این وصف محمدعلی اینانلو چهره شناخته شده سفر و ایرانگردی در آستانه سفرش به گرمترین نقطه ایران و شاید منطقه خاورمیانه است.
این متولد فروردینماه 1326 که تولدش را با طبیعت گرهخورده میداند قرار است نیمه مردادماه سالجاری برای تصویربرداری مستند از منطقهای به نام «گندمبریان» و نیز چاله مرکزی لوت در استان کرمان با تیم همراه خود و 2 خودرو دو دیفرانسیل به این منطقه سفر کند.
جایی که به گفته او به سبب گرمای فوقالعاده زیادش تا شعاع 20 کیلومتر در 20 کیلومتری آن هیچ موجود زندهای یافت نمیشود و شاید او این فرضیه که بشود آنجا روی سنگها نیمرو درست کرد و کتری آب به جوش آورد را با تصویربرداری به اثبات برساند.
او در مورد اینکه معرفی چنین نقاط بکری از طبیعت ایران هم برای عموم مردم که از قواعد طبیعتگردی آگاه نیستند خطرناک است و هم موجب هجوم همگان به آن نقاط میشود که تخریب به همراه دارد، خود را مسئول دانسته و تاکید میکند:«فرهنگسازی مسئولانه به وسیله افراد رسانهای مؤثر حرفهای صورت نمیگیرد.»
گفت وگوی حاضر از حجمی که اینک پیش رو دارید خیلی بیشتر بود اما آسیبشناسی معرفی نقاط بکر، پلیس و امنیت نقاط بکر، آن هم در کرمان و... از این بحث را برای این بخش درنظر گرفتیم که میخوانید.
- چه شد که دوباره به سراغ کرمان رفتید؟ مگر آنجا چه دیدید که شما را واداشت به تکاپویی مجدد مشغول شوید؟
وقتی به کرمان دقیقتر نگاه کردم، دیدم عمق و تضاد عجیبی در آن نهفته است. این عمق و تضاد مرا چنان به چالش کشید که دریافتم این 20 سالی که سفر کردهام و این 3میلیون کیلومتری که در کشور پیمودهام، ایران را خوب نشناختهام.
- خب، این تضاد و عمقی که شما را به چالش کشید چه ویژگیهایی داشت؟
ببینید تاریخی که در کرمان نهفته و اینک نظریهای که در حال تکوین است و میتواند تاریخ دنیا را تکان دهد یکی از این ویژگیها بود. دانشمندان همیشه تمدن بینالنهرین را مبنا قراردادهاند اما اینک با کاوشهای باستانشناسانه در «هلیلرود» و «جیرفت» ممکن است حتی یک هزاره در تاریخ تحول ایجاد شود و این مسئله منحصر به فردی است.
ویژگیدیگری که مرا جذب کرمان کرد گستردگی تمدنش بود. شما اینک تهران را بهعنوان یک ابرشهر در نظر بگیرید همهاش خلاصه میشود در یک فاصله 30 یا 40 کیلومتر مربعی، اما این تمدنی که بهعنوان تمدن جیرفت یا هلیلرود از آن یاد میشود و متعلق به 6هزار سال قبل از میلاد مسیح است حدود 400 کیلومتر مربع وسعت دارد. ویژگی دیگر هم وجود اقلیمهای گوناگون در این خطه است.
- این همان ویژگیای است که ایران و طبیعتش را از سایر نقاط دنیا متمایز میکند؟
بله، در کرمان به ویژه شما در حالی که پایتان روی ماسههای کویر در حال گر گرفتن است میتوانید برفهای کوه 4هزار و 800 متری «سیرچ» را ببینید که فاصله کوتاهی با شما دارد. در محدوده جیرفت میتوانم برایتان 6-5 اقلیم به تمایز بشمارم.
- حالا با این تمایز و چالشی که گرفتارش شدید به مردم چه ارمغانی میخواهید بدهید؟
نتیجه این وضعیت کار مداوم 7 ماهه من درباره کرمان و ساخت دستکم 20 برنامه از این خطه کشورمان در شبکه جهانی جامجم شد. علاوه بر این سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان کرمان سفارش ساخت3 مستند درباره کرمان را داد که ما اینک میخواهیم با حضور در گندمبریان و برداشت از گرمای آن ویژگیهای این خطه را به نمایش بگذاریم.
-
مستندسازی همیشه کار پرهزینهای بوده، این کار چه فایدهای برای ما میتواند داشته باشد؟
همیشه نیازی بوده که مردم میخواستهاند «ترین» باشند و خود را با صفت عالی از سایرین متمایز کنند. این ترین شدن میتواند تبدیل به صنعت پولساز گردشگری شود. آمریکاییها با آریزونای خود و نمایاندن آن بهعنوان گرمترین نقطه زمین، توریست جذب میکنند. سعودیها هم همینطور و صحراهایشان را به رخ میکشانند.
ما اقلیمهای متفاوت داریم و کافی است ترین بودنشان را نمایش دهیم و از آن بهعنوان جاذبه توریستی در خدمت مردممان استفاده کنیم. تازه من اسم این کار را پر هزینه نمیگذارم. مستندسازی درست است که پرهزینه است چون شما باید روزها در طبیعت منتظر یک لحظه ناب و منحصربهفرد که هر کسی نمیتواند رصدش کند بمانید اما این نوعی سرمایهگذاری است که جواب میدهد. همانگونه که کشور ما مدتها خریدار ساختههای مستند طبیعت به وسیله بی.بی.سی بود.
- این معرفیها میتواند برای مردمی که هیچ تجربهای ندارند و از طبیعتگردی و هنر زندهماندن درطبیعت و هنر زنده ماندن طبیعت بیخبرند خطرناک باشد؟
بله، من نوروز کرمان بودم و خودم با چشم خودم دیدم که مردی با زن و طفل خردسالش آمد و سر یک دوراهی که ما هم ایستاده بودیم سراغ همین گندمبریان را گرفت. وقتی نوع حرکت و خودروی آنها را دیدم تاکید کردم و برایش توضیح دادم که چنین سفری ویژگیهایی دارد که نمیتوان با دست خالی و مثل یک «سیزده به در » به سراغ آن رفت.
- اما همه ماجرا به خطرهای این سفرها برای ما محدود نمیشود مشکل این است که تا آقای اینانلو به جایی رفت و آن را معرفی کرد همه به آن سمت گسیل میشوند و بعد... .
من باید از شما بپرسم پس تکلیف چیست؟ آیا نباید این ویژگیها و نقاط جذاب را معرفی کنیم؟
- نه، منظورم این است که مثلا مادر من بیننده برنامههای شماست. اگر من هرچقدر تاکید کنم که به طبیعت میروید آتش روشن نکنید، زباله نریزید و... شاید بشنود ولی عمل نکند ولی از زبان شما و با چهره شما حتما عمل میکند؟
بله قبول دارم. من خودم را در مورد «جنگل ابر»، «تنگهواشی»، « کلاردشت» و «زیارت گرگان» مسئول میدانم. اما نمیتوانستیم معرفی نکنیم. مشکل اینجاست که ما در امر فرهنگسازی ضعیف عمل میکنیم. آدمهای حرفهای و کاریزماتیک برای فرهنگسازی لازم است. یادم هست برنامهای داشتیم در سیما با اسماعیل میرفخرایی و بازخورد آن بیش از هر برنامه دیگری بود که تا به حال داشتهام. اما تجربه دیگری هم دارم. در لنگرود جایی هست که پر از شکارچی بود. بالا چاف و پایینچاف اینک با تاثیر از برنامههای ما شکارچیهایش شدهاند محیطبانهای غیردولتی. خب، نکته دیگری هم هست.
- موضوع این است نقاطی که شما معرفی میکنید معمولا بکر است و از نظر زیرساختها محروم. این موضوع درخصوص نبود پلیس و امنیت به اوج خود میرسد.
بگذارید از تجربهام در کرمان بگویم. من در کرمان و در یکی از مسیرهای خلوت خودروام خراب شد. در همین اثنا یک تیم گشتی پلیس آمد. اول آرایش جنگی گرفت که مبادا کمین اشرار باشد و بعد که مطمئن شد ما گردشگریم آمدند و جویای حالمان شدند. وقتی فهمیدند خودروی ما خراب شده، سرتیم آنها که مکانیکی بلد بود آستین بالا زد و کار ما را راه انداخت و تا ما را به نقطهای نرساند که خودرو را به مکانیک مطمئن برسانیم، ما را رها نکرد. همین جا در تهران هم مشکلی برای خودروام پیش آمد که از پلیس راهنمایی خواستم کمک کند ولی او گفت بلد نیست و مرا رها کرد و رفت. این را گفتم که بدانید در اینگونه خطهها پلیس مسئولانهتر و دلسوزانهتر به گردشگران سرویس میدهد ولی باید به زیرساختها هم برسیم.
- حالا که از خطرات گفتیم جایی که شما میخواهید بروید و میگویید تا شعاع 20 کیلومتر در 20 کیلومتری آن سکنهای نیست، خودتان با چه خطراتی سر و کار دارید؟
ما با گرمایی مواجهیم که کمتر کسی توان تحمل آن را دارد. چند سفر تمرینی رفتهایم. روی بدنهای گروهمان کار کردهایم ولی دوربینهایمان در دمای بالای 55 درجه خطا داده است که داریم روی آن کار میکنیم.
- پزشک هم با خود میبرید تا روی برخی المانهای سلامت شما بهعنوان یک شاخص مستند کار کند؟
نه. ولی پیشنهاد خوبی است.
- در گروهتان زن هم دارید؟
نه لازم نبود. اما هر کدام از اعضای گروه ما یک طبیعتمرد و فرد متخصص محسوب میشود که میتواند هم از پس شرایط سخت برآید و هم از پس کار حرفهای مستندسازی.