همشهری آنلاین - روناک حسینی: در داستان «سفرنامه اصفهان» از مجموعه قصههای مجید آمده است: «بیبی برایم بار و بندیل بست. من هم بیکار ننشستم، ناشتایی خورده و نخورده پریدم روی چرخ...». در کتاب درسی متن را اینطور تغییر دادهاند: «بیبی وقت نماز صبح بیدارم کرد، برایم بار و بندیل بست. من هم نماز خواندم، ناشتایی خورده و نخورده، پریدم روی چرخ...» جای دیگری هم در متن اصلی آمده: «ظهر شد. صدای اذان میآمد. کار اکبر آقا تمامی نداشت. حوصلهام سر رفته بود...» اما در کتاب درسی داستان این طور تغییر کرده است: «ظهر شد، صدای اذان میآمد. وضو گرفتم و نماز خواندم. کار اکبر آقا تمامی نداشت. حوصلهام سر رفته بود...».
هرچند در کتاب درسی نوشتهاند «با اندک تغییر»، اما هوشنگ مرادی کرمانی در گفتوگو با همشهری آنلاین میگوید از این موضوع بیخبر بوده است. به گفته نویسنده، این بار اولی نیست که برای چاپ این داستان در کتاب درسی تغییرش دادهاند. او از این اتفاق ناراضی است و معتقد است چنین تصمیمی، نتیجه عکس آنچه تغییردهندگان میخواهند، روی بچهها میگذارد و این کار مثل این است که کسی بیاید و داخل خانه آدم برای خودش اتاق بسازد.
مرادی کرمانی درباره اینکه از این تغییر خبر داشته و آیا قبلا هم مشابه آن برایش اتفاق افتاده میگوید: «من اصلا در جریان نبودم، از خبرگزاری به من زنگ زدند که میدانی همچین اتفاقی افتاده است و نظرت چیست. قبلا هم این اتفاق افتاده بود. سه چهار سال پیش در همین داستان سفرنامه اصفهان. زنگ زدم و گفتم چرا این طور کردید؟ گفتند میزان اعتقاد به اسلام در آن کم بود، زیادش کردیم. هر دفعه که این داستان چاپ میشود در آن دست میبرند. آن زمان شعری که راننده میخواند عوض کردند و این را هم اضافه کردند که یک جا مجید به راننده میگوید نماز بخوان. این بار هم، بیجا، مجید قبل از هر چیز اول میرود نماز میخواند. بهشان گفتم مجید میخواهد از کرمان برود اصفهان آثار تاریخی را ببیند، این کار چه تاثیری دارد؟»
او در پاسخ به این سوال که در مواجهه با اعتراضش مسئولان چه واکنشی داشتند، ادامه میدهد: «درستش که نکردند. به من گفتند مدیر گفته برش دارید یا میزان اسلامش را زیاد کنید. این تغییر را سرخود انجام دادند. من فکر کردم چاپ آن در کتاب درسی موقعیتی است که داستان برود در مدرسهها و در روستاها خوانده شود، به روی خودم نیاوردم، اما هر چه جلوتر میرود بدتر میشود.»
نویسنده قصههای مجید میگوید: «مسئله این است که این تکه را خیلی بیجا اضافه کردهاند. میگویند هر چیزی را میخواهی از کسی بگیری، آن را زیاد و بیجا بده. بچهای که بستنی دوست دارد، بدموقع از خواب بیدارش کن و بستنی زیادی به او بده تا از آن دلزده شود.»
او معتقد است این تغییر باورپذیر نیست: «این داستان ۳۵ بار تجدید چاپ شده، بسیار خوانده شده، فیلم شده و دیده شده است. در داستان کتاب درسی، یک بچه ۱۱-۱۰ ساله مدام میگوید بلند شدم وضو گرفتم نماز خواندم. این جور تغییرات، آنهم بیجا و زیاد، برای کسی باورپذیر نیست. با این کار، ایدهای که دارند به ضد خودش تبدیل میشود. داستان را غیر قابل باور کردهاند. این دخالت در داستان نویسنده بدون این که بداند، مثل این است که بیخبر بنا بیاورند و در خانه آدم برای خودشان اتاق بسازند.»
چندی پیش هم تغییر داستان «قلب کوچکم را به چه کسی بدهم» از نادر ابراهیمی در کتابهای درسی خبرساز شد. در این داستان، بدون اطلاع خانواده نویسنده، عبارتی را اضافه کردهاند که به اعتقاد فرزانه منصوری، همسر نادر ابراهیمی، «دخالت در اثر نویسنده» است و «مفهوم وسیع و گسترده داستان را محدود کرده است».
در داستان نادر ابراهیمی آمده: «باقی قلبم را میبخشم به همه آنهایی که جنگیدند و دشمن را از خاک ما، از سرزمین ما، و از خانه ما انداختند بیرون...» و در کتاب درسی این طور تغییر کرده است: «باقی قلبم را میبخشم به همه آنهایی که به خاطر اسلام جنگیدند و دشمن را از خاک و سرزمین ما انداختند بیرون...».
فرزانه منصوری در بیانیهای که در رسانهها منتشر شد، در اعتراض به این اقدام نوشت: «این کتاب قریب به ۳۰ سال است که در خانوادهها میچرخد و به صورت پویانمایی هم ساخته شده است. پدر و مادرهای امروز در کودکی آنرا خواندهاند و حال برای فرزندشان میخوانند و تغییرات آنرا میفهمند. در دنیای امروز، که هر اتفاق کوچکی در هر گوشه دنیا، بیدرنگ، به چشم و گوش همه میرسد، چطور فکر کردهاند که «این نیز بگذرد و کسی نخواهد فهمید بدون اجازه صاحب اثر دستی در آن بردهایم». بارها متوجه شدهام که بدون اطلاع و مجوز از ما، آثار نوشتاری و سرودهای ملی میهنی همسرم، نادر ابراهیمی را در کتابهای درسی گذاشتهاند، و با تصاویر نامربوط تزیینش کردهاند که نسبتی با پیام و مفهوم اثر ندارد. تذکر دادهام، امید که نتیجهبخش باشد. قبل از آنکه اقامه دعوی کنم.»
هوشنگ مرادی کرمانی درباره اینکه آیا قصد شکایت دارد یا خیر، میگوید: «کاری از دست من برنمیآید. مردم متوجه میشوند. بعضی معلمها میگویند اول اصل داستان را پیدا میکنند و برای بچهها میخوانند، بعد روایت آموزش و پرورش را از روی کتاب درسی. اما بعضی معلمها هم حوصله این کارها را ندارند. ارشاد و فرهنگستان ادب باید اعتراض کنند. چرا که دارند آثار ادبی را خراب میکنند.»
او در پاسخ به این که آیا موقع انتشار آثارش با سانسور مواجه شده، میگوید: «گهگاه آن اوایل. بلدم جوری بنویسم که دست کسی چیزی ندهم برای سانسور. من هیچ وقت نه چپ بودهام نه راست، کارم اصلا این نیست. همیشه راه میانه را رفتهام.»
محسن حاجیمیرزایی، وزیر آموزش و پرورش در واکنش به اعتراض فرزانه منصوری در پی اتفاقی که حدود یک ماه پیش رخ داد، در صفحه توئیتر خود نوشت: «از تغییر متن نویسنده فاخر کشورمان در کتاب فارسی پایه هفتم، متاسف شدم. هرچند تغییر در دوره مسئولیت من نبوده است. در همان ماههای اول مسئولیت، فرآیند دقیق، منسجم و حرفهای را برای بررسی و اصلاح تغییرات تدوین و ابلاغ کردم تا مطمئن شویم که در آینده شاهد چنین مواردی نخواهیم بود. همچنین از همکاران خود در سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی خواستم تغییرات دو سال اخیر کتابهای درسی را بازبینی و اصلاحات لازم را در چاپ جدید اعمال کنند.»
بخشهایی از قصههای مجید را در ویدئوی زیر ببینید:
نظر شما