اما برای هوادارانی که دوشنبه در ورزشگاه آزادی بودند، این بازی پایان سالی پر از عذاب بود که حتی شادی این قهرمانی هم نمیتواند آن لحظات تلخ را به فراموشی بسپارد.
غم و تحقیر شکست، حسی بود که این هواداران بارها هنگام بازگشت از ورزشگاه در بازیهای لیگ تجربه کردند و با وجود قهرمانی نمیتوانند آن لحظهها را از یاد ببرند.
در این شرایط، اگر بخواهیم قهرمانی جام حذفی را در کارنامه این فصل ثبت کنیم، نمیتوانیم رده سیزدهم و ۱۳ شکست لیگ که ضعیفترین فصل سالهای اخیر استقلال را رقم زد، نادیده بگیریم.
قهرمانی جام حذفی که بیش از همه نتیجه درخشش طالبلو در مهار ضربات پنالتی، تدبیر و شناخت قلعهنویی از استقلال و حضور تماشاگران در بازی برگشت فینال است، نمیتواند به عنوان پردهای برای پوشاندن ضعفهای استقلال عمل کند.
مدیریت فتحاللهزاده در استقلال را با بمبهای خبریاش میشناسند، اما این سیاست که در دوره اول مدیریتش توانست او را به عنوان مدیرعاملی دستودلباز و متعصب معرفی کند، در این فصل منجر به موفقیت استقلال در لیگبرتر نشد تا جایی که مدعی قهرمانی ۳ دوره اخیر لیگ در همان نیمفصل لیگ به تیمی میانجدولی و ناامید از قهرمانی تبدیل شد.
اگر انتخاب مربی را مهمترین وظیفه مدیرعامل هر باشگاه بدانیم، فتحاللهزاده در ابتدای فصل با انتخاب ناصر حجازی که تصمیمی در جهت جلبنظر هواداران بود،نتوانست توفیقی حاصل کند.
ناصر حجازی سالها از نیمکتهای لیگبرتر فاصله داشت و طبیعی بود که دیگر انرژی و شرایط مربیگری در تیم پرحاشیهای مانند استقلال را ندارد. این وصلت دوباره، نهتنها استقلال را از سایر مدعیان عقب انداخت، بلکه میتوانست محبوبیت دروازهبان افسانهای باشگاه را خدشهدار کند.
انتخاب فیروز کریمی در میانه فصل، دومین تصمیم اشتباهی بود که سیر قهقرایی استقلال را تکمیل کرد. کریمی که علاقهمند به کار پایهای است، برای پیاده کردن ایدههایش نیاز به زمان دارد، ولی در باشگاه پرطرفداری مانند استقلال و پس از شروع ضعیف فصل، دیگر کسی تحمل شکستهای دوباره را نداشت.
علاوه بر این، کریمی هیچ حامی در میان قدیمیهای باشگاه نداشت و هیچ وقت نتوانست در موضع قدرت قرار بگیرد.
استقلال در نقل و انتقالات هم شکستخوردهای تمام عیار بود. فروش حسین کاظمی، بهترین بازیکن فصل قبل باشگاه ضربه بزرگی بود که خلاء آن هنوز هم احساس میشود. به دنبال آن خریدهای جدید به ندرت توانستند چیزی به تیم اضافه کنند و به جز امید روانخواه، سایر بازیکنان جدید در بیشتر هفتهها نیمکتنشین بودند.
سمبل ناکامی استقلال در نقل و انتقالات، آرش برهانی بود که بعد از مؤمنزاده، بدترین خرید سالهای گذشته این تیم به شمار میرود. سیاست رسانهای فتحاللهزاده هم سئوالاتی را باقی گذاشت.
در حالی که مدیران با ترفندهای مختلف تلاش میکنند فضای تیم را آرام نگه دارند، برخی مصاحبههای جنجالی به حاشیهها دامن زد. بلوایی که هنگام انتقال بدون هماهنگی فیروز کریمی از استقلال اهواز به وجود آمد، برای روزهای زیادی آرامش را از این تیم گرفت.
همچنین مصاحبه مدیر باشگاه پس از بازی رفت فینال جام حذفی که پگاه را شایسته رفتن به آسیا نمیدانست، تا حدودی موجب تحریک بیشتر حریف شد.
استقلال در سال آینده علاوه بر جبران ناکامیاش در لیگبرتر، پس از سالها باید از افتخارات آسیاییاش در لیگ قهرمانان دفاع کند، ولی قبل از آن باید راهی برای جلوگیری از انفجار بمبهای خبری در درون باشگاه پیدا کند. طبیعی است که با ادامه این روند امید زیادی به اوجگیری دوباره استقلال وجود ندارد.