به گزارش همشهری آنلاین به نقل از روزنامه ایران، رسیدگی به این پرونده از ۳ سال قبل و با گزارش قتل جوانی که در خانهاش تنها بود، آغاز شد.
پلیس در تحقیقات متوجه شد که مقتول سعید ۳۵ساله قبل از جنایت با دختری بهنام مریم ارتباط داشته است. به این ترتیب مریم احضار شد و در بازجویی به مأموران گفت: چند ماهی بود که من و سعید با هم دوست شده بودیم و قصد داشتیم با هم ازدواج کنیم اما رضا خواستگار قبلیام متوجه این دوستی شده بود و برای قطع ارتباط ما چند باری سعید را تهدید به مرگ کرده بود. به همین خاطر فکر میکنم او مرتکب این جنایت شده است.
پس از این اظهارات پلیس، رضا را بازداشت کرد. او در همان ابتدای بازجویی به قتل اعتراف کرد و گفت: من سعید را کشتم اما با قصد قبلی نبود. من و مریم از سالها پیش با هم دوست بودیم و میخواستیم باهم ازدواج کنیم اما رفتار مریم ناگهان عوض شد و وقتی تحقیق کردم، متوجه شدم که پای فردی بهنام سعید در میان است. چندبار از او خواستم تا از زندگی ما بیرون برود اما او دستبردار نبود. سعید زن و بچه داشت و من وقتی این موضوع را به مریم گفتم، او باور نکرد. به همین خاطر با او قرار گذاشتم تا مشکلمان را حل کنم. وقتی به خانهاش رفتم و دیدم که او قصد جدایی از مریم را ندارد، تهدیدش کردم که موضوع را به همسرش میگویم که او عصبانی شد و با چاقو به من حمله کرد و من هم در دفاع از خودم او را زدم که فوت کرد. بعد هم از خانهشان خارج شدم.
پس از اعترافات متهم و تکمیل تحقیقات کیفرخواست علیه او صادر و پروندهاش به شعبه ۱۰ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در ابتدای این جلسه اولیای دم خواستار صدور حکم قصاص شدند. سپس مریم بهعنوان مطلع مورد تحقیق قرار گرفت و گفت: من و رضا از بچگی با هم آشنا بودیم و در نوجوانی به هم علاقهمند شدیم اما بعد از چند سال که بزرگتر شدیم، رفتار رضا تغییر کرد و با کارهایی که میکرد، اعتماد به نفسم را به کلی گرفته بود. مدام تحقیرم میکرد و حرفهایی میزد تا فکر کنم هیچ مردی از من خوشش نمیآید و تنها کسی که من را تحمل میکند، اوست. تا اینکه با سعید آشنا شدم. او رفتارهایش کاملاً برعکس رضا بود. به من اعتماد به نفس میداد و محبت میکرد. به همین خاطر به او دلبستم و قصد داشتم با او ازدواج کنم اما وقتی رضا این موضوع را فهمید، سعید را کشت.
در ادامه رسیدگی به این پرونده متهم در جایگاه قرارگرفت و با قبول اتهام قتل گفت: من مریم را دوست داشتم و دلم نمیخواست او را از دست بدهم. به همین خاطر سعید را کشتم.
پس از دفاعیات متهم و وکیل مدافع او هیأت قضات وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند. رأی صادره مورد اعتراض متهم قرار گرفت اما در دیوان عالی کشور مهر تأیید خورد. تا اینکه زمان اجرای حکم فرا رسید. اولیای دم قبل از اجرای حکم گذشت کردند و خواستار دیه شدند. متهم نیز قبول کرد. اما نتوانست دیه را بپردازد.
رضا بعد از مدتی با ارسال درخواست از شعبه ۱۰ درخواست تقسیط دیه کرد و پرونده او یکبار دیگر در برابر قضات قرار گرفت و گفت: من قبول کردم دیه را بدهم اما نتوانستم همه آن را تهیه کنم. در حال حاضر هم میتوانم همه پس اندازم را به اولیای دم پرداخت کنم و بعد از آزادی از زندان کار کنم و بهصورت قسطی دیه را بپردازم. البته از قضات درخواست تخفیف در مجازاتم را هم دارم.
بعد از اظهارات متهم، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
نظر شما