سه‌شنبه ۲ دی ۱۳۹۹ - ۰۹:۰۲
۰ نفر

نخستین آزمایش‌اش ۷۰ هزار تومان شد. گوشی و سیم کارتش را فروخت تا آزمایش بدهد. آزمایش بعدی ۹۰ هزار تومان بود. او هم چون پول نداشت راهش را کشید و رفت. دو روز بعد خبر آمد که در خیابان فوت کرده.

اعتیاد - معتاد

به گزارش همشهری آنلاین، یک: بوی چای و سیگار و دود و سرما؛ از لای پرده پلاستیکی خانه شماره ۶، همین‌ها به استقبال‌ می‌آیند. خانه سالخورده روی شانه یکی از کوچه پس کوچه‌های محله خراسان نشسته به انتظار. در آهنی، همیشه باز است برای صاحبان آن دستان سیاه دوده گرفته که هر روز صبح، به امید یک استکان کمرباریک چای قندپهلو، بشقابی غذا و کمی خواب کنار بخاری، کفش‌هایشان را روی موزاییک‌ها می‌کشند. چایخانه، شاه‌نشین خانه است و هر روز، هر ساعت، کتری‌اش برای مهمانان می‌جوشد. مهمانان کیستند؟ معتادان بی‌خانمان و بی‌سرپناه. آنها که مصرف دارند و خانه ندارند، آنها که قبلا مصرف داشتند و باز هم خانه ندارند. خانواده‌ای ندارند. یا طرد شده‌اند یا خودشان روی برگشت ندارند. مرکز گذری کاهش آسیب خانه و خانواده نداشته آنهاست.

دی سال ۸۰ قانونی در مجلس شورای اسلامی برای حمایت‌های درمانی و بازتوانی از معتادان تصویب شد. همین قانون سبب شد تا مراکز کاهش آسیب یا دی آی سی (Drop in center) راه‌اندازی شود؛ جایی برای استراحت چند ساعته معتادان و بی‌خانمان‌ها، غذا خوردن و درمانشان.

خانه شماره ۶کوچه ناصر محله خراسان، یکی از همین مراکز است که جمعیت خیریه تولد دوباره در کنار چند مرکز سرپناه دیگری راه‌اندازی کرده تا روز شنبه، رضا امیدی خسته و درمانده، راهش را بگیرد و بیاید به محله و بنشیند کنار عباسعلی و میثم و ماجرای خفت‌گیری شب قبل کوچه پشتی را بشنود. چند خفت‌گیر با قمه و باتوم افتادند به جان عباسعلی و کاپشن کهنه و پاکت سیگار و ۴۵هزار تومانش را دزدیدند.

کارگر مرکز، استکان چای را می‌گذارد روی میز وسط حیاط خزان‌زده و تعارفی می‌زند به زن غریبه. رضا از خوابگاهی در جنوب تهران آمده. از جایی با ۴۰۰نفر جمعیت که کنار هم در فاصله کم، می‌خوابند و در آنجا نه کسی حرفی از کرونا می‌زند و نه پروتکل‌های بهداشتی  رعایت می‌شود. «اکبر لطفی» میان چارچوب در ایستاده به تماشا و نظم دادن به ورودی‌ها و خروجی‌ها. مدیر مرکز کاهش آسیب شماره ۲است و مشغول آماده شدن برای سور و سات ناهار. ناهار، گوشت کوبیده است که پرفشار لای نان لواش جاسازی شده. کیسه بزرگی هم آماده می‌شود برای ناهار پاتوق‌نشینان. لطفی، مرد میانسالی است که بیشتر از ۱۶سال، برای این آدم‌ها کار کرده. یعنی از همان موقع که خودش مصرف موادمخدر را کنار گذاشت و حالا دست همین آسیب‌دیده‌ها را می‌گیرد.

۶، ۵ سالی است که اینجا، مرکزشان شده، قبلا در چهارراه سیروس چادر می‌زدند و به بی‌خانمان‌ها، می‌رسیدند. از وقتی پروژه ساخت‌وساز دروازه غار کلید خورد، معتادان هم اسباب‌کشی کردند به سمت مولوی. همین آدم‌ها هم نزدیک شده‌اند به مرکز و هر روز به اینجا سر می‌زنند. تا قبل از کرونا، روزی ۹۰تا ۱۲۰نفر ورودی داشتند و حالا روزی ۴۰تا ۵۰نفر. بقیه کجا هستند؟« خیلی‌ها گیر کرده‌اند. یعنی در طرح‌های جمع‌آوری معتادان دستگیر شده‌اند. بخشی را به مراکز ماده ۱۶می‌برند و بخشی را به مرکز فشافویه.»

براساس ماده ۱۶قانون مبارزه با موادمخدر، معتادان متجاهر برای درمان اجباری به مراکزی منتقل شده و به‌مدت ۳تا ۶‌ماه نگهداری می‌شوند. امسال اما براساس مصوبه ستاد ملی مقابله با کرونا، مدت زمان نگهداری معتادان متجاهر در مراکز ماده ۱۶، به یک‌سال افزایش پیدا کرده. براساس قانون، معتاد متجاهر مصرف‌کننده‌ای است که با وجود امکانات درمان، حاضر به ترک اعتیاد نباشد و باید او را به مراکز درمان اجباری منتقل کرد. پیش از این معتادان متجاهر، به‌عنوان بیمار شناخته می‌شدند که نیاز به کمک و درمان دارند اما به تازگی عنوان مجرم برای آنها به کار برده می شود.

با شیوع کرونا و سیاست‌های جدید قوه قضاییه برای برخورد با این افراد، در ۱۰‌ماه گذشته این بی‌سرپناهان به‌طور مرتب شاهد اجرای طرح‌های دستگیری و انتقال به مراکز ترک اجباری بودند؛ مراکزی غریبه با پروتکل‌های بهداشتی و شیوع کرونا.

تجویز خودسرانه قرص خواب‌آور و متادون

لطفی مدیر مرکز کاهش آسیب شماره ۲، می‌گوید: آنقدر جمعیت کمپ‌ها زیادشده که برای راحتی خودشان، به معتادان قرص خواب آور و متادون می‌دهند. مراکز ماده ۱۶آنان را درمان نمی‌کنند و بعد از پایان دوره، دوباره معتادان را ارجاع می‌دهند به کمپ‌های دیگر. خیلی‌ها که حتی تمایلی به مصرف ندارند وقتی وارد این مراکز می‌شوند، دوباره شروع می‌کنند به مصرف. لطفی‌، حرف‌های ناگفته بسیاری دارد. به گفته او، خیلی از معتادان بهبود یافته چشم امید به مراکز بهاران داشتند. اما طرح یا اجرا نشد یا اگر هم اجرا شد بسیار دست و پاشکسته بود.

سال ۹۴بود که شهرداری تهران، راه‌اندازی مراکز بهاران را در دستور کار خود قرار داد؛ مراکزی که به معتادان بهبودیافته مهارت‌های اجتماعی و شغلی آموزش می‌دهد. با وجود اما و اگرهای فراوان برای اجرای این طرح وعملی شدن و نشدن آن، اوایل شیوع کرونا سرپرست سازمان رفاه و مشارکت‌های اجتماعی شهرداری تهران اعلام کرد که قرار بود از اسفند این افراد در مراکز بهاران پذیرش شوند اما به‌دلیل شیوع کرونا، پذیرش جدید ممنوع شد. حسینی تیرماه هم گفت که احتمالا پذیرش این افراد در مراکز بهاران از اواسط همان‌ماه آغاز می‌شود که باز هم این اتفاق نیفتاد.

هر روز طرح جمع‌آوری معتادان اجرا می‌شود

مراکز گذری کاهش آسیب، از ۸صبح تا یک ساعت بعدش، صبحانه می‌دهد و از ساعت ۱۲:۳۰ناهار. هر کس زخم بازی داشته باشد، پانسمان می‌شود. به آنها الکل و سرنگ هم می‌دهند. اینجا خبری از متادون نیست. لطفی می‌گوید، در مراکز دی‌ای سی، کسی نمی‌تواند شب بماند. بیرون از اینجا، کمپ‌های ترک اعتیاد برای ۲۱تا ۲۷روز، یک میلیون تومان می‌گیرند. خوابگاه‌های خصوصی هم برای هر شب اقامت بی‌خانمان‌ها، ۲۰تا ۳۰هزار تومان تعرفه تعیین کرده‌اند. در ۱۰‌ماه گذشته، بسیاری از همین معتادان در رفت‌وآمدهای شبانه به کمپ‌ها، خوابگاه‌ها و گعده‌های مصرف‌شان، به کرونا مبتلا شده‌ و حتی تعدادی هم جانشان را از دست داده‌اند. مثل جعفر که قبلا افسر نیروی دریایی بود، چندماه پیش مبتلا شد و چند روز بعدش، جنازه‌ او را در خیابان پیدا کردند؛ مرد ۶۷ساله تنها. یا داوود، مصرف‌کننده ۶۰ساله که کرونا گرفت و جان داد.

مدیر مرکز شماره ۲کاهش آسیب جمعیت تولد دوباره می‌گوید: مسئولان اعلام می‌کنند درمان کرونا رایگان است اما برای این افراد اینطور نبوده است:« یکی از معتادان مشکوک به کرونا را به یکی از بیمارستان‌های جنوب شهر منتقل کردیم، معتاد کارتن خواب بود و پول بستری نداشت. نخستین آزمایش‌اش ۷۰هزار تومان شد. گوشی و سیم کارتش را فروخت تا آزمایش بدهد. آزمایش بعدی ۹۰هزار تومان بود. او هم چون پول نداشت راهش را کشید و رفت. دو روز بعد خبر آمد که در خیابان فوت کرده. این افراد مدارک هویتی ندارند، به همین دلیل بیمه نیستند وهزینه‌ها را باید آزاد حساب کنند.»
لطفی می‌گوید تعداد زیادی از معتادان و بهبود یافته‌هایی که قبلا به مرکز می‌آمدند حالا دیگر از آنها خبری نیست. معلوم نیست گرفتار طرح‌ها شده‌اند یا جانشان را از دست داده‌اند:« از وقتی کرونا شایع شده، تعداد طرح‌های جمع‌آوری معتادان و کارتن خواب‌ها هم زیادتر شده. از طرف دیگر هم، تعداد زیادی از معتادان به حاشیه کشیده شده‌اند. سوار اتوبوس می‌شوند و به مناطق دور و حاشیه‌ای می‌روند. تعداد زیادی از آنها سر از گرمخانه در می‌آورند. صبح‌ها اینجا می‌آیند و شب‌ها به حاشیه.»

معتادان مبتلا شوند، کجا قرنطینه می‌شوند؟

روند جمع‌آوری‌ها ی معتادان، مهمانان هر روزه مراکز کاهش آسیب را کلافه کرده. امروز رها می‌شوند و فردا دوباره سر از کمپ دیگری در می‌آورند. در کمپ‌ها نه خبری از داروست نه پروتکل‌های بهداشتی. هر کس مریض شود، به مکان دیگری منتقل می‌شود. غیراز این هیچ. با شیوع کرونا قرار بود طرح جمع‌آوری این افراد و انتقال آنها به مراکز ماده ۱۶، ممنوع شود. این وضعیت تا پایان اردیبهشت هم ادامه داشت؛ اتفاقی که به گفته مسئولان شهری منجر به افزایش حضور معتادان در سطح شهر و پاتوق‌ها شد.

زهرا نژادبهرام، عضو هیأت رئیسه شورای شهر تهران همان موقع، تعداد آنها را ۱۱هزار نفر اعلام و آنها را منابع انتقال سیار کرونا توصیف کرد. چندماه بعد اما با از سر گرفته شدن اجرای طرح‌های جمع‌آوری معتادان، پذیرش آنها در مراکز ماده ۱۶آغاز شد. قبلا گفته شده بود این افراد با رعایت پروتکل‌های بهداشتی و اثبات تجاهر و انجام تست پی‌سی‌آر، وارد مراکز ماده ۱۶و کمپ‌ها می‌شوند اما معتادان رها شده می‌گویند خبری از اجرای این پروتکل‌ها نیست و دیلمی‌زاده مدیرعامل جمعیت تولد دوباره هم می‌گوید که این گروه از کمترین امکانات بهداشتی برخوردارند، حداقل امکاناتی که در این دوره به این افراد داده شد، از سوی سازمان‌های غیردولتی و بهزیستی بود. این موضوع هم تنها محدود به افراد بی‌سرپناه معتاد نمی‌شود. حتی آنهایی که سال‌هاست بهبود یافته‌اند و شاید در یکی از مراکز ارائه خدمات به معتادان فعالیت می‌کنند هم نتوانسته‌اند جایگاهی برای خود داشته باشند.

عباس دیلمی‌زاده این پرسش را مطرح می‌کند که این افراد اگر کرونا بگیرند باید به کجا پناه ببرند؟ کجا قرنطینه می‌شوند؟ در کشور ما برای این گروه‌ها برنامه‌ای وجود ندارد چه رسد به معتاد بی‌خانمانی که تست کرونایش مثبت است و باید قرنطینه شود. اما کجا؟

میثم، مهمان همیشگی مراکز دی‌آی‌سی است. او خبرهای زیادی از گرمخانه‌ها و مراکز ماده ۱۶ دارد. او می‌گوید: برای آنها که مصرفشان بالاست، آن دوزی که از طرف کمپ داده می‌شود کم است. به همین دلیل هم دنبال سهم بقیه‌اند. آنهایی که ۲۰سی‌سی سهم روزانه‌شان را نمی‌خواهند، متادونشان را می‌فروشند. چطور؟ «ما می‌گوییم متادون دهانی. یعنی پنبه را موقع گرفتن سهم روزانه‌شان جلوی کارکنان، در دهان می‌گذارند، بعد پنبه آغشته به متادون را در ظرفی می‌چکانند و می‌فروشند. این دیگر نهایت آلودگی است.» در ماه‌های گذشته موج گرانی، موادمخدر را هم گرفته و امان مصرف‌کننده‌ها را بریده. آنها هر گرم هروئین را ۹۰تومان و هر گرم شیشه را ۷۰هزار تومان می‌خرند. مصرف‌شان دانه‌ای و سانتی است؛ ۱۰تا ۱۵هزار تومان.

فشافویه یا مرکز ماده ۱۶؟

بسیاری از مهمانان این مراکز، رها شدگان از فشافویه‌اند. فشافویه حالا تبدیل به یکی از مراکز ماده ۱۶شده با آدم‌هایی که از سر و کول هم بالا می‌روند. رها شده‌ها از این مرکز، خاطرات خوبی از جمع‌آوری‌ها و مراکز درمان اجباری ندارند. معاون سازمان بهزیستی فروردین امسال اعلام کرد با شیوع کرونا، پذیرش مجدد معتادان متجاهر در فشافویه از سر گرفته شده است.

فروردین ماه، معاون بهزیستی گفته بود که مرکز فشافویه به‌عنوان قرنطینه تهران، معتادان را به‌مدت ۱۴روز نگهداری کند، از آنها تست می‌گیرد و درصورت علامت‌دار بودن به مراکز کووید- ۱۹منتقل می کند. اگر  جواب آزمایش فرد منفی بود، به مراکز عادی ماده۱۶ منتقل می‌شود.

عباسعلی بیرون آمده از فشافویه است. سرما او را به اتاقک کنار در ورودی می‌برد. آنجا یک بخاری، همه را در آغوش گرفته. بخاری چسبیده به دیوار و چند صندلی شبیه نیمکت‌های مدرسه، دورش چیده شده. یکی دو نفر خسته از شب بیداری‌ها، چرت زده‌اند و دو سه نفر دیگر، بیدارند و از خاطرات گرمخانه‌ها و فشافویه و درگیری‌هایشان می‌گویند. میثم کنار بخاری روی زمین نشسته و انگشت کوچک دستش را نشان می‌دهد که چطور در درگیری‌ها شکسته. تا به حال بارها گوشی موبایل و پولهایش را دزیده‌اند و مرتب هم کتک خورده است.

عباسعلی که ۸‌ماه فشافویه بود، همین تجربه‌ها را دارد. استخوان بیرون زده دنده‌اش را نشان می‌دهد که شکسته و خوب جوش نخورده. او منتظر است آقای لطفی، مدیر مرکز کاهش آسیب شماره ۲ به او کاپشن جدیدی بدهد. کاپشنش را خفت‌گیران، ساعت ۱۱:۳۰شب قبل وقتی در راه خوابگاه بود، دزدیده‌ بودند. لطفی برایش کاپشن سفید با آستین‌های سیاه می‌آورد. کاپشن رنگ و رو رفته‌ای که به زحمت، گرم می‌کند. اما چاره‌ای نیست.

آنها از تجربه دستگیری‌شان در دوره کرونا می‌گویند. از ۱۲سالن فشافویه و وکیل‌بندها که خودشان مجرم موادمخدرند. آنها در دوره اوج شیوع کرونا در این مرکز بودند و می‌گویند که آنجا به‌شدت شلوغ است و هر روز تعداد بیشتری از معتادان را به آنجا منتقل می‌کنند. می‌گویند قبلا طبقه سوم تخت‌ها را برداشته بودند و حالا آنقدر شلوغ است که دوباره برشان گردانده‌اند. حتی در راهروها هم آدم می‌خوابد.

میثم ۲۰روزی است که از فشافویه آزاد شده و حرف‌های عباسعلی را تأیید می‌کند. میثم ۷‌ماه و ۲۱روز در فشافویه نگهداری شد، ۳ روز از رهایی‌اش نگذشته بود که دوباره او را دستگیر کردند:« آنجا هیچ آزمایشی از تازه واردها گرفته نمی‌شود. تنها یک کیت ادرار داده می‌شود با یک دست لباس مخصوص.»

او می‌گوید مرکز سه طبقه‌ای در سرخه حصار است که افراد مبتلا را آنجا منتقل می‌کنند. میثم ۳۸ساله، کردعراق است که در بمباران شیمیایی حلبچه تمام اعضای خانواده‌اش را از دست داد. او را سال ۶۲به یتیم خانه‌ای در ایران منتقل کردند و بعد از ۲۰سال نگهداری، با ۱۱میلیون و ۳۰۰هزار تومان، از مرکز مرخص کردند. او می‌گوید از آن سال‌ها در خیابان است.

معتادان به مناطق حاشیه‌ای رانده شدند

دو: صدای ضربه‌های چکش روی ورقه‌های فلزی آنقدر بلند است که صدای رضا نوری به محسن که وسط حیاط مشغول شستن دست‌هاست، نمی‌رسد. مرکز در دل مغازه‌های اوراقچی کوچه غمخوار شوش نشسته و هر روز مهمان جدیدی دارد. مرکز کاهش آسیب شماره ۲جمعیت تولد دوباره شوش، شب‌ها سرپناه است و صبح‌ها میزبان تعداد زیادی از معتادان و کارتن‌خواب‌ها و بهبود یافته‌ها.

رضا نوری، مسئول این مرکز است و می‌گوید زمستان هر سال بیش از ۱۰۰نفر برای اقامت پذیرش می‌شدند و امسال اما به‌دلیل کرونا، پذیرش به ۱۵تا ۲۰نفر رسیده است. او می‌گویدکه بسیاری از این معتادان و کارتن خواب‌ها ممکن است ناقل باشند اما نشانه‌های بیماری نداشته باشند. کرونا در این افراد زیاد نشان داده نمی‌شود: «ما موارد ابتلا داشتیم، حتی با آمبولانس هم تماس گرفتیم و به بیمارستان منتقل شدند. اما روز بعد رها می‌شوند.»

نوری نسبت به طرح‌های جمع‌آوری که به‌طور مرتب در حال اجراست آن هم با وضعیت شیوع کرونا، انتقاد می‌کند. به گفته او، اجرای این طرح‌ها منجر شده تا افراد بیشتری به سمت پاتوق‌ها بروند. در پاتوق‌ها هیچ امکاناتی نیست و شرایط آنها را بدتر می‌کند. در یکی از پاتوق‌های خلازیل، وضعیت بحرانی است. آنها یک شهر زیرزمینی دارند که هیچ‌کس جز خودشان اجازه ورود ندارد.

