این، نتیجه پژوهشهایی است که امسال انجام شده است. در این پژوهشها که رئیس مرکز مطالعات دینی جوانان نتایج آن را اعلام کرد، 2/63 درصد جوانان اعمال مذهبی خود را به صورت فردی، 2/29 درصد جوانان، گاهی اوقات و 6/7 درصد به ندرت فرایض خود را انجام میدهند. به گفته وی، 7/59 درصد جوانان به صورت جمعی مناسک خود را انجام میدهند که از این میزان، 5/23 درصد بیشتر اوقات و 8/16 درصد به ندرت شرکت میکنند.
لزوم بررسی سطوح دینداری
اما این اعداد به تنهایی نمیتوانند گویا باشند و نیازمند اندکی تفسیرند. دکتر ناصر قاسمزاده، استاد دانشگاه و صاحبنظر در حوزه جوانان، درباره وضعیت دینداری جامعه و بهویژه جوانان میگوید: « آنچه مسلم است این است که جامعه ما، جامعه دینی است و بیشتر مردم پایبند ارزشهای دینی و اعتقادی هستند. با توجه به پیشرفتها و رشد فناوریهای جدید که در کل جامعه بشری به وجود آمده، شاید نگاه به دین به نوعی متفاوت با قبل شده باشد، اما روح اصلی دینداری باقی است. اعتقادات به همان نسبت وجود دارد. این آمارها نسبی است. باید از جزئیات و سؤالات هم آگاه بود تا بتوان تحلیل درستی ارائه کرد. اما آنچه بین جوانان میبینیم این است که حتی کسانی که فرایض دینی را انجام نمیدهند، نیز به نوعی باور دینی اعتقاد دارند.»
«بنیجمال»، رئیس گروه پژوهشهای اجتماعی سازمان ملی جوانان، هم معتقد است:«اطلاعات این نوع پژوهشها بستگی به سؤالات مطرح شده دارد و اینکه دینداری چگونه تعریف شده است. باید دینداری و سطوح مختلف آن را بررسی کرد. شاخصهای مستقیم، سطحی از موضوع را با درصد خطای بالا نشان میدهند و بهتر است از شاخصهای غیرمستقیم استفاده کرد. بهویژه درباره موضوعی چون دین که بهطور مستقیم قابل بررسی نیست.
ظاهر آدمها و دین ظاهری
صحبت از اعتقادات جوانان که میشود، ذهن ناخودآگاه تصویر دختران و پسرانی را به یاد میآورد که ظاهر و رفتارشان با باورهای دینی همخوانی ندارد. قاسمزاده این گروه را اندک میداند و میگوید: «طبق آمارهای جمعیتی 60 تا 70 درصد جامعه را جوانان تشکیل میدهند. از طرفی حدود 15 تا 20 درصد افراد جامعه دچار مشکلات روحی، عاطفی، ناسازگاری و بزهکاری هستند. چون آمار جامعه جوان ما بالاست، بنابراین این کژرویها و نافرمانیها نمود بیشتری پیدا میکند. بهطور طبیعی جوان دنبال خودنمایی است. جوان مذهبی این کار را در چارچوب اعتقاداتش انجام میدهد، اما اقلیت غیرپایبند به این اصول به گونهای دیگر عمل میکنند. شاید عامه جامعه فکر کنند بیشتر جوانهای ما بیاعتقادند، اما چون این اقلیت بیاعتقاد به چشم میآیند، افراد دچار تعمیم غلط میشوند.»
روزهایی چون محرم و رمضان را شاید بتوان شاهد مثال باورهای دینی جوانان دانست؛ در این روزها چهرههایی را در هیاتها و مجالس عزاداری میبینیم که پیش از آن، به چشم آدمهایی بیدین نگاهشان میکردیم. آیا این آمارها را باید به این معنی گرفت که اعتقادات نسلهای جدید با پدرانشان تفاوتی ندارد؟ قاسمزاده معتقد است جوانان باورهای خرافی از دین را کمتر از نسلهای قبل، قبول دارند. از سوی دیگر، افزایش میزان آگاهی باعث کنجکاوی بیشتر میشود و افق دید را وسیعتر میکند. ارزش و معیار دین برای جوانان باورهای روشنبینانه و کاربردی است. جوانان امروز دنبال مطالب استوار و منطقی هستند.
البته نباید فراموش کرد که دینداری جوانان بستگی به جایگاه و محیطی دارد که در آن رشد کردهاند. در خانوادههایی که باورهای دینی اصل به حساب میآید و افراط و تفریط نیست، فرزندان هم از آن استقبال میکنند. در مقابل، در خانوادههایی که جهانبینی صحیح ندارند، فرزندان هم الگوهای لازم را ندارند و به اندازه توان فکریشان با دین برخورد میکنند.»
بنیجمال تغییرات رفتار نسل امروز را نسبت به گذشته چشمگیر نمیداند و تاکید میکند:«در اموری مثل دین که عمیق است، تغییرات نباید خیلی چشمگیر باشد. ممکن است نمودهایش تغییر کرده باشد، اما در عمق تفاوتی نیست؛ چون دینداری سطوح مختلف دارد که باورها، عقیده و نظر از جمله آن است. نظرات سریع تغییر میکنند، اما باورها کمتر. باورهایی مانند ایمان به پروردگار، معاد و... کمتر تغییر میکنند تا نظر درباره شرکت در یک مراسم مذهبی خاص.»
کجاست نشانههای مسلمانی؟
اگر برخی راه رستگاری را تارک دنیا شدن میدانند، بیشتر صاحبنظران دین را راه زندگی در همین دنیا میدانند. پس چرا فقط محرم و رمضان رفتارمان رنگ و بوی دین میگیرد؟ چرا برخی جوانانی که در هیاتها میبینیم، بیرون از آن طوری رفتار میکنند که انگار چیزی به نام دین و اعتقادات برایشان بیگانه است؟ چرا ردپای دین در زندگی بسیاری از ما نیست؟
قاسمزاده در این باره میگوید: «اگر جوانی اعتقاداتش به محرم محدود شده، کارکرد خانواده و نهادهای دیگر ضعیف بوده است. همین حد از اعتقاد و باور دینی هم خوب است، اما باید روی آن کار کرد. این چارچوب باید از درون محکم شود و استحکام آن باید در خانواده باشد.» این استاد دانشگاه ادامه میدهد:« شاید برداشت ما از دین اشتباه و ضعیف بوده و نتوانستیم برداشت امروزی از دین ارائه بدهیم. خانواده و دستگاههای فرهنگی در این زمینه نقش دارند. از طرف دیگر، ما مراکزی داریم که به سؤالات دینی مردم به شکل صحیح پاسخ میدهند، اما بخش کمی از مردم از آنها اطلاع دارند.»
کارشناسان مسائل دینی معمولا تاکید میکنند برای اینکه نام مسلمانی غیر از شناسنامه، در ذهن و جوانان نیز نقش ببندد، باید برنامهریزی دراز مدتی طراحی کرد. خانواده، دوستان و محیط آموزشی و رشد افراد در این میان اهمیت بسیاری دارد.
میتوان به آن آمار 93 درصدی اعلام شده و هیاتهای شلوغ محرم دلخوش بود و یا نگاهی به باقی روزهای سال انداخت و برای عمیق شدن باورهای دینی و نشان دادن چهره راستین دین راهی پیدا کرد. با این همه، رد آمارهای مثبت از دینداری جوانان در کشور همان قدر سخت است که پذیرفتن کامل آن! چرا که مخاطبان را به این فکر میاندازد که معیار سنجش دینداری در این پژوهشها چیست و آیا ظاهر افراد ملاک است؟ اگر نیست، پس طرحهای گسترده مبارزه با بدحجابی چه معنایی میتواند داشته باشد؟