همشهریآنلاین - علیرضا احمدی: با پایان مهلت ثبتنام در سیزدهمین انتخابات ریاستجمهوری و آغاز بررسی صلاحیتها از سوی شورای نگهبان، بهنظر میرسد آرایش انتخاباتی جریانهای سیاسی تا حدود زیادی روشن شده است و اگر تا ۷ خرداد، که براساس زمانبندی وزارت کشور موعد آغاز تبلیغات کاندیداها است، اتفاق خاصی بهویژه در فرایند بررسی صلاحیتها، روی ندهد، شاهد شکلگیری یک سهضلعی قطعی در رقابتهای انتخاباتی خواهیم بود؛ مثلثی که برخلاف برخی گمانهزنیها مبنی بر دوقطبی شدن رقابت میان اصولگرایان و کاندیدای اصیل اصلاحطلب، بهنظر میرسد میتواند جریانساز باشد و نقش مؤثری را در شکلدهی افکار عمومی در کمتر از یکماه باقیمانده تا روز برگزاری انتخابات بازی کند.
چهرههای این سهضلعیای که بهنظر میرسد ظهور و بروزش در عرصه رقابتها قطعی است، هریک براساس یک گفتمان محوری وارد کارزار انتخابات شدهاند؛ گفتمان «انقلابیگری» زیر پرچم جریان اصولگرایی و با میدانداری ابراهیم رئیسی، گفتمان میانهروی و حتی بهنوعی «راه سوم» با پیشگامی علی لاریجانی و گفتمان «اصلاحطلبی» با کاندیداتوری اسحاق جهانگیری میکوشند با شکلدهی به زمین بازی انتخابات، مسیر رسیدن به پاستور را پیش پای خود هموار کنند. اما در این میان آنچه در نخستین گام آغاز فرایند انتخابات و در جریان ۵ روز مهلت ثبتنامها بیش از پیش بهچشم آمد، شکلگیری منازعات انتخاباتی ازسوی رقبای جناحی بود که بهصورت پررنگی در فضای سیاسی کشور بازتاب داشت؛ موضوعی که در آخرین روز ثبتنامها بیشتر به چشم آمد و نشان داد کاندیداها با توپ پر وارد میدان شدهاند و قصد دارند از همین ابتدا با شکلدهی به زمین بازی انتخابات، دست برتر را در این کارزار نفسگیر از آن خود کنند.
در چنین فضایی لاریجانی با کلیدواژه «نه کلید؛ نه چکش» به میدان آمد، جهانگیری از کسانی گفت که به مردم «وعدههای دروغین میدهند» و «دشمنتراشی» میکنند و رئیسی و حامیان او نیز با طرح موضوع «اشرافیت خانوادگی» کوشیدند با پیشدستی کردن در حمله به رقبا، میداندار عرصهای باشند که بهنظر میرسد زودتر از آنچه تصورش میرفت، وارد فضای منازعات انتخاباتی شده است؛ منازعاتی که در دورههای اخیر انتخابات ریاستجمهوری شکل جدیتری بهخود گرفته و گفتمانهای سیاسی بعضا کوشیدهاند با بهرهگیری از چنین منازعههایی به مدیریت افکارعمومی در مسیر دلخواه انتخاباتی خود بپردازند و فضای جامعه را به نفع خود تغییر دهند.
نخستین رقابت
منازعات انتخاباتی در سپهر سیاسی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی سابقه دیرینهای دارد و ردپای آن را از نخستین انتخابات ریاستجمهوری در پنجم بهمنماه ۱۳۵۸ میتوان سراغ گرفت؛ کارزاری که بنیصدر در مقابل چهرههایی ازجمله احمد مدنی، جلالالدین فارسی، داریوش فروهر، صادق قطبزاده، حسن حبیبی وکاظم سامی قرار گرفت و درنهایت توانست با پیروزی بر رقبا، «نخستین رئیسجمهور ایران» لقب بگیرد.
او با موجسواری بر مشکلات اقتصادی گریبانگیر کشور، خود را «منجی اقتصاد ورشکسته ایران» میدانست و ژست طبیبی را انتخاب کرده بود که باید به سروقت بیمار فلجی به اسم اقتصاد برود و کاری کند که نمیرد. در آن دوره بنیصدر و حامیانش با شکلدهی منازعهای با حزب جمهوریاسلامی که ابتدا جلالالدین فارسی و سپس حسن حبیبی را بهعنوان کاندیدای خود معرفی کرده بود، میکوشیدند مسیر پیروزی را بر بستر جنجالهای انتخاباتی هموار کنند. «انحصارطلبی»، «قدرتطلبی»، «استبداد حزبی» و «از میدان بهدر کردن رقبا بههرقیمتی» از کلیدواژههایی بود که بنیصدر و طرفدارانش در منازعات انتخاباتی استفاده میکردند و درمقابل مسئولان و حامیان حزب جمهوریاسلامی بنیصدر را «فردی دارای کیش شخصیت و خودبزرگبین»، «لیبرال، غیرمکتبی و غربگرا» و «ملتزم نبودن به ولایتفقیه و همچنین ظواهر شرع» معرفی میکردند که تکروی میکند و بهدنبال تصاحب تام و تمام قدرت در کشور است.
