به گزارش همشهری آنلاین به نقل از ایرنا، ساعت از نیمه شب گذشته، ماه از پشت انبوه ابرها هویدا شده و کم کم اضطراب و دلهره مبهمی وجودم را فرا گرفته است، مدام با خودم کلنجار میروم که آخر این چه وعده عجیب و خطرناکی بود؟ کاش همه چیز در همان دیدار کوتاه نخست ۶ ماه پیش تمام میشد و کار به اینجاها کشیده نمیشد.
وعده ما یک رستوران بین راهی در مسیر جاده ترانزیتی جهرم- لار- بندرعباس و ساعت ملاقات نیز ۱۵عصر بود، اما اکنون صفحه نمایش گوشیام، ساعت حدود یک بامداد روز بعد را نشان میداد و هنوز از وحید و کاروان خودروهای شوتی همراه وی خبری نبود.
بر اساس توافقی که داشتیم قرار شد که اطلاع و تماسها و پیامها همه تا لحظه ملاقات از طریق وحید باشد و فقط یکی دو بار با شمارههای ناشناس! او گفت که منتظر باشم. پس از ساعتها آوارگی و هراس و انتظار، سر و کله نخستین خودرو با سرعتی خیره کننده در پگاه و بامدادان پیدا شد.
کاروان خودروهای شوتی هر کدام از فاصله حدود ۶ تا ۸ کیلومتری یکی پس از دیگری در جلو انبوه رستورانها و سوپرمارکتها در مسیر جاده لار- جهرم مستقر شدند و درهمین حین نیز یکی از خودروها با جفت راهنما و درست جلوی رستوران نمایان شد.
وحید در این لحظه بنا به دستور و تاکید اسکورت (راهبر و مشایعت کننده) کاروان، فرصت چندانی برای ایستادن و صحبت کردن با من را نداشت، چون زمان همواره حرف نخست را در فرآیند شوتی
ها میزند.
نخستین ملاقاتمان نیز در همین حد احوال پرسی و آشنایی دوباره پس از آن دیدار اولیه حدود ۶ ماه قبل که وعده آن را همان زمان از وحید گرفته بودم، به پایان رسید.
البته دلیل تاخیرشان برای ملاقات و معطلی حدود ۱۴ساعته را نیز از وی پرسیدم، او به من گفت که ایست و بازرسی در پاسگاه هرمود در مسیر بندر عباس –لار- جهرم علت تاخیر چندین ساعته و دیرآمدنشان بود.
چون فرصت گفت و گوی بیشتر نداشتم سئوالاتم و چگونگی فرار از این مخمصه و نحوه فرار کاروان شوتیها از ایست و بازرسی را همچنان به فرصت بعدی و دیدارعصرموکول کردم.
این نخستین لحظات از سختترین، هیجان انگیزترین و شاید هراس انگیزترین لحظه از تماشای نزدیک کاروان خودروهای شوتی و البته مشاهده افرادی است که هر کدامشان با آن چهره وحشتناک زامبی وار و پوششهای عجیب و شلوارهای پلنگی و تنگ و لوله تفنگی شان، آدم را یاد فیلم های پلیسی وحشتناک میانداخت.
در گفت وگوی کوتاه با وحید و رصد اوضاع، فهمیدم که تعداد کاروانشان ۹ خودرو اعم از پژو ۴۰۵ و سمند ال ایکس است، بار قاچاق آنها نیز پارچه و البته مقصد آنها نیز اصفهان است.
در همین حین زنی میانسال، با اقتدار و هیبتی مردانه که همراه و کنار دست راننده اسکورت خودروهای شوتی بود، ذهنم را مشغول ساخت و مرا غرق هیجان و حیرتی دوباره کرد که خدایا حکایت این زن حتی اگر همسر فرد مشایعت کننده است، در میان این قشون و با این همه خطرات مرگبار چه رازی است؟
وحید یک لحظه که در حال دور زدن خودرو و در فاصله تنظیمی حدود ۵ تا ۶ کیلومتری از خودروی جلویی خود بود، به من گفت که این خانم رئیس است.
شنیدن این جواب و دیدن این صحنه مرا دچار حیرت کرد اما انگیزه ام را برای ادامه مسیرهیجان انگیز و دلهره آور همراهی با کاروان خودروهای شوتی با وجود همه خطرات مرگبارش دوچندان کرد و با خود میگفتم که نباید تسلیم شوم و تا آخر این خط باید رفت.
وعده من با وحید دوباره ساعت ۱۵ عصر در پاتاوه استان کهگیلویه وبویراحمد است. وحید با عذرخواهی و حتی ارائه مطالب و اطلاعات مناسب از نحوه فعالیت و انگیزه آنها و آشنایی با چند راننده خودرو شوتی طی این سالها نیز خواستار همکاری بیشتر با من شد.
او گفت: معمولا رانندگانی که حرفهای تر هستند و بیش از شش تا هفت سال بیشتر توی خط شوتی باشند به صورت تکی و گاه دو نفره نیز بار میبرند و اطمینان داد که او بارها از عهده این کار برآمده است.
از او درباره بالا آوردن عقب خودرو و رمز این کار پرسیدم که او نیز پاسخ داد برای اینکه عقب خودرو بهنگام چینش اجناس همسطح جلوی آن شود و خودرو نیز در این صورت به حالت موشکی میشود و البته شتاب خودرو نیز افزایش می یابد.
او همچنین ادامه داد: تلفن همراه و وسایل الکترونیکی و برقی، سیگار، کفش، قرصهای بدنسازی و لوازم خانگی و حتی موتورسیکلت، پارچه و لوازمالتحریراز مهمترین و عمده ترین اجناسی است که توسط شوتیها حمل میشود.
وحید بیان کرد: خودروی اسکورت که از او به عنوان جاده صاف کن نیز نام میبرند، وظیفهاش این است که کم خطرترین مسیر را برای سایر خودروها فراهم کند.
اسکورت کاروان شوتیها از حدود سه تا هفت کیلومتر جلوتر از کاروان حرکت میکند و هر نوع حرکت مشکوک در جاده را به رانندگان گزارش میدهد.
این خودرو اسکورت باید بداند خودروهای شخصی و نامحسوس پلیس و همچنین ایست و بازرسیها آیا در جایی مستقر شدهاند و کمین زدهاند و البته راه ها و جاده های فرار را خوب بشناسد.
وی گفت: البته گاه محموله شوتی ها غیراز جنسهای بی جان حتی انسان نیز بوده که این مورد نیز بسیار با حساسیت و ظرافت و برنامه ریزی خاصی انجام میشود.
وحید از نحوه صحبت کردنش نشان داد که چندان علاقهای به سخن گفتن و دادن اطلاعات بیشتر از محتوا و ماهیت بار و محمولههای خودروهای شوتی ندارد و البته یک نکته را نیز یادآور شد که باید به جای گیر دادن به رانندگان شوتیها سراغ افراد اصلی و باندهای قاچاق در مناطق صفر مرزی رفت.
فرمانده انتظامی استان فارس معتقد است که برای مقابله با پدیده ناموزون قاچاق کالا همه باید پای کار باشند و نمیتوان تنها با تکیه و نگاه به یک مجموعه، مدعی مبارزه با این پدیده شوم بود.
سردار سرتیپ دوم رهام بخش حبیبی گفت: قاچاق کالا امروزه اگر دارای پیچیدگیهای خاصی است و ابعاد و حوزههای مختلفی را نیز هدف قرار داده، به همان میزان نیز راهکارها و مسیرهای مقابله با آن باید به گونه ای هدفمند، منسجم، هم افزا و البته موثرتر و عمیق تر نیز باشد.
این مقام انتظامی در استان فارس معتقد است که فرآیند مبارزه با قاچاق کالا باید تکمیل شود و هر نهاد و سازمانی که با حکم قانون وظیفه مقابله با این پدیده را بر عهده دارد، باید پای کار بیاید و در این مسیر سخت نیز نقش خود را به خوبی در تکمیل این فرآیند و پازل به خوبی انجام دهد.
نظر شما