شاید مهمترین تغییر، افزایش تعداد اتومبیلها در خیابانهای تهران باشد. طبعا گسترش جادههای درونشهری و کمربندی بهاصطلاح به گرد چنین سرریز لجامگسیختهای هم نمیرسد.
به این ارقام توجه کنید: روزانه حدود یکهزار و 300 خودرو در ایران تولید شده که حدود 850 دستگاه فقط به تهران اضافه میشود. اهداف اولیه اجرای طرح ترافیک در 30 سال پیش، روان بودن عبور و مرور و نیز کاهش آلودگی هوا لااقل در نقاط مرکزی شهر تهران بود.
آنچه مورد توجه علاقهمندان به محیطزیست است، تأثیرات اجرای طرح ترافیک بر کاهش آلودگیهاست. شکی نیست که در روانی عبورومرور نیز این طرح، تأثیر مثبت داشته است.
کافی است برای مدت زمانی، این طرح اجرا نشود، آن وقت حتی بدبینترین مخالفان طرح ترافیک با آن همآوا خواهند شد. اما بهراستی این اقدام تأثیری در آلودگی هوای تهران داشته است؟
آمارها در این مورد بسیار متفاوتاند و برخی تأثیر آنرا 20درصد و گروهی دیگر 83درصد میدانند! شاید در نواحی مرکزی تهران آلودگی هوا کاهش یافته باشد ولی درمجموع در هوای تهران چه تأثیری داشته است؟
آمارها نشان میدهند که بیش از 2 تا 3 برابر اتومبیلهای دارای جواز عبور در طرح، وسایط نقلیه غیرمجاز وارد محدوده میشوند! (یا جریمه میشوند یا از غفلت مأموران سوءاستفاده میکنند).
از طرفی حدود 3میلیون موتورسیکلت، همه کوچهها و خیابانها و حتی پیادهروهای تهران را جولانگاه خود میدانند و اینان اغلب از هرگونه تمکین از قوانین طفره میروند!
از طرفی باتوجه به اینکه نحوه کنترل و اجرای طرح ترافیک نسبت به 30سال گذشته تفاوتی نداشته، آیا نمیتوان با استفاده از وسایل الکترونیک امروزه از بار طاقتفرسایی که بر دوش افسران راهنمایی سنگینی میکند، کاست؟ بهدلیل همان مطلبی که از زمان کودکی ذکر کردم، حضور افسر یونیفرمپوش برای نظم و نسق لازم است.
از طرفی استفاده از این وسایل پیشرفته طبق بررسیها حدود یک میلیارد تومان در سال هزینه خواهد داشت. این هزینهها مربوط به نصب دوربین در 136 مقطع ورودی طرح زوج و فرد و 127مقطع طرح و ارسال جریمه و اخطار به منازل متخلفان خواهد بود.
ولی بهراستی برای رفع معضلات ترافیکی تهران بزرگ یا بهطور عام در ایران چه باید کرد؟ همه ما آمار مربوط به تصادفات مرگبار را در جادههای ایران میدانیم؛ سالانه بیش از 17هزار نفر قربانی در جادههای ایران، پشت جهان را میلرزاند.
باز هم به آمار مراجعه میکنیم. در تهران حدود 3میلیون و 100هزار اتومبیل و 2میلیون و 600هزار موتورسیکلت وجود دارد. در کشور هلند که یکسیونهم خاک کشور ما مساحت دارد، 8میلیون ماشین وجود دارد.
تعداد کشتهشدگان ترافیک در این کشور فقط یک هزار نفر در سال است و مجروحان 13 هزار نفر! عجبا! آنها که به این کشور رفتهاند میدانند که رانندگان آنجا، مانند ما ایرانیها (در سایر موارد)، به همدیگر حقتقدم را تعارف میکنند!
رانندگی و ترافیک هم مانند هر پدیده دیگری مثل استفاده از اینترنت و تلفن همراه، فرهنگ خاص خود را دارد. بزرگی میگفت اتومبیل را ما به ایران آوردیم، فرهنگ استفاده از آنرا جاگذاشتیم.
نیاز به فرهنگسازی، تنویر افکار و آگاهیرسانی در تمام رفتارهای فردی و اجتماعی حس میشود؛ از شکاربانی گرفته تا راهنمایی و رانندگی. باور کنیم که ریشه مسائل یکی است، باور کنیم.