برای پاسخگویی به این پرسش چند نکته قابلتوجه است:
1 - بررسی مناسبات دوجانبه کشورهای مختلف خاورمیانه با یکدیگر در 30سال گذشته نشان میدهد که نمیتوان هیچ 2 کشوری را در منطقه یافت که بهمانند ایران و سوریه از چنین رابطه باثبات و بهدور از تنش و لرزش برخوردار بوده باشند.
عواملی که موجب شدهاند تا این مناسبات مستحکم با وجود تغییر فزاینده شرایط در منطقه از هر آسیبی مصون بماند، عبارتند از:
- اشتراک منافع در مهمترین پروندههای منطقهای نظیر فلسطین، لبنان و عراق؛
- شکلگیری اعتماد کامل میان رهبران 2 کشور؛
- احساس همسرنوشتی که با گذر زمان، درهمتنیدگی کامل 2 کشور در ابعاد مختلف آنرا تقویت میکند.
2 – بررسی دقیق وضعیت کنونی سوریه در منطقه و همپیمانیهای موجود در آن نشان میدهد که سوریه هیچ منفعتی در خروج از این همپیمانی نخواهد داشت و بههیچوجه قصد خروج از آنرا ندارد بلکه شاید درصدد است تا درصورت امکان آنرا گسترش دهد؛ باشد تا ترکیه و شاید در آینده عراق را نیز دربر بگیرد.
حداقل آن است که قاطعانه میتوان گفت مناسبات دوجانبه دیرپای ایران و سوریه همچنان مستحکم خواهد ماند.
3 – انجام مذاکرات میان رژیم صهیونیستی و سوریه مسبوق به سابقه است. در اواخر دهه 1990 نیز مذاکرات طولانی و مفصلی میان ایهود باراک و فاروقالشرع صورت گرفت که درنهایت با وجود تلاشهای کلینتون بهدلیل سرسختی رژیم صهیونیستی در تعیین دقیق مرزهای 4 ژوئن 1917 بینتیجه ماند.
همه دادهها از تغییر نکردن مبانی دیدگاه صهیونیستها درمورد شرایط صلح با سوریه حکایت دارد و اساسا صهیونیستها توان اعطای امتیاز به سوریه را ندارند زیرا این امر بهمنزله فروافتادن هرچه بیشتر در روز عقبنشینی از سرزمینهای اشغال شده خواهد بود؛
هرچند نمیتوان قاطعانه از به توافق نرسیدن سخن گفت؛ چراکه دشواریهای متعدد پیشروی رژیم صهیونیستی شاید موجب شود تا رهبران آن شرایط سوریه را برای توافق پذیرا شوند.
4 – باید توجه داشت که از تلاش ضروری برای پاسداری از مناسبات پرارزش ایران و سوریه، نباید بوی عدول از مواضع اصولی انقلاب استشمام شود. مواضعی اصولی که بر نپذیرفتن هرگونه مذاکره مستقیم سیاسی با رژیم صهیونیستی مبتنی است.