با روشن شدن این موضوع، اتهام زن ۱۷ ساله از اختفای اموال مسروقه به معاونت در قتلها تغییر کرد.
با گذشت چند روز از دستگیری جنایتکار بزرگراه که پس از قتل ۸ زن و دختر جوان اجساد آنها را در کنار جادهها و بزرگراههای کرج رها میکرد وی صبح سهشنبه گذشته بار دیگر مقابل قاضی حسینی رازلیقی – بازپرس ویژه قتل دادسرای جنایی کرج- قرار گرفت و این بار مشکلات مالی بعد از ازدواج را بهعنوان جرقه شروع قتلهای سریالی عنوان کرد.
جنایتکار ۲۳ ساله درخصوص انگیزه اصلیاش از جنایتها به بازپرس پرونده گفت: بعد از آنکه مدتی از ازدواجمان گذشت از آنجا که نمیتوانستم هزینه زندگیامان را تامین کنم تصمیم گرفتم نقشه سرقت مرگبار از زنانی که با آنها آشنا میشدم را به اجرا بگذارم، به همین دلیل بعد از آشنایی با طعمههایم، آنها را به خانهامان کشانده و با گره زدن روسری به دور گردنشان آنها را به قتل رسانده و سپس اموالشان را با کمک همسرم به فروش میرساندیم.
سرقت ۳۰ سکه طلا
وی در ادامه با اشاره به اینکه نقشه این جنایتها را از سال ۸۲ تا کنون در ذهنش میپرورانده است افزود: سال ۸۲ بعد از سرقت ۳۰ سکه طلا از یک طلا فروشی در قزوین، با یک زن خیابانی آشنا شدم و قرار شد وی سکههای سرقتی را از من بخرد اما بعد از گرفتن این سکهها و قبل از آنکه پول آنها را به من بدهد ناگهان ناپدید شد و من دیگر پیدایش نکردم.
بعد از این ماجرا در سال ۸۶، وقتی زنی به بهانه آنکه میخواستم او را بربایم، ۱۵۰ هزار تومان از من گرفت تا رضایت بدهد، نفرتم بیشتر شد و سرانجام از ۶ ماه قبل به خاطر مشکلات مالی نقشهام را به اجرا گذاشتم و از راه فروش اموال قربانیانم ۲ میلیون تومان به دست آوردم.
همدستی در ۶ قتل
همسر امید نیز در جریان بازجوییهای روز سهشنبه با اعتراف به اطلاع از قتل ۶ زن مدعی شد: بعد از سومین جنایت، امید وی را در جریان قتل زنان قرار داده ولی چون به وی گفته برای انتقام از زنان دست به قتل آنها میزند، وی نیز در قتلها به او کمک کرده و با ترک عمدی خانه موقعیتی را فراهم میکرده که شوهرش به راحتی دست به جنایت بزند.
این زن جنایتکار در ادامه افزود: بعد از اینکه همسرم قتل سوم را مرتکب شد، به خاطر گم شدن پردههای خانه به وی مظنون شدم.
آن موقع بود که امید مرا در جریان جنایتهایش قرار داد و از من خواست در فروش اموال سرقتی به وی کمک کنم که من هم همین کار را کردم، همراه او طلاها را به ۲ طلافروشی میبردیم و به بهانه اینکه کودکمان بیمار است آنها را تا یک سوم قیمت به طلافروشها میفروختم.
وی در ادامه اعترافاتش گفت که شوهرش بعد از هر جنایت ماجرا را برای وی تعریف میکرده ولی از او میخواسته درباره مکان رها کردن اجساد چیزی از او نپرسد.
گفتوگوبا متهم شماره ۲
بعد از سومین جنایت همه چیز را میدانستم
- چطور شد که با امید ازدواج کردی؟
خانوادهام از لحاظ مالی وضعیت خوبی نداشتند برای همین فکر میکردم سربار آنها هستم، دلم میخواست زودتر ازدواج کنم تا زندگی جدیدی را آغاز کنم، ۱۵ سالم بود که امید از من خواستگاری کرد و من هم جواب مثبت دادم.
- میدانستی که او یک سارق سابقه دار است؟
نه، چند ماهی از زندگی مشترکمان گذشته بود که متوجه شدم او سابقه دار است و به اتهام دزدی زندان رفته است، وقتی فهمیدم خیلی ناراحت شدم اما چون نمیخواستم سربار خانواده باشم تصمیم گرفتم کاری کنم که دیگر دنبال خلاف نرود، مدتی بعد فهمیدم که او با زنان دیگری ارتباط دارد و حتی در نبودن من آنها را به خانه میآورد، میخواستم جدا شوم اما باز هم نتوانستم این کار را بکنم.
زندگیمان همین طور میگذشت، امید هر روز صبح به بهانه کار کردن از خانه بیرون میرفت و شب به خانه بازمیگشت.
- از کی متوجه شدی که او زنان را به قتل میرساند؟
بعد از قتل سوم به او شک کردم، چون وقتی از مسافرت بازگشتم متوجه شدم پرده خانهمان -که امید جسد را در آن پیچیده بود- ناپدید شده است. ماجرا را از او پرسیدم و از همان زمان بود که در جریان جنایتهایش قرار گرفتم.
- و با او همکاری کردی؟
او کیفها و طلاهای طعمههایش را بعد از قتل آنها به من میداد و من در فروش آنها کمکش میکردم.
اتهام معاونت در قتل
بازپرس حسینی رازلیقی، با بیان اینکه همسر مرد جنایتکار با وجود آنکه از ۶ جنایت آخر وی اطلاع داشته، به همکاری با وی ادامه داده است گفت: وی هم اکنون به اتهام معاونت در ۶ قتل، معاونت در سرقت و مشارکت در فروش اموال مسروقه در بازداشت موقت به سر میبرد.