طرح منازعات انتخاباتی پس از عزل بنیصدر و بهدنبال آن بهدست گرفتن قدرت اجرایی ازسوی حزب جمهوریاسلامی، تا حدود زیادی کمتر شد و طی دورههای دوم تا پنجم انتخابات ریاستجمهوری، بهدلیل شرایط ویژه حاکم بر کشور ازجمله وقوع جنگ تحمیلی ۸ ساله، رقابتهای انتخاباتی با منازعات کمتری برگزار میشد؛ فرایندی که از دوره ششم بهنظر میرسید دستخوش دگرگونیهایی شده و میتوان گفت از این مقطع منازعه در ادبیات انتخاباتی کشور بهصورت پررنگتری مطرح شد.
در این دوره از انتخابات ریاستجمهوری که در ۲۱ خرداد ماه ۱۳۷۲ برگزار شد، علیاکبر هاشمیرفسنجانی که نخستین رئیسجمهور پس از رحلت امامخمینی (ره) محسوب میشد، با احمد توکلی، وزیر مستعفی دولت میرحسین موسوی، عبدالله جاسبی، رئیس دانشگاه آزاد و رجبعلی طاهری، نماینده کازرون در مجلس اول، وارد کارزار انتخاباتی شد. اگرچه دراین دوره کمپین انتخاباتی هاشمیرفسنجانی بیرقیب مینمود، اما توکلی با توپ پر آمده بود و با طرح انتقاداتی نسبت به رئیسجمهور، وارد کارزار انتخابات ششم شد. او اگرچه به مشی اقتصادی دولت نخست سازندگی انتقادات جدی داشت، اما از طرح این انتقادات بوی منازعه به مشام میرسید. توکلی میکوشید با طرح کلیدواژههایی مانند «تجملگرایی»، «امتیازطلبی کارگزاران» و «ایدئولوژیزدایی» مسیری پر از مانع تا فتح دوباره پاستور پیش پای هاشمیرفسنجانی قرار دهد؛ اقدامی که اگرچه رأی قابلتوجهی برای او بههمراه داشت، اما نتوانست مانعی در مقابل پیروزی رئیس دولت پنجم ایجاد کند. با وجود اینکه دراین دوره از انتخابات هاشمیرفسنجانی و حامیانش شانسی برای توکلی قائل نبودند و برهمین اساس با او وارد منازعه انتخاباتی چندانی نشدند، اما این وزیر مستعفی دولت میرحسینموسوی را «مخالفخوان»، «ضدتوسعه» و «منتقد سازندگی» ارزیابی میکردند که بعضا این نکات در افکارعمومی نیز بازتاب مییافت.
گسترش منازعات در آرایش جدید سیاسی
منازعات انتخاباتی از دوره هفتم انتخابات ریاست جمهوری، متأثر از آرایش نوین سیاسی در کشور، شکل تازهتری بهخود گرفت و قطببندی «اصلاحطلب – اصولگرا» سبب ایجاد صورتبندی جدیدی از منازعات انتخاباتی شد. در فرایند انتخابات دومخرداد و تقابل سیدمحمد خاتمی بهعنوان کاندیدای جناح چپ (یا اصلاحطلبان جدید) و علیاکبر ناطقنوری در قامت کاندیدای جناحراست (اصولگرایان بعدی) منازعات سیاسی – انتخاباتی شکل جدیتری بهخود گرفت. راستها با طرح اینکه خاتمی و حامیانش «زاویهدار با ولایتفقیه»، «لیبرال»، «بریده از ارزشهای انقلاب»، «عدالتگریز» و «طرفدار آزادی مدل غربی» هستند، منازعه گستردهای را با اصلاحطلبان آغاز کردند که یکی از نمونههای آن جنجالهای مربوط به ماجرای «کارناوال عاشورا» بود. درمقابل اصلاحطلبان نیز با ارائه این ارزیابی به افکارعمومی که جریان رقیب «انحصارطلب»، «ضدآزادی بیان» و «مخالف توسعه» است، وارد کارزار منازعات انتخاباتی شدند که درنهایت به دوم خرداد ۱۳۷۶ و پیروزی جریان اصلاحطلب ختم شد.
