بر همین اساس نیز در سالهای اخیر در هر اجرا فضایی تازه را تجربه و با موسیقی ایرانی همراه کرده است.
در کنسرت اخیر گروه «شمس» نیز که باید آن را استمرار و تکمیل کنسرت سال قبل(بزرگداشت مولانا) در کاخ سعدآباد تلقی کرد، از نوازندگانی از ارمنستان، فرانسه، انگلیس، هند، هلند، عراق و ترکیه استفاده شده بود که تجربهای نو را رقم زد. گفتوگو با کیخسرو پورناظری- سرپرست گروه- به همین بهانه شکل گرفت.
- گروه موسیقی «شمس» در برنامههای اخیر خود از موسیقی سنتی صرف جدا شده و به نظر میرسد که در راه کسب تجربههایی نو است؛ اصولا این اقدام با چه هدفی صورت میگیرد؟ فکر میکنید که انجام اقداماتی از این دست تا چه اندازه میتواند در موسیقی سنتی مؤثر باشد؟
همانطور که شما اشاره کردهاید، برنامههای ما در ابعادی مختلف انجام میشود و ما تنها بهدنبال آن نیستیم که موسیقی سنتی ایران را در همان قالب به اجرا درآوریم؛ یعنی میخواهیم فرمهای جدیدی را در این نوع موسیقی تجربه کنیم. علاوه بر آن در موسیقی کردی، تنبورنوازی و موسیقی ملی نیز بهدنبال یک روال خاص نیستیم. نوآوری و تغییراتی هم که از آنها استفاده میکنیم، بسته به حالوهوای قطعهای است که توسط اعضای گروه نوشته میشود و به این مسئله توجه میکنیم که این قطعه چه نیازی دارد. به هر صورت هیچوقت معتقد به اجرای موسیقی سنتی به شکل کامل نیستم، اما از تواناییهای بسیاری که این نوع موسیقی دارد، استفاده میکنیم.
- در این میان نگران این مسئله نیستید که مخاطب گروه دچار سردرگمی شود؛ مخاطبی که با یک اثر ارتباط برقرار کرده و انتظار دارد برنامهای در همان حس و فضا را دریافت کند؟
درونمایه کارهای ما ثابت است. در همین برنامه بیشتر نوازندههایی که با ما همکاری میکنند، سازهای کوبهای مینوازند یا عود که سازی ایرانی است، بنابراین ما از سازهای دیگر کمک میگیریم تا حالوهوای موسیقی خودمان را به بهترین شکل ممکن منتقل کنیم و به هر حال این حرکت مثبتی است.
- از نظر موسیقایی، تنبور و این تعداد سازهای کوبهای با چه هدفی در کنار یکدیگر قرار میگیرند؟
موسیقی تنبور حالتی عرفانی دارد، ضمن آنکه تنبور موسیقی شادی است و برخلاف آنچه مثلا در مورد موسیقی سنتی ایران گفته میشود، به هیچ عنوان موسیقی غمگینی نیست و حالت جذبه و پر شوری دارد که شنونده را به سماع وامیدارد، بنابراین تاثیر فراوانی روی مخاطب میگذارد. این نوع موسیقی اگر با سازهای کوبهای تقویت شود، به غنای بیشتری میرسد. سازهای دیگر نیز پشتیبان این نوع موسیقی هستند. در واقع در این شکل، موسیقی تنبور هیچ تغییری نمیکند و همانطور که گفتم سازهای دیگر، آن را تقویت کرده و به آن رنگ میدهند. از طرفی تواناییهای بیشتر این نوع موسیقی نشان داده خواهد شد.
- از سماع هم به این منظور استفاده میشود یا جذابیتهای ظاهری این آیین برای مخاطب هم مد نظرتان است؟
سماع یک ریشه کهن صوفیانه و عارفانه دارد که شمس آن را معرفی کرده و مولانا دنبالهروی آن بوده است. سماع جزو لاینفک موسیقی عرفانی قونیه است که تماما روی اشعار مولانا آهنگسازی شده است. طبیعی است که وقتی ما روی اشعار مولانا کار میکنیم، برای جذبه بیشتر از سماع نیز بهره بگیریم. این کمبود روی اشعار مولانا در ایران همیشه دیده میشده است. البته انجام این حرکات برای ما هزینه و مشکلات بسیاری هم دارد.
- مثلا هزینه رفتوآمد و هماهنگی نوازندگان خارجی که با گروه همکاری دارند؟
دقیقا. این هماهنگیها انرژی بسیاری از ما میگیرد، اما میخواهیم از پول بلیتی که از مخاطبان دریافت میکنیم، برایشان هزینه کنیم و از درآمد خودمان میگذریم؛ هر چند ما به شکل حرفهای، موسیقی کار میکنیم و درآمدی جز این نداریم.
