اقتصادی که اگر چه طی سالیان گذشته مسیر توسعه را در بخشهای مختلف صنعتی پشت سر گذاشته است، اما هنوز نتوانسته میانبری برای عبور از کنار نفت و رسیدن به مقصد نهایی توسعه پیدا کند. در چنین شرایطی بهطور حتم کشورهای صاحب منابع طبیعی هم میتوانند به سادگی، فرایند اقتصادی خود را تغییر دهند به نحوی که از پوستین قدیمی اقتصاد خارج شوند و نقش خود را در بساط جهانی از تامینکنندگان صرف مواداولیه تولید به عرضهکنندگان کالاهای تمام شده صنعتی ارتقاء دهند.
باید این واقعیت را پذیرفت که ارائه چنین تمثیلی از کشورهای نفتی دیگر یکرؤیای صرف نیست. این ادعایی است که امروز تحلیلگران برجسته توسعه با قاطعیت از آن سخن میگویند. هر چند که هنوز در سطحی نه چندان کوچک، نمایی از دنیای قدیمی اقتصاد پا بر جا مانده است و گروهی از کشورها، انرژی را پشت ویترین میگذارند و گروهی دیگر از ساکنین اقتصاد جهانی با چرخاندن گوی تولید، کالاهای متعددی را روانه بازارهای جهانی میکنند. اما ماهیت سرمایه پذیری دنیای امروز تا حد زیادی سناریوی اقتصاد جهانی را تغییر داده است.
در حال حاضر اقتصاد به چهارراه بزرگی با ابعاد جهانی تغییر یافته است که دائم در آن سرمایههای مولد در جریان هستند و کشورهای حاضر در این الگوی نوین نیز هر کدام با تجهیز به یک روش از سیاستهای اقتصادی و دیپلماسیهای سیاسی، سهم خود را از بازار بده بستانهای سرمایه جدا میکنند. منتهی اینکه چرا هنوز گروهی از کشورهای نفتی نتوانستهاند آنگونه که باید صاحب سکوی مناسبی در این چرخش جهانی سرمایه باشند، پرسشی است که بهنظر میرسد باید پاسخ آن را در متدهای اقتصادی آنها و همچنین جایگاه دولتهای نفتی در برنامه ریزیهای اقتصادی جست وجو کرد.
امروز همچنان نفت حرف نخست را در اقتصاد جهانی میزند اما از دیگر سو، کشورهای نفتی در کنار این واقعیت که میتوانند با توجه به سرمایهپذیری دنیای امروز گوی اقتصادی خود را تغییر دهند، از مشکلاتی ساختاری نیز رنج میبرند که کارشناسان با نگرانی از آنها سخن میگویند.
شاید بسیار ناگوار باشد این ماجرا که در هنگامه مانور سرمایههای مولد جهانی، تولیدکنندگان نفت باید با نا امیدی در پی رفع معضل نیاز به سرمایهگذاری در صنایع نفتی باشند.برای اثبات این جریان خیلی نباید دور رفت.
در جایی مثل ایران که برآوردها نشان میدهد صنایع بالا دستی انرژی تا 10سال آینده (برای جبران افت 7 درصدی سالانه تولید نفت، گسترش صنایع خشکی ودریا، تاسیسات فراورش گاز و همچنین نوسازی تاسیسات موجود انرژی)حداقل به 200 میلیارد دلار سرمایه نیاز دارند، همچنان مسیر اقتصادی کشور به گونهای طراحی میشود که نمیتوان با قاطعیت از بدست آوردن این سرمایه سخن گفت. کشورهای دیگر نفتی نیز وضعیتی بهتر از این ندارند. مثلا سعودیها بهعنوان بزرگترین تولیدکننده نفت جهان تا سال 2025 برای ارتقاء جایگاه صنعتی- انرژی خود حداقل باید 620 میلیارد دلار سرمایه جذب کنند اما با آسودگی بیشتری نسبت به ایران آینده نفتی خود را تحلیل میکنند.
جذب سرمایه بدون شک نیاز نخست کشورهای نفتی است. هر سال تقاضای نفت در جهان رشد قابل ملاحظهای را نشان میدهد ولی آن طور که کارشناسان میگویند صنعت فیزیکی نفت تا 7 سال آینده دچار رکودی تاریخی میشود. بر همین اساس میتوان گفت که بهزودی یک رقابت تازه میان کشورهای نفتی برای جذب سرمایههای مولد جهانی شکل میگیرد. رقابتی که در پی کسب سهم بیشتری از سرمایه های روان جهانی برای تقویت صنعت نفت از یک سو و تبدیل دلارهای نفتی برای توسعه صنعت بومی از سوی دیگر است. در چنین شرایطی بدون تعارف تزریق ایدئولوژی گرایی به مبانی اقتصاد میتواند سم مهلکی برای کشورهای نفتی باشد. چون در این صورت از دست دادن بازار جهانی و از کار افتادن اقتصاد داخلی برای کشورهای نفتی دور از ذهن نیست.
از این منظر ایران دوران حساسی را تجربه میکند. هر چند که در این مقطع ریسک پذیری منطقهای مثل خاورمیانه سرمایههای زیادی را از ایران دور کرده است اما باید توجه داشت، اطمینان شعار گونه به سرمایههای داخلی و همچنین موضع گیری ایدئولوژی گرا در مقابل دیپلماسی اقتصاد جهانی میتواند این ضایعه را دو چندان کند.
ایران منابع نفتی زیادی در اختیار دارد. آنقدر که میتواند تن به تن بزرگترین دارنده منابع نفتی جهان بزند ولی سقوط تولید نفت طی چند سال گذشته از 6میلیون بشکه در روز به 4 میلیون بشکه علامت نه چندان خوشایندی است که نشان از ناتوانی صنعت فیزیکی و یا همان چرخ صنعتی تولید نفت دارد.
بر همین اساس میتوان نتیجه گرفت که حالا دیگر هیچ چارهای نمانده جز اینکه راهبرد تازهای برای به حرکت در آوردن ماشین جذب سرمایههای جهانی طراحی شود. چون اگر بخواهیم در سالهای آینده سهمی در جبران تقاضاهای چشمگیر نفت داشته باشیم و دلارهای نفتی را نبز بدور از شعار پردازیهای سیاسی صرف توسعه صنعتی کنیم بدون شک باید جایی ویژه برای ارتقاء وضعیت صنایع بالا دستی و یا توسعه جریان صنعت فیزیکی تولید انرژی باز کنیم. این مسئله بهنظر میرسد در فضای غبار آلود اقتصاد کشور فراموش شده است. آیا اینگونه نیست؟
* کارشناس مسائل اقتصادی