دوگانه مذاکره- مقابله مهم‌ترین دلیلی بود که حسن روحانی در انتخابات سال ۹۲ توانست با بیش از ۱۸ میلیون رأی، رقبای مقابله‌خواه خود را پشت‌سر بگذارد و با پیروزی در همان دور نخست انتخابات بر کرسی ریاست‌جمهوری تکیه بزند.

بایدن

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از شرق، درحقیقت گرچه سیدمحمد خاتمی در جایگاه لیدر جریان اصلاحات و نیز مطلق اصلاح‌طلبان، از روحانی حمایت کردند -که اگر نمی‌کردند بی‌تردید جامعه به او اقبال نشان نمی‌داد- اما اصلاح‌طلبان هم مهم‌ترین شعار و دلیل حمایت‌شان از روحانی را سامان‌دادن به اوضاع دیپلماتیک معرفی می‌کردند و حتی با خوانش مجموع اظهارنظرهای نیروهای اصلاح‌طلب از سال ۹۲ تاکنون می‌توان دریافت که آنها در دوراهی روحانی-عارف، روحانی را انتخاب کردند تا بتواند با توجه به تجربیاتش در مذاکرات بین‌المللی راهی برای رفع مناقشات با غرب پیدا کند که البته با تأیید نظام پیدا هم کرد و دستاوردش برجام شد؛ برجامی که محمدجواد ظریف همه توان خود را برای به‌سرانجام‌رسیدنش به کار گرفت و تا حد امکان سعی کرد که در مفاد آن توافق‌نامه منافع ایران لحاظ شود. فارغ از آنکه چقدر در این هدف موفق بود، توافق‌نامه برجام توانست تا پایان دولت اوباما زمینه‌های رفع فشارهای بین‌المللی بر ایران را فراهم کند که البته این شرایط با روی‌کارآمدن دونالد ترامپِ جمهوری‌خواه در آمریکا دچار آشفتگی شد و او به‌سرعت آمریکا را از این توافق‌ خارج کرد و به وضع تحریم‌های یک‌جانبه علیه ایران پرداخت.

با ذکر این اوصاف، روحانی و ظریف هنوز هم مهم‌ترین دستاورد خود را برجام می‌دانند؛ زیرا می‌گویند اگر ترامپ زیر میز بازی نمی‌زد، این احتمال وجود داشت که امروز شرایط ایران به گونه‌ای دیگر باشد؛ به نحوی که به‌تازگی روحانی صراحتا گفت آدرس اشتباه به مردم ندهید و «لعن و نفرین‌ها» را به سمت آمریکا بفرستید؛ بنابراین چه در سال ۹۲ و چه امروز مهم‌ترین بحثی که در محافل سیاسی از آن سخن به میان می‌آید و از قضا به‌ صورت مستقیم بر زندگی مردم هم تأثیرگذار بوده، نوع ارتباط ایران با غرب و مشخصا با آمریکاست. چه در ستایش روحانی برای انعقاد برجام و چه با دیدی انتقادی در مذمت او برای اعتماد به غرب و مشخصا به آمریکا و دوگانه مذاکره‌-مقابله از سال ۹۲ تاکنون و شاید از سال ۵۷ تا امروز جریان داشته است و هیچ‌وقت جمع‌بندی جامعی بر آن وجود نداشته است.

اکنون و در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۴۰۰ این موضوع همچنان جریان دارد و دو جناح سیاسی اصلاح‌طلب و اصولگرا می‌کوشند مواضع خود را درباره این مسئله برای مردم تبیین کنند. اصولگرایان در سال‌های اخیر بارها به اصلاح‌طلبان انتقاد کرده‌اند که اگر راه مقاومت و مقابله با آمریکا در پیش گرفته می‌شد، اولا از ظرفیت‌های داخلی غافل نمی‌شدیم و ثانیا «زورگویان» را به عقب می‌راندیم و اصلاح‌طلبان هم شرایط کنونی را با وضعیت پیش‌آمده در دوران احمدی‌نژاد مقایسه می‌کنند و می‌گویند که گرچه آمریکا بدعهدی کرده است، اما اکنون ایران در آستانه جنگ نیست و بسیاری از کشورها این‌بار آمریکا و نه ایران را محکوم می‌کنند. از سوی دیگر، اگر سایه تحریم‌های یک‌جانبه آمریکا بر سر ایران وجود دارد، سایه تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل که وجه قانونی در عرصه بین‌المللی داشت، از سر مردم برداشته شده است.