- طبیعی است که در شرایط فعلی هماهنگی حضور نوازندگان خارجی در برنامهها با مشکلاتی روبهروست. چه دلیلی برای تحمل این همه مشکلات وجود دارد، وقتی که «شمس» در این سالها مخاطبان خود را پیدا کرده است؟
ما تمام اینها را تحمل میکنیم، چون دلمان میخواهد موسیقیمان رونق بیشتری داشته باشد؛ یعنی ما بهدنبال خوب و پرمحتواترشدن همین حسوحالی هستیم که در این سالها داشتهایم تا بتوانیم بهترین نوع هنر را به نمایش بگذاریم.
- برگردیم به سازهای کوبهای که اتفاقا در کنسرت اخیر شما نقش بسیار مهمی نیز بر عهده دارند؛ با توجه به اینکه موسیقی ما از نظر سازهای کوبهای بسیار غنی است و تنوعسازی بسیاری در نقاط مختلف ایران در آن وجود دارد، چرا از سازهای کوبهای دیگر کشورها بهره بردهاید؟
سازهای کوبهای، ریتم اجرا میکنند و ریتم در تمام کشورها شبیه هم است. من هم با شما هم عقیدهام که در موسیقی ما نیز غنای ریتمیک بسیاری وجود دارد، اما سازهای کوبهای دیگر نیز میتواند رنگ و حسوحال دیگری به موسیقی ما بدهد و غنای آن را بیشتر کند.
- سالهاست که شما و تعدادی دیگر از چهرههای موسیقایی تلاش فراوانی برای شناساندن موسیقی تنبور انجام دادهاید و این در حالی است که هنوز جای خالی این ساز در ارکستراسیون موسیقی ایرانی دیده میشود؛ چرا هنوز تنبور نتوانسته جایگاه خود را در موسیقی ایرانی بیابد؟
تنها 27-26 سال است که تنبور به موسیقی ایرانی معرفی شده است. ما نیز از ابتدای تشکیل گروه نقش مهمی در شناساندن این ساز به مخاطبان موسیقی ایرانی در داخل و خارج از کشور داشتهایم و تا همینجا هم با کشش و تاثیری که این ساز داشته است، مخاطبان بسیاری یافته است. به هر حال این ساز هنوز جوان است و باید در ارائه آن احتیاط به خرج داد تا به بیراهه کشیده نشود و درونمایه غنایی خود را با ضرباهنگی که در مقامهایش وجود دارد، حفظ کند.
- گروه شمس تنها گروهی است که تاکید بسیاری بر اجرای این ساز دارد؛ چه تلاشی کردهاید که از همان به بیراهه کشیده شدن این ساز که به آن اشاره کردید، جلوگیری شود؟
تنبور را به هیچ عنوان نمیتوان زیرمجموعه سازهای زهی تلقی کرد، چرا که حالوهوای خود را دارد و سازهای دیگری که در ارکستر تنبور از آنها استفاده میشود، تنها نقش تقویتکننده آن را دارند. فواصل این ساز منطبق بر فواصل موسیقی غربی است، چون در این ساز ربعپرده وجود ندارد. از طرفی ما هیچوقت تنبور را در کنار موسیقی سنتی قرار ندادهایم. برخیها سهتار، تار و تنبور را کنار هم میگذارند و موسیقی را یکبعدی میبینند، در حالی که ما موسیقی سنتی، محلی و تنبور را با هم ادغام نکردهایم، بلکه آنها را از هم تفکیک کردهایم. موسیقی تنبور چه در فارسی و چه در کردی جداست و سازهای کششی و کوبهای از آن حمایت میکنند. ما سعی کردهایم حساسیت و ظرافت موسیقی تنبور را حفظ کرده و آن را با هیچ موسیقیای تلفیق نکنیم تا اگر سازهایی آن را همراهی میکنند، مکمل آن باشند نه بازدارنده.
- آقای پورناظری، شما سالهاست که از چهره شناختهشدهای برای اجرای آواز کنسرتهایتان استفاده نکردهاید و این در حالی است که نقش خواننده در موسیقی ایرانی و همچنین در ذهن مخاطب بسیار مهم است؛ این را میتوان نشانه تلاش شما برای کمکردن نقش خواننده یا بهاصطلاح خواننده سالاری تلقی کرد؟
گروه ما از همان ابتدا براساس همخوانی و همنوازی شکل گرفت، بنابراین اگر از گروه ما استقبال میشود، به خاطر یک خواننده خاص نبوده است. ما اولین کنسرتمان را با نام همخوانی و همنوازی برگزار کردیم، چون معتقدیم که موسیقی ما توانایی اجرای برنامه را بهصورت همخوانی، همنوازی و گروهخوانی دارد و چنانچه هر کدام بهدرستی اجرا شوند، برای شنونده جذابیت بسیاری دارد. البته ما گاهی نیز از تکخوان استفاده میکنیم.
- یعنی این سیاست صرفا به خاطر نمایش تواناییهای موسیقی ایرانی است و نه مبارزه با پدیدهای که این سالها به اسم خوانندهسالاری شناخته میشود؟
ما به هیچ عنوان علیه خوانندهها قیام نکردهایم. ممکن هم هست که در یک برنامه از حضور یک تکخوان بهره بگیریم.