مرکز تجاری بزرگی در غرب تهران، در روزهای پایانی سال هر روز شلوغ‌تر از قبل می‌شود. درست کنار ورودی اصلی، تونلی تعبیه شده است که هر کس برای ورود به مجتمع باید از آن عبور کند تا مواد ضدعفونی‌کننده به شکل مه‌پاش بر سر و روی او پاشیده شود. دستگاه خراب است یا مایع ضدعفونی‌کننده‌ای ندارد که بخواهد آن را به مراجعان پرشمار، بپاشد.

جمعیت

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از همشهری مجتمع بزرگی در غرب تهران را به‌گونه‌ای طراحی کرده‌اند که بشود از هر متر اجاره دادن آن، پول درآورد. راهروها و زیرپله‌ها را هم اجاره داده‌اند و پول خوبی از اجاره‌کنندگان دریافت می‌شود. بسیاری از کسبه در مجتمع خصوصاً آن‌هایی که چند پیراهن بیشتر از بقیه پاره کرده‌اند، موضوع کرونا را جدی گرفته و در مغازه‌هایشان نه اجازه ورود افراد بدون ماسک را می‌دهند و نه تجمع چند نفر را برمی‌تابند. سعید منصوری، یکی از موسفید کرده‌هاست او می‌گوید، کرونا هنوز هست، اما نمی‌دانم چرا این جوان‌ترها اعتقادی به کرونا ندارند. شاید باید پیک مرگ در خانه آن‌ها را بزند تا بفهمند مرگ کرونایی چقدر دردناک و عذاب‌آور است. اشاره منصوری به صاحبان چند مغازه آن سوتر است. ۳جوان جلوی مغازه کفش‌فروشی در حال گفت‌وگو با یکدیگرند. فقط یکی از آنها ماسک دارد؛ آن هم ماسکی زیر چانه و ۲نفر دیگر اصلاً ماسک ندارند و به‌نظر خیلی به داشتنش عادت ندارند. به بهانه خرید کفش، با یکی از فروشنده‌ها حرف می‌زنم. می‌پرسم از اینکه کرونا بگیرد، نمی‌ترسد؟ جوابی غافلگیرکننده می‌دهد: ما توانستیم کرونا را شکست بدهیم. مگر اخبار را نمی‌بینید؟ هر روز تعداد آدم‌هایی که دارند می‌میرند، کم می‌شود. حرفش عجیب است. شاید فریب کم شدن محدودیت‌ها و آمارها را خورده است و نمی‌داند همین ماسک نزدن‌ها و تجمعات پرریسک می‌تواند دوباره همه‌چیز را به هم بزند و وضع شهر را از آبی امروز، به سیاه تغییر دهد.

گردش خانوادگی با کرونا

گشت‌وگذار در مجتمع، برای بسیاری یک تفریح است؛ تفریحی که با دورکار شدن اعضای خانواده و ایجاد فرصت‌های تازه با هم بودن افزایش بیشتری پیدا کرده است و این روزها بیش از هر زمان دیگری با فروکش کردن  ظاهری شیوع ویروس می‌توان شاهد حضور خانوادگی افراد در مجتمع بود. بسیاری از خانواده‌ها خریدار نیستند و تنها برای گذران اوقات فراغت و گاه خریدی کوچک به مجتمع آمده‌اند. دید زدن ویترین مغازه‌ها  و اطلاع از آخرین قیمت‌ها شاید، تفریحی ارزان برای این دسته از خانواده‌ها باشد که از چهاردیواری خانه فرار کرده‌اند. خردسالان و حتی نوزادان در آغوش پدر و مادر را زیاد می‌توان در مجتمع پیدا کرد؛ خردسالانی که گرچه پدر و مادرشان ماسک به‌صورت دارند،  اما والدین حساسیتی مقابل ماسک نزدن فرزندانشان ندارند. گویی والدین باور ندارند که کرونا دیگر دنبال مسن‌ترها نمی‌رود و هر ریه‌ای حتی اگر ریه خردسالان باشد را هم به‌خود درگیر می‌کند و جان بچه‌ها را به خطر می‌اندازد. این را خانواده رخشانی که همراه با نرگس، دختر ۴ساله و نیما،  نوزاد ۶ماهه در آغوش مادر به این پاساژ آمده‌اند، نمی‌دانند. مرتضی رخشانی می‌گوید، تا حالا نشنیده است که بچه‌ها کرونا بگیرند: نمی‌دانستم بچه‌ها کرونا می‌گیرند. اگر می‌دانستم برای نرگس ماسک تهیه می‌کردم و اصلاً بچه‌ها را اینجا نمی‌آوردم که برایشان خطر داشته باشد. مادر، ماسکی را از داخل کیسه‌ای پلاستیکی برمی‌دارد و آن را به‌صورت دخترش می‌زند و به او می‌گوید به ماسکش دست نزند تا به خانه برسند.

متن کامل را اینجا بخوانید

کد خبر 582665

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار بهداشت و درمان

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha