به گزارش همشهریآنلاین به نقل از فارس، حسن رحیمپورازغدی در مصاحبهای به سوالاتی درباره حکومت رضاشاه پرداخت.
متن گفتوگو به شرح ذیل است:
- بالاخره لندن در جهت ایدئولوژیسازی ایران باستانی، آیا توانست اصل و نسب اصیل آریایی برای رضاخان دست و پا کند؟
میخواستند او را به ساسانی و هخامنشی بچسبانند. ایران باستان، پیشکش، حتی به ایران زمان کودتا هم وفا نکرد. یعنی در آن زمان، رضاخان اصلا ایرانی عادی هم به حساب نمیآمد. چون والدینش اهل قفقاز و گرجستان بودند که از مدتها قبل دیگر ربطی به ایران نداشتند.
به علاوه در شناسنامه و زندگی خانوادگی پالانی ابهامات بسیاری وجود دارد به حدی که واقعا ریشه خانوادگیاش چندان معلوم نیست، به جز اطلاعاتی جسته گریخته مثل اینکه اولا خانوادگی از دو نسل قبل، تقریبا همه در ردههای پایین قزاقخانه تحت امر روسها بودهاند. پدربزرگی به نام مرادعلی داشته که خودش و همه هفت، هشت پسرش، چراغعلی و عباسعلی یا عباسقلی (که پدر رضاخان بوده) و...، همه خانوادگی در خدمت قزاقخانه قاجار بودهاند.
ثانیا خودش از کودکی، تحت فشار اختلافات شدید فامیلی و خانوادگی بوده و بیریشگی چنان عذابش داده که در خاطرات شیخ الملک اورنگ میگوید رضاخان بارها میگفت من هرگز چیزی به نام محبت پدر و مادر و خانواده و فامیل در همه عمرم ندیدم.
بیپدری و اذیت فامیلی و طرد و عقده و احساس کمبود در کودکی و سپس توهین و تحقیر و امر و نهی افسران خشن روسی از نوجوانی، این آدم با اینها بزرگ شده و همین بیعاطفگیها بعد خود را در بیرحمی و خشونت او علیه مردم ایران بروز داده است.
مثلا روزی صحبت از تخریب قبرستان حسنآباد میشود و میشنود که میگویند مادر اعلیحضرت آنجا دفن است و نباید خراب شود. رضاخان با عصبانیت گفته بود قبرش را خراب کنید، من کاری به قبر او ندارم.
در مورد پدرش هم ابهامات زیادی هست به خصوص که شباهت اسمی و ریشهای بین پدر اول و پدر دومش بود. یعنی مادر رضاخان در ازدواج مجددش هم با یکی دیگر از مهاجران قفقاز ازدواج کرد که نام دقیق او هم معلوم نیست اما ظاهراً به او هم داداشبیک میگفتند و این تشابه اسمی بین شوهر اول و دوم ایشان مشکلاتی در تاریخنگاری ایجاد کرده است.
- پس اصالتا مازندرانی هم نبودند و در واقع، پدر و مادر رضاخان، هر دو غیرایرانی محسوب میشوند؟
طبق این اسناد، بله، اهل قفقاز و گرجستان بودند و به ایران مهاجرت کرده بودند ولی به لحاظ جغرافیای سیاسی منطقه و تقسیمات کشوری، نسب پهلوی از طرف پدر و مادر، ایرانی محسوب نمیشد.
در اسناد لانه جاسوسی هم در مورد پدر و مادر او و شوهر دوم مادرش و اینکه این خانواده دستهجمعی برای معاش خود، در قزاقخانه و زیردست روسها بزرگ شدهاند اظهاراتی شده است. پدرش از داداشبیگیهای قفقاز بود که حتی نام دقیقش معلوم نیست. بعضی عباسقلی گفتهاند. مشهور بود که شعر ایرجمیرزا هم در تعریض به رضاشاه، ناظر به او بوده است:
داشت عباسقلیخان پسری
پسر بیادب و بیهنری
هرچه میدادند میگفت کم است
مادرش مات که این چه شکم است؟
ذکری از برادر و خواهران تنی و ناتنی او هم به نام دودورخانم و نباتخانم و... آمده است.
- مشکلات خانوادگیاش چه بود؟
خیلی درهم و برهم بودند. پدربزرگ رضاخان زنان متعددی داشته و از جمله خانمی قفقازی را صیغه کرده که هفتمین پسرش، همان عباسقلیخان یعنی پدر رضاخان شده است. سپس نوبت به پدر رضاخان رسیده که او هم زنان زیادی داشت و تضادهای فامیلی شدیدی میان اولاد اینها بوده که به عقدهها و اختلافات و درگیری و انکار نسب و امثال اینها انجامیده است.
- از میان ازدواجهای پنهان و ارتباطات غیررسمی متعددی که پدر رضاخان داشته، مادر او نفر چندم بوده است؟
نشمردم ولی در اسناد لانه جاسوسی آمریکا از جمله سندی در مورد خانواده رضاخان به واشنگتن گزارش میدهد که پدر رضاخان دستکم با پنج زن بوده و از آنها سیوسه فرزند داشته و این حداقل آمار زنانی است که پدر رضاخان داشته است.
خود رضاخان هم که گفتید بهنوبه خود، علاوه بر پنج زن علنی، با زنان متعددی ارتباط داشته است. بعد هم محمدرضا که علاوه بر سه ازدواج علنیاش با دهها زن رابطه داشت. خاطرات علم هم نمونههای جالبی ذکر کرده است. نسل به نسل، ظاهراً خیلی زنان را دوست داشتهاند.
- اما پدر رضاخان و مادر ایشان که اهل گرجستان بود، چگونه قفقازی و گرجی در ایران به هم رسیدند؟
این مناطق، دیگر ربطی به ایران نداشتند اما رفت و آمدها برقرار بود.
پدر رضاخان، سابقه دلالی زنان زیبای گرجی هم داشت. در مواردی دلالی زن برای حرمسرای ناصرالدین شاه کرده و از جمله یک دختر گرجی را به دربار قاجار هدیه کرده و سکه جایزه گرفته است. در خاطرات سلیمان بهبودی آمده که برای همین دختر گرجی در حرمسرای شاه، اتفاقاتی میافتد که باعث میشود کتک مفصلی هم از دربار بخورد چون باعث افتضاحاتی در حرمسرای شاه شد.
خود رضاخان، مثلا وقتی درجه سرگردی از افسران روس قزاق گرفته بود در همدان و کرمانشاه و کردستان، المامور معذور بوده و در همین سالها در مناطق مختلف با زنان متعددی ارتباط داشت و به جز فرزندان شناختهشده و مشهورش کسانی پیدا شدند که بهتدریج، قبل و پس از انقلاب، ادعای فرزندی رضاخان را کردند؛ مثلا یکی از موارد قبل از انقلاب، جوانی ۳۵ ساله کاملاً شبیه رضاخان بود که دهانش را بستند و با تهدید و پول و یک مسکن در کرج و حقوق ماهانه به او حقالسکوت دادند. یکی از نمونههای پس از انقلاب هم خانمی به نام صدیقه بود که ادعا کرد دختر رضاخان است و نامه برای امام خمینی(ره) نوشت و مدارکی در جهت اثبات این نسبت هم ارائه کرد.
موارد متعددی به جز چهار، پنج ازدواج علنی رضاخان، از زنان دیگری، فرزندان دیگری گمنام داشته است. راست و دروغ، حدود ۵۶ نفر قبل و پس از انقلاب به تدریج پیدا شدند و ادعا کردند فرزند رضاخان هستند و مدارکی ارائه میدادند؛ البته مواردی هم قابل اثبات نبود اما اجمالا معلوم بوده که رضاخان در آن سالها بیکار نبوده است.
نظر شما