سایه‌های خلازیل

سه: بیش از ۸ آلونک کوچک و بزرگ، شانه به شانه هم روی تپه‌ای خاکی گل گرفته، بالا رفته‌اند. پارچه‌ها و فرش‌های زهوار دررفته کهنه‌ای روی هم سوار شده‌اند و سقف و دیوارهای آلونک‌ها شده‌اند. خلازیل، پاتوق‌های زیادی دارد، یکی از آنها بر اتوبان آزادگان نشسته و به همه عابران پیاده، دهن‌کجی می‌کند. اهالی پاتوق، مردان جوان خسته و دلسردی‌اند که چشمشان به آدم‌هایی است که گاهی ظهرها برایشان لقمه غذایی می‌آورند. اگر صبح نای بیدار شدن از بساط نشئگی‌شان را داشته باشند، ضایعات جمع می‌کنند و به همان گاراژدارهای کنار اتوبان که قلمرویی برای خود درست کرده‌اند، می‌فروشند. قوت روزانه‌شان از همان چندرغازی است که کاسبی می‌کنند.

گروه‌های موبایل سنتر مرکز دی‌ای سی، سر ظهر از راه می‌رسند، آنها ۲ کیسه بزرگ لقمه‌های کوچک و بزرگ گوشت کوبیده در دست، به سمت آلونک‌ها می‌روند. آنها که زورشان بیشتر است، در صف‌های جلویی‌اند و بقیه آن پشت ایستاده‌اند تا نوبت‌شان شود. سگ‌ها همان اطراف، پرسه می‌زنند، همزیستی مسالمت‌آمیزی با آلونک‌ خواب‌ها دارند.

«اکبر» از میان جمعیت پیدایش می‌شود، لقمه به‌دست به استقبال مهمانان می‌آید. از میان چروک‌های عمیق پیشانی و دست‌های سیاه و دوده گرفته و لباس‌های به غایت چرک، مشخص نیست ۴۵سال دارد. اکبر می‌گوید اینجا بیمار مبتلا نداشته‌اند اگر هم بوده کسی خبردار نشده. شب قبل باران زیادی باریده و تمام محوطه خاکی را گلی کرده، اما اکبر می‌گوید باز هم اینجا را به رفتن به گرمخانه‌ها ترجیح می‌دهد. چرا؟ «اینجا قانون ندارد. هر وقت بخواهیم می‌رویم و می‌آییم کسی هم با ما کاری ندارد.»

اکبر بیش از ۶سال است که در یکی از همین آلونک‌ها روزگار می‌گذراند. پایین تپه، خانه خدیجه خانم است. از خدیجه نشانی نیست جز دیگ روی آتش و ۲ سگ بزرگ بدون قلاده که وقتی صدای پای غریبه‌ها را می‌شنوند، می‌دوند سمت‌شان. کسی حق نزدیک شدن به خانه‌اش را ندارد. خدیجه ساقی پاتوق است.

در محل نگهداری از معتادان، امکان فاصله‌گذاری اجتماعی نیست

آخر: با شیوع کرونا، درهای زیادی به روی معتادان و کارتن خواب‌ها بسته شد، خیلی‌ها آنها را پس زدند و عامل انتقال ویروس معرفی‌شان کردند. عباس دیلمی‌زاده، کارشناس حوزه اعتیاد و مدیرعامل جمعیت تولد دوباره اما می‌گوید تنها مراکزی که از ابتدای شیوع کرونا برای آسیب‌دیدگان از اعتیاد، فعال بودند، همین مراکز دی‌ای‌سی یا مراکز گذری کاهش آسیب و سازمان‌های غیردولتی بودند. حتی در دوره‌ای که بسیاری از مراکز ازجمله ماده ۱۶برای نگهداری از کارتن خواب‌های معتاد، براساس بخشنامه سازمان بهزیستی برای جلوگیری از شیوع بیشتر ویروس، از پذیرش این افراد خودداری می‌کردند. در آن دوره، مراکز کاهش آسیب، چه به‌صورت اقامت شبانه و چه ارائه خدمات در روز، فعال بودند و با کمک سازمان‌های مردم نهاد، فعالیت‌شان را ادامه دادند.

دیلمی‌زاده به وضعیت نگهداری و رسیدگی به آسیب دیدگان موادمخدر در دوره شیوع کرونا اشاره می‌کند: «ما با گروهی سر و کار داریم که امکان قرنطینه کردن شان در محیطی امن، وجود ندارد، این افراد به نوعی در خیابان زندگی می‌کنند، شب‌ها را در مراکز اقامتی مثل گرمخانه‌ها و شلترها می‌گذرانند و روزها به مراکز دی‌آی سی مراجعه می‌کنند. نکته‌ای که در دوره کرونا با آن مواجه شدیم نگهداری تعداد زیادی از این افراد در یک مرکز بود. درحالی‌که قبلا به‌طور مرتب تأکید کرده بودیم که به جای گرمخانه‌های بزرگ ۷۰۰، ۶۰۰ نفری، بهتر است در هر محله، سرپناه کوچکی برای این افراد درنظر گرفته شود تا مشکلاتی که حالا با تجمع این افراد در یک مکان ایجاد شده، رخ ندهد.»

