آنچه مسلم است خبر افزایش قیمت کنسانتره روی 2 طیف از شرکتهای بورس تاثیرگذار است: ابتدا شرکتهای تولیدکننده سنگ آهن مانند گل گهر و چادرملو و دیگر شرکتهای تولیدکننده فولاد، مانند فولاد مبارکه اصفهان یا فولاد خوزستان.
درواقع با توجه به آنکه شرکتهای تولیدکننده سنگ آهن، خوراک و مواد اولیه مورد نیاز شرکتهای فولادی را تامین میکنند از این افزایش نرخ منتفع خواهند شد و شرکتهای فولادی که مصرفکننده این مواد هستند از تعیین نرخ جدید متضرر میشوند.
طبیعی است هرگونه افزایش نرخ در مورد قیمت کنسانتره مستقیما در سود آوری شرکتهای تولیدکننده و مصرفکننده این محصول تاثیر میگذارد؛ چرا که شرکتهای تولید کننده، میتوانند این محصول را به قیمت بالاتری بفروشند و شرکتهای مصرفکننده نیز مجبورند آن رابه قیمت بالاتری خریداری کنند.
بنابراین نشستهایی که گفته میشود برای تعیین نرخ این محصول برگزارخواهد شود محل مباحثه اصلی این 2 گروه خواهد بود اما درنهایت سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی در نقش دولت تصمیمگیرنده اصلی ونهایی خواهد بود.
اما آنچه در واقعه اخیر مشهود است این است شرکتهای هر 2 طیف ماجرا باید از قبل با توجه به روند واقعی کردن قیمتها از سوی دولت، افزایش قیمت کنسانتره را پیشبینی و تا حد امکان درصورتهای مالی خود میگنجاندند.
چراکه کاهش میزان سودآوری تولیدکنندگان صنعتی با توجه به سیاست واقعیسازی قیمتها از سوی دولت کاملا قابل پیشبینی بود. به این ترتیب شرکتهای فولادی باید قیمت این محصول را نسبت به سال 86 با افزایش معقولانهای درصورتهای مالی خود در نظر میگرفتند؛
کاری که بهنظر میرسد مدیران شرکت فولاد خوزستان آن را انجام دادهاند و قیمت هر تن کنسانتره را با روند افزایشی در نظر گرفتهاند.
بنا براین در این داستان شرکتهای فولادی که در محاسبه پیشبینی سود شان افزایش محتمل قیمت کنسانتره را از قبل محاسبه کردهاند، نسبت به شرکتهایی که برآوردشان چندان معقول نبوده وضعیت بهتری خواهند داشت.
* کارگزار بورس اوراق بهادار