جای فکر کردن دارد که چرا هر مدیری در کشور ما جایگزین مدیر قبلی میشود، بیشتر از هر چیزی روی این مفهوم تاکید میکند که میخواهد همهچیز را از اساس تغییر دهد.
بهنظر میرسد که بیان این واژهها بیشتر از هرچیز به کل جریان حاکمیت لطمه میزند و بعضا این لطمهها هم جبرانناپذیر است. چرا نمیخواهیم بپذیریم در گذشته هم اتفاقات خوبی افتاده و ما باید روند قبلی را ادامه دهیم؟ مگر چندبار قرار است در نظام اداری ما انقلاب رخدهد؟
اگر هر ۴ یا ۸ سال با آمدن یک دولت جدید، یک انقلاب اداری رخ دهد و همه آنچه گذشتگان کاشتهاند، نادیده انگاشتهشود که اصلا طرحهای بلندمدتی مثل برنامههای ۵ ساله توسعه یا اهداف بلندمدتتری مثل سند چشمانداز ۲۰ ساله را چهکسی باید پیگیری کند؟ مثلا قطعیهای برق در روزهای اخیر را درنظر بگیرید.
اینکه روند خشکسالیهای چندده ساله اخیر را میشد پیگیری و وضعیت سال ۱۳۸۷ را پیشبینیکرد، اینکه روند مصرف انرژی در کشور را میتوان پیگیری و با ادامه روند تولید انرژی میتوان دست به کاری زد که امروز با قطعی برق، بهیاد نخستین سالهای پساز پایان جنگ تحمیلی نیفتیم، خیابانها در ساعت ۱۱ شب از تاریکی شبیه گورستان نشود یا در اوج ساعات کاری در روز، معطل و بیکار نشویم، امری واضح است؛
یعنی آنقدر واضح که این سؤال پیش میآید که مثلا آیا ترکیه یا عربستان یا امارات یا پاکستان که اقلیمی تقریبا شبیه ما دارند هم نسبت به برق تولیدیشان در سالهای گذشته، امسال اینقدر دچار مشکل شدهاند؟ البته رعایتنکردن روند عمرانی و برنامهریزی گذشته، بعضا در همان زمان، اثر خودش را نشان نمیدهد.
به هرحال مشکل برق امسال خودش را نشان داد تا به مدیران ما بفهماند که ۶ ماه بهجلو نکشیدن ساعتها در بهار و تابستان ۱۳۸۶، چقدر انرژی و منابع ما را هدر داد و اینهمه کشور پیشرفته، در سراسر دنیا بیدلیل اینکار را نمیکنند.
این نادیده انگاشتن روند، در مسائل جهانی حادتر است. روند آنلاینشدن امور دردنیا را درنظر بگیرید. بانگاهی به ساختمان پایتخت و مقایسه آن با نمایشگاههای IT در سراسر دنیا یا محصولات جدیدی که عرضه میشود، این نکته را بهتر میشود فهمید.
یکی از مهمترین دغدغههای ما، داشتن هارد دیسک بزرگتر، مموری با ظرفیت بیشتر، گوشی با حافظه بیشتر و... است. اما وقتی به روند در دنیا نگاه میکنیم، میبینیم که واقعا اینگونه نیست.
تقریبا در اکثر نقاط پیشرفته دنیا، یک کاربر نیاز چندانی به وسایل ذخیره (Storage Device) داده، ندارد. یک بانک داده مرکزی مثل یوتیوب یا آیتیونز یا... وجود دارد و شما هرزمان و هرجایی که بخواهید، میتوانید با وصلشدن به اینترنت از گوشی موبایل یا لپتاپتان به اینترنت و سپس این بانک دادهها، به کتاب، موسیقی، فیلم، آمار یا چیزدیگری که بخواهید، دستپیدا کنید.
البته واضح است که اینکار، نیاز به داشتن حداقلهایی مثل نسل سوم ارتباطات سیار یا اینترنت با پهنای باند حداقل یک مگابیت در ثانیه برای هر کاربر معمولی دارد. البته میدانیم و واضح است که ارتباطات در ایران یکشبه شبیه سوئد و ژاپن نمیشود.
اما نگاهی به روند فناوریهای ارتباطی نشان میدهد که چقدر روزبهروز از دنیا داریم عقب میافتیم. مثلا سالی که نسل دوم موبایل بهایران آمد را با جهان مقایسه کنید، یا سالی که اینترنت بهایران آمد یا سالی که اینترنت DSL به ایران آمد را با روند جهانی مقایسه کنید. با اختلاف ۴ تا ۵ سال ما از کشورهای پیشرفته دنیا عقبتر بودیم.
اما حالا چطور؟ وزیر فناوری اطلاعات و ارتباطات ما که متولی «نزدیککردن روند فناوری اطلاعات به روند جهانی» است، درمورد کافی بودن پهنای باند ۵۶ کیلوبیت برای کاربران سخن میگوید!
امیدواریم این تصمیمات که نتایج آن چندسال دیگر گریبان کشور را میگیرد، از چشم تیزبین مجلس هشتم دور نماند.