به گفته او، اگر یک نفر از این افراد، در گرمخانه‌ها مبتلا شود، می‌تواند تعداد زیادی را با خود مبتلا کند. با این حال او معتقد است که به‌دلیل کمبود امکانات آن هم در شرایط تحریم، بهتر است از امکانات موجود استفاده شود، امسال که زمستان سختی در پیش است، باید شرایطی فراهم شود که کسی بی‌خانمان نماند: «امکانات ما در گرمخانه‌ها، در مراکز بهزیستی و مراکز غیردولتی نگهداری از معتادان بسیار کم است و هیچ‌کس هم به این موضوع توجه نمی‌کند. زمانی که فردی از این گروه مبتلا به کرونا می‌شود هیچ مکانی برای قرنطینه‌اش وجود ندارد. هیچ امکاناتی برای حمایت از او نیست.»

این کارشناس حوزه اعتیاد درباره وضعیت نگهداری از معتادان بی‌سرپناه  در خوابگاه‌هاتوضیحاتی می‌دهد. به گفته او بسیاری از مراکز امکان رعایت فاصله‌گذاری اجتماعی را ندارند و اگر این اتفاق بیفتد، ناچارند تعداد کمتری از این افراد را پذیرش کنند، اما در مقابل چه اقدام فوریتی برای این افراد در شرایط بحران ایجاد شده است؟

«کرونا اتفاقی بود که در ابتدا نمی‌دانستیم چطور با آن مواجه شویم، حالا پس از ۱۰ماه، راه‌های مواجه با آن مشخص شده است، ما با ۲ مسئله سر و کار داریم، یکی اینکه مسائل بهداشتی را کاملا رعایت کنیم تا کسی مبتلا نشود، دوم با افرادی مواجهیم که به مراکز کاهش آسیب مراجعه می‌کنند تا خدمات بگیرند. میان این دو، نمی‌توان تصمیم درستی گرفت. از طرفی افرادی به ما مراجعه می‌کنند که نیاز به غذا و لباس گرم دارند و از طرف دیگر امکان رعایت پروتکل‌های بهداشتی به‌طور کامل وجود ندارد. اگر بخواهیم براساس پروتکل‌های بهداشتی عمل کنیم هر مرکز کاهش آسیب بیشتر از ۲۰تا ۳۰نفر را نمی‌تواند پذیرش کند. اما در مقابل افراد زیادی هستند که نیاز به گرفتن خدمات دارند. ما باید یک موضوع را فدای موضوع دیگر کنیم و این بسیار سخت است.»

به گفته دیلمی‌زاده، آسیب دیدگان از موادمخدر، افراد به حاشیه رانده شده‌ای هستند، نگاه جامعه به آنها به‌گونه‌ای است که گویا ارزش شان از سایر افراد کمتر است، زمانیکه گروه‌های متوسط جامعه امکان دسترسی کامل به سیستم درمان را ندارند، دیگر چه انتظاری از این گروه‌ها می‌توان داشت: «این افراد به‌عنوان آسیب‌دیده نادیده گرفته شده‌اند. هیچ اقدام ویژه‌ای برای آنها انجام نشده. فکر نمی‌کنم وزارت بهداشت یا سیستم مدیریت شیوع ویروس هم به این افراد توجه ویژه‌ای داشته باشد. اگر یک کارتن خواب یا معتاد در خیابان یا در پاتوق بمیرد، چه‌کسی به او توجه می‌کند؟»

با گذشت ۱۰‌ماه از شیوع کرونا، هیچ‌کس آماری از ابتلا و فوت این افراد ندارد. دیلمی‌زاده هم این موضوع را تأیید می‌کند.

منبع: همشهری - زهرا جعفرزاده

کد خبر 574513

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha