همشهری- اشرف بروجردی ـ عضو مجمع زنان اصلاحطلب: از ۲۸ خرداد ۱۴۰۰ سخن میگویم؛ زمانی دیگر برای شکلگیری فصلی نوین از تاریخ این سرزمین و انتخاباتی جدید، انتخابی برای تدوین فصلی سرنوشتساز برای مردم ایران. اما این انتخابات ویژگیهای خودش را دارد و شاید بتوان گفت تجربهای جدید از شرکت در انتخابات بعد از چهل و اندی سال است.
مردمی که روزی با عناوینی همچون وظیفه شرعی و وظیفهای ملی از آن یاد میکردند و شرکت در انتخابات را امری ضروری بهحساب میآوردند، امروز با تعابیری همچون هر که را بخواهد از صندوق در میآورد بنابراین چه فایدهای دارد که ما بخواهیم در انتخابات شرکت کنیم و عملاً ما میشویم سیاهی لشکر کسانی که بهدنبال تأیید انتخاب خودشان هستند یا این که تاکنون منتخبین ما چه باری از دوشمان برداشتهاند که باز هم برای رأی خود به ما روی میآورند، بدینترتیب از شرکت در تعیین سرنوشت خودشان سر باز میزنند و این خود میشود یکی از معضلات نظام که چه کنیم تا مردم در انتخابات مشارکت بالایی داشته باشند تا مشروعیت نظام تحقق یابد.
این موضوع عمدتاً در انتخاب رئیسجمهور معنی پیدا میکند بنابراین بحث ما در اینجا انتخابات ۱۴۰۰ یعنی انتخاب رئیسجمهور است، اما مسئله این است که چهکسی میتواند همراه و همگام با مردم این کشتی را ناخدا باشد و سرنوشت ۴ سال آینده آنان را در اختیار داشته باشد.
در نگاه اول همه آنهایی که به صف ایستادهاند تا باری از دوش مردم بردارند و تسهیلگر زندگی بهتر برای آنان باشند از جنس مردان هستند، همانهایی که رسیدن به قدرت را جزء ذات خود پنداشته و در پی آن هستند که از این طریق مهار جامعه را در اختیار داشته باشند، بنابراین در جامعه ایرانی و اسلامی ما این نقشآفرینی به زنان داده نمیشود؛ چرا که هم قانون در این خصوص ابهام و نیاز به تفسیر دارد و هم دولتمردان باور ندارند که این ظرفیت برای زنان هم هست.
اما امروز زنان سرزمینم در پی اثبات توانایی خود در عرصه مدیریت و اداره کشور خود هستند لیکن با انبوهی از موانع روبهرو هستند که برطرف کردن آنها یا غلبه بر آنها خود مشکلی است که حل آن نیاز به همراهی و همدلی تمام زنان و مقاومت در برابر حذفها و نادیده گرفتنها دارد. اما این که این موانع کدام است و راهحل آنها چیست؟
میتوان گفت که مهمترین مانع، رویکرد و نگاه تصمیمگیران به ضرورت ایجاد فضای مناسب برای شایستهسالاری و برای رأی مردم است. اگر محدودیت این نگاه بر این امر مترتب باشد که زنان قدرت اعمال مدیریت بر جامعه را ندارند ولی ممکن است مردم به آنها رأی دهند پس بهتر است به بهانه این که چون زنان نمیتوانند این عرصه را درنوردند اساساً بهتر است با بهرهگیری از مبانی ایدئولوژی این مسئله مطرح نشود و زنان داوطلب حذف شوند.
نکته دیگر این که تصمیمگیران این عرصه از مشارکت زنان در حاکمیت تصویری در ذهن خود ندارند چون اساساً در اطراف خود شاهد مثالی از زنان ندارند که مدعی توانایی در اداره حکومت باشد و مانع دیگر باور زنان است به توانایی و ظرفیت مدیریتی خود و این که وارد شدن به عرصه سیاسی که منتهی به دستیابی به قدرت میشود مستلزم هزینه کردن از سرمایه اجتماعی و آبروی خود است و این امر ممکن است حتی خانواده آنها را دچار آسیب کند لذا از آن صرفنظر میکنند و مانع دیگر را میتوان به باور فرهنگ جامعه منتسب کرد که این امر را غیرطبیعی میداند و حضور زنان در رهبری و هدایت جامعه را نمایشی تلقی میکند و بر توان آنها علامت سؤالی را قرار میدهند و باز هم اگر عمیقتر نگاه کنیم احزاب را میتوانیم بهعنوان یک مانع در حضور در قدرت برای زنان را برشماریم.
اگر یک بررسی بر عملکرد و باورهای مؤسسین احزاب داشته باشیم خواهیم دید که اکثر احزاب احتمالاً برای خالی نبودن عریضه یکی دو نفر از بانوان را در امر تصمیمگیری در احزاب مشارکت میدهند اما در مباحث مربوط به مشارکت در امر ریاستجمهوری آنها جایگاهی ندارند و این یک سیکل بسته است که در احزاب سیاسی نیستی پس تجربه کار سیاسی نداری، و این مسئله خود مانعی است از این که وارد میدان قدرت شوی و اگر در میدان قدرت حضور نداشته باشی نمیتوانی توانایی و مدیریت را به منصه ظهور بگذاری و اگر نتوانی از این ظرفیت بهره حضور در تصمیمگیری کلان جامعه را بهدست آوری طبعاً نمیتوانی ادعای اقتدار و توانایی اداره مجموعههای کلان را داشته باشی و نکته دیگر که میتوان اضافه کرد توان مالی و بهرهمندی از این ابزار در ارائه تبلیغات و باز بودن صحنه برای تبلیغ را نخواهی داشت.
رسانهها هم چون بر این توانایی باور ندارند هرگز شما را بهعنوان فرد مناسب برای تصدی مسئولیت در تبلیغات خود ارائه نمیدهند و آخرین نکته این که قانون به مدد شما نمیآید که این الزام را ایجاد کند تا شما بتوانید خوش بدرخشید. به هرحال در انتخابات ۱۴۰۰به دلایل عدیدهای فضای انتخابات آنقدر سرد است که طبعاً زنان قدرت درخشش را ندارند اما تا اینجا گامهای اندک ولی اثرگذاری شکل گرفته که منتهی به بیان شورای نگهبان شده است که «ما با حضور زنان در انتخابات ریاستجمهوری مشکلی نداریم» و این عرصه برای همه فراهم است.
ناگفته نماند این که امروز به اینجا رسیدهایم، محصول مقاومت و گفتمانی است که سرکار خانم طالقانی طی سنوات گذشته انجام دادند. روحشان شاد. لذا زنان جامعه به این نکته امیدوار شدهاند که اگر مقاومت کنند و گفتمان توانایی زنان را به باور عموم مردم و تصمیمگیران قرار دهند در آینده خواهند توانست به این منصب دسترسی پیدا کنند.
نظر شما