سه‌شنبه ۱۸ تیر ۱۳۸۷ - ۰۶:۳۵
۰ نفر

امیر علی محقق: مشخص است که شهر وجه عیانی از یک تجدد زیستی است.

 بنابراین شاید این حکم تئوریک قاطع و عاری از خلل بنمایاند که جامعه‌شناسی شهری می‌تواند و باید «جامعه‌شناسی تجدد» هم باشد. این حکم تئوریک چه به لفافه و چه در آشکار، در ایده‌های بنیادینی که حاملان مکاتب عمده جامعه‌شناسی شهری اعم از اکولوژیست‌ها، روانشناسان اجتماعی و حتی آنهایی که نگاهی معرفت‌شناختی به پدیده شهر  داشتند، طرح شده است.

از این‌رو شاید بتوان گفت «تقلیل‌گرایی» و کمیت‌گرا بودن مزمنی که در برخی از آراء مکاتب جامعه‌شناسی شهری موجود است به واسطه صدور همین حکم تقلیل‌گرایانه حادث شده است.  اما جامعه‌شناسی شهری نقاد و رئالیست، در پی انکشاف مبادی و مبانی دیگری در این خصوص است، جامعه‌شناسی شهری رئالیست، اگر چه به این امر که زیست شهری محصول مدرن شدن زیست انسانی است، گردن می‌نهد، اما می‌کوشد ورای فهم مصطلح جامعه‌شناختی، به درک این مهم نائل آید که تبعات معرفتی و زیستی این نو شدن چیست.

از دیگر سو جامعه‌شناس شهری رئالیست در باب مدرنیته شهری به تفکیک کلاسیک جامعه «society» و اجتماع «community» بسنده نمی‌کند. در آراء تونیس و دورکیم، این انفکاک میان شهر و روستا به نحوی تام دیده می‌شد و در آن الزاما اجتماع واجد خصایص سنتی و شهر سمبل تعاملات مدرن به شمار می‌آمد. اما در جامعه‌شناسی شهری رئالیست اینگونه مبادی تئوریک سامان نمی‌یابد چرا که این نحله معتقد است در پس بطن معنایی و ساحت اجتماعی هر شهر به غایت مدرنی، هنوز رگه‌های «سنت» می‌تواند خویش را عرضه کند و مدرن بودن شهر نیز عطف به دلایل عمیق فلسفی و معرفت‌شناختی مستحکمی، ثابت می‌شود. با این وصف، برای جامعه‌شناسی شهری رئالیست مسئله فقط مدرن بودن یا نبودن شهر نیست، چرا که گستره معناشناختی پیش روی آن به افق‌های تئوریک موسعی می‌اندیشد.

کد خبر 57387

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز