همین چند روز پیش بود که اعلام شد صداوسیما دو بازیگر نوجوان سریال طنز «پایتخت» را احتمالا به دلیل عکسهایی از آنها که در فضای مجازی منتشر شده، از سری جدید این سریال حذف کرده است.
چند روز قبلتر از آن هم، ویدئوی عجیبی از مدیر شبکه سه سیما در اینترنت منتشر شد که در آن میگفت، عادل فردوسیپور ــ محبوبترین مجری و برنامهساز ورزشی تلویزیون ــ را به دلیل اینکه خارج از مدار حرکت میکرده کنار گذاشته است.
پیش از این هم از این دست محدودیتها و ممنوعالتصویریها در تلویزیون کم اتفاق نیفتاده؛ محدودیتهایی که از خطوط قرمز سفت و سخت و وجود سازوکار نظارتی سختگیرانه در این رسانه حکایت دارد اما در اصل، تناقض در تصمیمگیری و سیاستگذاری در این سازمان را در معرض دید همگان قرار داده است. این تناقض از آنجا نشات میگیرد که سیستم نظارت و ممیزی تلویزیون که مثلا گاهی تصویر شادی پس از گل یک فوتبالیست را هم برنمیتابد در برخی موارد دیگر چنان ناکارآمد و سست است که گویی نظارت کیفی موثری بر محتوای تولیدی این رسانه اعمال نمیشود.
عجیب اینکه سهلانگاریها از قضا در موارد و موضوعاتی دیده میشود که در آنها نیاز جدیتری به نظارت و مداخله وجود دارد. به عنوان نمونه در روزهای گذشته کلیپ ویدئویی کوتاهی از یک مسابقه آشپزی تلویزیون وایرال شد که در آن مجری برنامه از شرکتکننده میپرسید آیا از اینکه پدرش راننده تاکسی است، خجالت میکشد یا خیر. در بیربط بودن این سوال و میزان مشمئزکننده بودن آن حرف بسیار است که الان موضوع بحث نگارنده نیست، اما آیا افکار عمومی حق ندارد از مدیران رسانه ملی این سوال را بپرسد که سیستم سختگیرانهای که گاهی از فرط افراط در ممیزی، سبب عصبانیت مردم و نارضایتی گسترده عمومی میشود، چطور در برخی موارد دیگر اینچنین با گشادهدستی و تساهل و تسامح برخورد میکند؟
این البته به معنای به رسمیت شناختن نظارت و ممیزی در مواردی که اعمال میشود نیست، آن هم خود بحث مفصلی است که پرداختن به آن مجال مستقل دیگری میطلبد. بحث این است که مواردی همچون تحقیر، توهین و نژادپرستی خط قرمز مسلم اخلاق حرفهای در همه رسانههای دنیاست و هر رسانهای اگر فرصت بروز به چنین محتوایی بدهد، قطعا با واکنش عمومی شدید مواجه میشود. این در حالی است که متاسفانه تلویزیون ایران، نه یک بار و دوبار بلکه چند بار اجازه میدهد فردی در کسوت مجری یا کارشناس یک برنامه آشپزی اینچنین اصول حرفهای و اخلاقی رسانه را به بازی بگیرد و سبب عصبانیت و واکنش مردم شود.
القای خجالتآور بودن یک شغل یا تحقیر یک فرد به واسطه شغل والدین او، محصول نظام ارزشی معیوبی است که مقابله با آن باید مهمترین رسالت تلویزیون جمهوری اسلامی باشد. از مدیران و تصمیمگیران صداوسیما انتظار میرود به جای اینکه هرروز با رویههای غلط و سیاستگذاریهای سلیقهای، حلقه برنامهسازان این رسانه را تنگتر و جمع مخاطبان آن را کوچکتر کنند، سازوکاری پیشبینی کنند که این افکار پوسیده و غیرقابل قبول فرصت بروز و ظهور از قاب این رسانه را پیدا نکند.
نظر شما