با این همه، والتر دیل اسکات که روانشناسی معاصر مککین کتل بود و در سال1919 بهعنوان رئیس انجمن روانشناسی آمریکا برگزیده شد، یکی از پیشگامان روانشناسی سازمانی در دوران خود بود. اما نامی که بیش از هر فرد دیگری در جهان روانشناسی سازمانی شناخته شده است، هوگو مانستربرگ است. او دو کتاب مشهور در حوزه روانشناسی سازمانی دارد: «اشتغال و یادگیری» و «روانشناسی و بهرهوری صنعتی». این دو کتاب عموما بهعنوان سنگبنای روانشناسی صنعتی درنظر گرفته میشوند. کتابهای او به موضوعاتی مختلف در حوزه روانشناسی در کسبوکار پرداخته است: استخدام افراد با ویژگیهای شخصیتی و روانی خاص که آنها را برای فعالیت در مشاغلی خاص مناسب میسازد، بهترین شیوههای افزایش انگیزه، عملکرد و ماندگاری، شیوههای بهبود بهرهوری در کار و انواع تکنیکهای بازاریابی و تبلیغات. او در مقالهای با عنوان روانشناسی و بازار که در سال1909 منتشر شد، بیان میکند که میتوان از روانشناسی در بسیاری از کاربریهای صنعتی ازجمله مدیریت، تصمیمگیریهای کاری، تبلیغات، عملکرد و ایجاد انگیزه برای کارمندان استفاده کرد. مشهورترین کتاب او در این حوزه روانشناسی و بهرهوری صنعتی نام دارد که در سال1913 منتشر شد و مفاهیمی بنیادین را که در روانشناسی صنعتی و سازمانی امروز نقشی کلیدی دارند در آن تعریف و بررسی کرد.
فردریک وینزلو تیلور اگرچه روانشناس نبوده و بهعنوان مدیر و مهندس مکانیک شناخته میشود، اما بهخاطر شیوههایش برای بهبود بهرهوری صنعتی به شهرت رسیده است. تیلور یکی از نخستین افرادی است که در حوزه مشاور مدیریت به فعالیت پرداخت. او همچنین یکی از نخستین رهبران و متفکران جنبش بهرهوری است و ایدههای او در عصر ترقیخواهی بهشدت تأثیرگذار بوده. تیلور تجربیاتش در حوزه بهرهوری را در کتابی به نام «اصول مدیریت علمی» خلاصه کرده است؛ کتابی که در سال2001 بهعنوان تأثیرگذارترین کتاب مدیریت قرن بیستم انتخاب شد.
والتر بینگام، روانشناس کاربردی و صنعتی از دیگر چهرههای مشهور علم روانشناسی صنعتی و سازمانی است که بهواسطه مشارکتش در ایجاد تکنیک دستهبندی نظامی در ارتش آمریکا، مسیر توسعه این شاخه از علم روانشناسی را هموار کرد. او از سال 1940 تا 1947 بهعنوان رئیس بخش روانشناسی دفتر آجودان کل ارتش با بخشهای مختلف ارتش، ازجمله وزارت دفاع آمریکا همکاری کرد.
نظر شما