اما به ‌نظر می‌رسد چنین بحث‌هایی دیگر نمی‌تواند باعث قانع‌شدن مردم برای اعتماد به یکی از دو جناح اصلاح‌طلب و اصولگرا شود، زیرا مردم با واقعیات مواجه‌اند و واقعیت امروز ایران تأثیر تحریم‌های یک‌جانبه آمریکاست؛ بنابراین آن‌طور که برداشت می‌شود، درصورتی‌که دونالد ترامپ باز هم بتواند بر کرسی ریاست‌جمهوری آمریکا تکیه بزند، دست‌کم اصلاح‌طلبان نمی‌توانند از دوگانه مذاکره-مقابله در انتخابات بهره ببرند و مردم را قانع کنند که در صورت پیروزی با مذاکره مجدد با غربی‌ها از میزان فشارها می‌کاهیم؛ زیرا اولا ترامپ نشان داده است که اهل مذاکره نیست و هیچ امکانی برای مذاکره با او وجود ندارد و ثانیا در سال‌های اخیر سیاست کلی نظام مبتنی‌بر مذاکره با دولت فعلی به ریاست دونالد ترامپ نبوده است و این موضوع بارها در بزنگاه‌های مختلف عنوان شده است. با چنین پیش‌فرض‌هایی به‌نظر می‌رسد اگرچه ممکن است سیاست کلی آمریکا در مواجهه با ایران با روی‌کارآمدن جمهوری‌خواهان یا دموکرات‌ها تغییر چندانی نکند؛ اما پیروزی بایدن می‌تواند برگ برنده‌ای برای اصلاح‌طلبان باشد؛ زیرا از یک‌سو آنها می‌توانند باز هم بر امکان رفع مشکلات ازطریق مذاکره تأکید کنند و از سوی دیگر این‌بار اگر اصولگراها بر منع مذاکره تأکید کردند، در افکار عمومی نسبت به آنها انتقادهای مهمی مطرح کنند.

دلیل دیگر آنکه اصلاح‌طلبان می‌توانند با چنین سیاستی برگ برنده مهمی در دست داشته باشند، ترس مردم از آشفته‌شدن بیش‌ازپیش وضعیت داخلی با محوریت شرایط اقتصادی است؛ به‌ویژه آنکه اغلب سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان متشکل از طبقه متوسط است و این طبقه به‌دلیل تمایل به پرهیز از خشونت همیشه سعی کرده است که اوضاع را بدون هرگونه افراط‌گرایی سامان دهد. این شرایط در حالی است که ترامپ نماد تندخویی و سازش‌ناپذیربودن است و در تمام این‌ سال‌ها مهم‌ترین هدف خود را تحت فشار قراردادن دولت ایران معرفی کرده است. با وجود چنین نگاهی در جامعه مردم امیدی به بهبود اوضاع با روی‌کارآمدن مجدد ترامپ ندارند؛ اما اگر بایدن روی کار بیاید، این قاعده فرق می‌کند و اگرچه او هم شرط و شروط زیادی دارد، اما مسیر دیپلماسی با او بسته نیست و در این چرخه اصلاح‌طلبان و نیروهای معتدل ایران می‌توانند باب مذاکره را دوباره باز کنند، نه اصولگرایانی که در تمام این سال‌ها یکسره با مذاکره مخالفت کرده‌اند؛ بنابراین فارغ از آنکه شعارهای تعامل‌گونه بایدن چقدر واقعی باشد و چقدر او عمیقا به برقراری رابطه‌ای منطقی با ایران باور داشته باشد، نگاه عمومی داخلی در ایران نسبت به او مساعدتر از ترامپ است و شاید اصلاح‌طلبان بتوانند درصورتی‌که او روی کار بیاید، با استفاده از نگاه موجود، در شرایطی که سرمایه اجتماعی‌شان تقریبا بی‌رغبت به مشارکت در انتخابات هستند، باز هم با تکیه بر مذاکره و امید به بهبود شرایط مخاطبان خود را -که کم هم نیستند- قانع کنند تا پای صندوق بیایند.

شاید به چنین دلایلی باشد که نیروهای اصلاح‌طلب از حالا میل خود به پیروزی بایدن را عنوان می‌کنند؛ چنان‌که به‌تازگی احمد نقیب‌زاده به روزنامه «آرمان ملی» گفت که «اگر بایدن به ریاست‌جمهوری برسد و به برجام نیز بازگردد، یک موفقیت بزرگ نصیب جمهوری اسلامی خواهد شد». یا حسین مرعشی در گفت‌وگو با «خبرآنلاین» گفت: «در انتخابات آمریکا فعلا فرض غالب این است که آقای بایدن برنده انتخابات می‌شود؛ بایدن و دموکرات‌ها چون برجام را کار خودشان تلقی می‌کردند، رسما اعلام کردند که به برجام بازمی‌گردند و این یک فرصت خیلی خوب است، اگر آمریکایی‌ها به برجام برگردند، ایران نیز در چارچوب ۱+۵ می‌تواند گفت‌وگوهایش را ادامه دهد» یا عباس عبدی در گفت‌وگو با روزنامه «شرق» با ابراز تمایل به ریاست‌جمهوری بایدن گفت که «شخصا دوست دارم بایدن انتخاب شود؛ به دلیل اینکه نظام جهانی را به جایگاهی که قبلا بود، برگرداند و کمی از این فضای تنش بیرون بیاورد». حتی صریح‌تر از نفرات پیشین، اسماعیل گرامی‌مقدم به «نامه‌نیوز» می‌گوید: «اگر دموکرات‌ها برنده انتخابات ۲۰۲۰ باشند، در ایران نیز امید به مردم برمی‌گردد و احتمالا یک رئیس‌جمهور اصلاح‌طلب یا اعتدال‌گرا انتخاب خواهد شد».
به هر روی در شرایطی که انتخابات مجلس در اسفند ۹۸ نشان داد که سرمایه اجتماعی اصلاح‌طلبان میلی به شرکت در انتخابات ندارند، شاید تنها عاملی که بتواند روند انتخابات ریاست‌جمهوری ایران را متحول کند، پیروزی بایدن در آمریکا و استفاده انتخاباتی جریان اصلاحات از این رخداد سیاسی باشد.

کد خبر 559288

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست‌خارجی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha