همشهریآنلاین- فاطمه کاظمی: در ذهنش تک تک آرزوهایی را مرور میکند که در دلش جوانه زدند اما خیلی زود محکوم به مرگ شدند. دلش میخواست درس بخواند، خانم معلم بشود و دستش توی جیب خودش برود، حتی به این فکر میکند که میتوانست با یک مرد شهری ازدواج کند تا بخشی از آرزوهایش برآورده شود. اما آن ازدواج زودهنگام در ۱۲ سالگی بدون اینکه خودش نقشی در انتخاب همسرش داشته باشد، همه چیز را از قبل خراب کرده بود. حالا در بیست سالگی با یک بچه پنج ساله حتی نمیتواند به دنبال آرزوهایش برود، این زن تکرار مادر و مادربزرگ و خلاصه همه زنهایی است که قبل از او این راه را رفتند
این قصه سرنوشت بیشتر دختران روستای مهاجران است؛ «مهاجران» شهری در استان همدان، ۱۵ سال بیشتر نیست که عنوان شهر گرفته اما هنوز از ابتداییترین امکانات زندگی محروم است. میانگین ۱۱ سال برای ازدواج دختران، مهاجران را به ضربالمثلی برای ازدواج کودکان تبدیل کرده و اگرچه ازدواج کودکان در ایران پدیده شایعی است اما مهاجران در این زمینه زبانزد است.
درباره ازدواج دختران در سن پایین و عواقب آن بسیار نوشته و گفته شده؛ از مشکلات جسمی و روانی گرفته تا پدیده کودک مادری؛ همه عواقب خطرناک کودک همسری هستند اما با رشد جوامع و همگانیشدن تکنولوژی، این پدیده ابعاد جدیدتری هم پیدا کرده که صحبتنکردن درباره آن به معنای نبود آن نیست؛ طلاق عاطفی و در ادامه دل کندن از زندگی.
من از مادیات هیچ چیز کم ندارم اما خیلی چیزهای دیگر ندارم
«۱۳ سالم بود که پدرم فوت کرد و ۴ ماه بعد خواستگارانی از خانوادههای مطرح روستا به خانه ما آمدند. هرچه گفتم میخواهم درس بخوانم، برادرانم نگذاشتند و گفتند باید ازدواج کنی. آنها نگران بودند حالا که پدر بالای سرم نیست، کمی که سنم بالا برود دیگر کسی به سراغم نیاید اما من فقط ۱۳ سال داشتم».
اینها صحبتهای طاهره است که دو سال است با مردی زندگی میکند که هیچ علاقهای به او ندارد. او میگوید: چشم همه دختران روستا به زندگی من است، من از مادیات هیچ چیز کم ندارم اما خیلی چیزهای دیگر ندارم. همسرم میداند که دوستش ندارم اما با پول و لباس و طلا میخواهد من را نگه دارد.
طاهره ادامه میدهد: نه من که خیلی از دختران روستا این شرایط را دارند. همه آرزوهایمان را از ما گرفتند، چارهای هم نداریم. میماندیم که چه بشود؟ نمیگذاشتند درس بخوانیم، هنری یاد بگیریم یا کار خاصی انجام دهیم. اینطوری حداقل حرف دهان مردم نیستیم که فلانی روی دست خانوادهاش مانده و کسی او را نمیگیرد.
نگاه مادرانه
بسیاری از زنان مهاجران هنگامی که به سن جوانی میرسند مادر فرزندانی هستند که احتمالا آنان نیز به زودی به خانه بخت میروند. یکی از این مادران جوان که دختری ۱۲ ساله دارد با اشاره به رسم و رسوم شهر مهاجران میگوید: من ۱۳ ساله بودم و نمیخواستم ازدواج کنم اما خانوادهام میگفتند اگر ازدواج نکنم در سالهای جوانی خواستگار نخواهم داشت. حالا دخترم ۱۲ ساله شده است و من نیز دیدهام برخی از اطرافیانم که ازدواج نکردهاند در سنهای بالاتر مجرد ماندهاند و دلم نمیخواهد دخترم در خانه بماند بنابراین مجبورم با ازدواج زودهنگام او موافقت کنم.
این زن جوان تاکید میکند: اگر مطمئن باشم که در جوانی دخترم خواستگار خواهد داشت و ازدواج خواهد کرد مسلما زود او را به خانه بخت نمیفرستم اما فرهنگ طوری است که دختران ۲۰ ساله را اینجا کسی خواستگاری نمیکند.
او معتقد است: اگر این فرهنگ رواج یابد که پسران به خواستگاری دختران جوان بروند ما هم با کمال میل دخترانمان را زود شوهر نخواهیم داد اما در حال حاضر میترسیم اگر صبر کنیم دخترانمان در خانه بمانند.
نگاه اسلام درباره ازدواج کودکان
حجت الاسلام «مهدی عالمی» امام جمعه شهر مهاجران به عنوان یک شخصیت مذهبی، نگاه نویی درباره ازدواج دختران وارد این شهر کرده و در یک سال و نیمی که ساکن مهاجران شده روی این موضوع بسیار کار کرده است.
از عالمی میپرسم به عنوان یک انسان مذهبی نگاهتان به ازدواج دختران در سن کودکی چگونه است و وی با بیان اینکه من نگاه اسلام را بیان میکنم، توضیح میدهد: انسان برای آغاز هر کاری به بلوغ آن کار نیاز دارد و در حوزه ازدواج نیز چه دختر و چه پسر، برای ازدواجکردن و تحت حمایت قراردادن نفر مقابل، باید به بلوغ لازم برسد و اگر قبل از کسب این شرایط اقدام به ازدواج کند و حمایت خانواده را هم نداشته باشد، قطعا دچار چالشهای متعدد میشود.
امام جمعه شهر مهاجران ادامه میدهد: بنابراین باید دید این روایت از حضرت رسول (ص) با این مضمون که «از سعادت یک مردان این است که دخترانشان را قبل از بلوغ جسمی به خانه بخت بفرستد» در چه شرایطی عنوان شده و درباره شرایط جامعه آن زمان و افرادی که در آن زندگی میکردند، مطالعه کرد. اما در جامعه امروز، لازم است فرد به بلوغ کافی در زمینههای مختلف برسد تا توانایی مدیریت یک زندگی را داشته باشد.
نگاه غلط والدین
حجتالاسلام عالمی در پاسخ به این سوال که اصلا چرا ازدواج کودکان در شهر مهاجران به یک چالش تبدیل شده، با بیان اینکه اتفاقا مهاجران مردمان بسیار باصفا و بافرهنگی دارد، میگوید: به هر حال هر منطقهای در کنار ظرفیتهایش، معضلات و مشکلاتی هم دارد.
ازدواج دختران مهاجران در سن پایین سابقه دیرینهای دارد و صرفا هم محدود به این شهر نیست. یکی از دلایل جاافتادن این سنت، نگاه غلط مادران است که همیشه فکر میکردهاند اگر دختران خود را در کودکی شوهر ندهند ممکن است آنها دیگر هرگز فرصت ازدواج نداشته باشند و این نگاه ازدواج دختران در سن پایین را به صورت نسل به نسل منجر شده است.
معضل طلاق عاطفی
امام جمعه مهاجران درباره دخترانی که در سن پایین ازدواج میکنند می گوید: اغلب این دختران بلوغ شوهرداری ندارند، در نتیجه با افزایش سن به مرحله طلاق عاطفی میرسند و طلاق عاطفی نیز عواقب خطرناک بعدی را به دنبال دارد.
وی با اشاره به اینکه آمار ترک تحصیل در این دختران نیز بالاست، میافزاید: این اتفاق همه آینده این دختران را محدود به ازدواجشان میکند که آن هم باید دید ازدواج موفقی از آب در میآید یا نه؟ در ضمن روش تربیتی یک مادر کمسواد با یک مادر باسواد بسیار متفاوت است و این تفاوت در مادران مهاجرانی کاملا مشهود است.
یک گام به جلو
حجتالاسلام عالمی درباره اقداماتی که برای ریشهکن کردن سنت ازدواج دختران در سن پایین انجام داده، توضیح میدهد: یکی از ظرفیتهای شهر مهاجران داشتن حدود صد طلبه است که بین سی تا چهل نفر از آنها در سطوح بالای حوزه علمیه قم و همچنین استان همدان تدریس و فعالیت میکنند. با استفاده از این ظرفیت، مجمع طلاب مهاجران راهاندازی و در ادامه کارگروههایی تشکیل شد که یکی از این کارگروهها، کارگروه خانواده است که هدف آن افزایش سن ازدواج دختران مهاجران از میانگین ۱۱ سال به ۱۵ سال است که گام بزرگی است.
تلاش ما این است که دختران مهاجران تا ۱۵ سالگی به هیچ خواستگاری جواب مثبت ندهند و حتی بعد از ازدواج نیز شرط ادامه تحصیل را در عقدنامه قید کنند. چراکه مادر بیسواد به کار مهاجران نمیآید.
وی ادامه میدهد: این کارگروه برای پسران در شرف ازدواج کارگاههای آموزشی قبل از ازدواج برگزار میکند و فنون همسرداری را به آنها آموزش میدهد تا با آگاهی نسبی وارد زندگی مشترک شوند. در ضمن این کارگروه برای افرادی که ازدواج کردهاند، هم کارگاههای آموزشی بعد از ازدواج برگزار میکند تا بعدها دچار مشکل نشوند. برای زوجهایی که دچار مشکل هستند هم جلسات مشاوره برگزار میشود.
نسل سوخته
البته این همه ماجرا نیست. چند سال پیش برخی خانوادهها در مهاجران تصمیم گرفتند به جای فرستادن دخترانشان به خانه شوهر، آنها را به دانشگاه بفرستند یا حداقل اجازه بدهند آنها هنری یا فنی یاد بگیرند. نتیجه این اقدام ، نسلی از دخترانی است که حالا سنشان از سی گذشته اما نه نتوانستند از آن شهر خارج شوند و نه دیگر مورد انتخاب پسران مهاجرانی قرار گرفتند. پس افزایش سن ازدواج دختران این شهر به صورت ناگهانی و بیبرنامه هم راهحل درستی برای حل مشکل ازدواج کودکان مهاجران نیست و این رسم باید آرام آرام برچیده شود.
سهیلا میگوید: پدرم اجازه داد درس بخوانم و لیسانس گرفتم، تا اینجای ماجرا خوب است اما بدبختی من آنجا بود که سنم از بیست بالاتر رفت و دیگر هرگز نتوانستم در محیط مهاجران ازدواج کنم، اصلا مورد انتخاب کسی هم نشدم. حالا من ماندهام و ۳۲ سال سن و لیسانسم و حسرت مادرشدن.
او میگوید: علایق ما در دلهای ما میمیرد چون قدرت ابرازش را نداریم اما مردان روستا دست روی هر کس که بخواهند میگذارند. بیشتر آنها با زنانی زندگی میکنند که دلهایشان در خانه آنها نیست و در جای دیگری سیر میکنند. خودشان این را میدانند اما باورش نمیکنند. انگار منتظرند ماجرا جایی لو برود تا سختترین انتقام را از بیمهری زنانشان بگیرند.
امام جمعه مهاجران هم معتقد است نمیتوان یک رسم صد ساله را در عرض چند سال منسوخ کرد بلکه باید در این زمینه گام به گام جلو رفت و افزایش یک یا دو سال به میانگین سن ازدواج در مهاجران موفقیت بزرگی محسوب میشود. اگرچه کرونا بیشتر برنامههای ما را تعطیل کرده اما مصمم هستیم در این زمینه به صورت جدی فعالیت کنیم. به صورت ماهانه با مدیران شهر جلسه برگزار میکنیم و ۱۵ خانم به عنوان تریبون، نتایج جلسات را در جمعهای زنانه بیان میکنند.
اهالی هم پذیرفتهاند
از حجتالاسلام عالمی میپرسم برخورد مردم مهاجران با این فعالیتها چیست که توضیح میدهد: این اتفاق باید به گفتمان تبدیل شود و در چنین شرایطی است که مردم هم پای کار میآیند. من فکر میکنم اهالی مهاجران نیز به نتایج منفی ازدواج دخترانشان در سن پایین پی بردهاند.
برای مثال در یکی از جلسات مادری به من گفت: «ما دخترانمان را در سن پایین شوهر میدهیم، آنوقت به دلیل سن پایین او را چهار، پنج سال نامزد نگاه میداریم، بعد از این مدت زمان تازه راه دادگاه در پیش میگیریم تا طلاقش را بگیریم». در مهاجران حتی پرونده طلاق ده ساله هم داشتهایم. امیدواریم با انجام یک کار فرهنگی و تشکیلاتی حسابشده شاهد اتفاقات خوبی در آینده مهاجران باشیم.
آیا کودکان صلاحیت ازدواج دارند؟
یک روانشناس با بیان اینکه در مورد ازدواج کودکان، مهمترین سوال و چالش این است: آیا کودکان شرایط و صلاحیت ازدواج را دارند؟ توضیح میدهد: پاسخ به این سوال، باعث ایجاد گفتگوهای متفاوتی از نظرگاههای مختلف شده است. برخی معتقدند که وقتی دختران در سن ۹ سالگی و بعد از آن به بلوغ جنسی میرسند و امکان بارور شدن دارند پس امکان ازدواج هم فراهم است.
برخی معتقدند باید به مسائل فرهنگی توجه کنیم که اگر در یک خرده فرهنگ دختری در سن پایین ازدواج نکند شانس زندگی مشترک در سن بعدی را از دست میدهد و این خودش معضلات دیگری را فراهم میکند. افرادی هم هستند که از منظر روانشناختی به این پدیده نگاه میکنند و پیامدهای ازدواج در سن پایین را نامطلوب میدانند.
«محمد ترکمان» میافزاید: دیدگاه جامع که سالهاست در شناسایی و علتیابی پدیدههای مختلف کاربرد دارد، دیدگاه زیستی-روانی-اجتماعی است که گاه بعد معنوی (مذهبی) را هم به این موارد اشاره میکنند. من میخواهم پدیده ازدواج کودکان که آن را با نام «دخترکان عروس» مینامم، با همین دیدگاه جامع تحلیل کنم.
وی توضیح میدهد: از منظر زیستی، یک دختر یا پسر ۱۲ تا ۱۳ ساله به سبب فعال شدن غدد جنسی و رشد اندامهای خارجی و داخلی، هم نیاز به ارضای امیال جنسی را خواهد داشت و هم توانایی لازم برای باروری را پیدا میکند. شاید اگر فقط از این جنبه به ماجرا نگاه کنیم تکلیف موضوع مشخص است اما باید در نظر داشته باشیم که مطالعات نشان میدهد ازدواج در سن پایین با افزایش بیماریهای مقاربتی در دختران و مشکلات جسمانی به دلیل بارداریهای زودهنگام و سقط جنینهای مکرر و حتی احتمال خطر برای نوزاد متولد شده مثلا به دلیل نارس بودن افزایش مییابد.
این پیامدهای جسمانی در سنین بالا همچنان ادامه مییابد و خود را به شکل ضعف جسمانی و پوکی استخوان به سبب بارداری متعدد نشان میدهد. هرچند دخترانی که در ۱۱ سالگی در برخی مناطق همدان ازدواج میکنند حتی به تکامل جسمی نرسیدهاند تا آمادگی انجام روابط جنسی یا بارداری را داشته باشند، اما حتی اگر به بلوغ جسمی رسیده باشد هم سایر بلوغها برای او اتفاق نیفتاده است. همین باعث میشود بیشتر این ازدواجها به سمت تعارضات و اختلافات متعدد پیش برود و زمینه مشکلات بعدی فراهم شود.
نظر شما