اما در نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری منازعات انتخاباتی ابعاد گستردهتری به خود گرفت و صفآرایی اصلاحطلبان و اصولگرایان در دور نخست و تقابل احمدینژاد – هاشمیرفسنجانی در دور دوم، سبب شکلگیری منازعات انتخاباتی دامنهداری شد. احمدینژاد که با شعار «مردی از جنس مردم» توانسته بود بالاتر از همفکران خود ازجمله محسن رضایی، محمدباقر قالیباف و علی لاریجانی (که آنان هم شعارهای مشابه انتخاب کرده بودند) به دور دوم انتخابات در سوم تیر ۱۳۸۴ راه پیدا کند و درمقابل هاشمیرفسنجانی بایستد، حملات پردامنهای را علیه رئیس دولتهای پنجم و ششم آغاز کرد و زمین منازعه گستردهای را با کلیدواژههای «اشرافیتگرایی»، «کاخنشینی»، «شایستهسالاری»، «خود باختگی» و «دولت مردمی» در برابر هاشمیرفسنجانی و حامیانش گشود. در مقابل اصلاحطلبان و طیفی از راستمیانه هم که در دور دوم به حمایت از هاشمی رو آوردند، با کلیدواژههای «پوپولیسم»، «عوامزدگی»، «نظامیگری» و «شعارهای فریبکارانه» وارد منازعهای شدند که احمدینژاد با سوارشدن بر موج احساسات عمومی، دست بالا را در آن داشت.
اما توازن منازعه در انتخابات دوره دهم چندان هم به سود رئیس دولت نهم رقم نخورد و رقبای او ازجمله میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محسن رضایی و حامیانشان با کلیدواژههایی ازجمله «دروغگویی»، «مدیریت پوپولیستی»، «پولپاشی در جامعه»، «کمیته صیانت از آرا»، «حیف ومیل بودجههای نفتی»، «ادبیات رئیسجمهور»، «هاله نور» و... به مصاف احمدینژاد رفتند؛ مصافی که دامنه منازعات انتخاباتی بهویژه در جریان مناظرات و اتهامزنیهای رئیسجمهور به رقبا و حامیانشان آنقدر گسترده شد که به حوادث ناگوار پس از آن و در طول سال ۱۳۸۸ انجامید.
در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نیز اگرچه در قانون جدید انتخابات که در اواخر سال ۱۳۹۱ ابلاغ شده بود، تدابیری برای جلوگیری از منازعات سیاسی اندیشیده شده بود، ازجمله اینکه «کمیسیون بررسی تبلیغات درصورت تشخیص میتواند موارد خلاف قانون (مطالب توهینآمیز، هتک حرمت سایر نامزدها یا افراد یا موارد مغایر با قوانین) را از برنامه تبلیغاتی نامزد حذف کند» یا «درصورت ارتکاب موارد خلاف قانون در زمان پخش زنده، سازمان صداوسیما باید فرصت مناسب برای احقاق حق، به شکل ضبط شده را فراهم آورد»، اما باز هم میشد در فضای سیاسی کشور شاهد جدالهایی بود که صفآرایی اصلاحطلبان و اصولگرایان بهوجود میآورد؛ موضوعی که در دوره دوازدهم نیز تاحدودی قابل مشاهده بود.
در این دوره تقابل ابراهیم رئیسی با حسن روحانی به مصاف ۲گفتمان «انقلابیگری» و «اعتدالگرایی – اصلاحطلبی» تبدیل شد. برهمین اساس کلیدواژههایی مانند «دولت ۴ درصدی»، «بیکاری، رکود، گرانی»، «برجام و توقف برنامه هستهای»، «تحریمها»، «کوچک شدن سفره مردم»، «انتقاد ناپذیری»، «بیبرنامگی دولت»، «حقوقهای نجومی»، «اشرافزدگی»، «نگاه به بیرون» و «عدمحمایت از تولید داخل» به محور منازعاتی تبدیل شد که علیه رئیس دولت یازدهم ساماندهی شده بود. درمقابل گفتمان اعتدال- اصلاحطلبی با کلیدواژههایی مانند «برداشتن تحریمها»، «تحول نظام سلامت»، «افزایش صادرات نفت»، «مواهب سیاسی و اقتصادی برجام»، «کنترل تورم»، «آزادی» و «رفع حصر» وارد مناظرهای شدند که طیف فراگیری از اصولگرایان برای روحانی تدارک دیده بودند.
۲۰ کلیدواژه منازعه
دراین میان فرایند برگزاری سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری درحالی در روزهای اخیر وارد مرحله بررسی صلاحیتها شده است که بهنظر میرسد رقبا خیلی زود آماده ورود به میدان مناظرات انتخاباتی شدهاند. با وجود این که در ۵ روز مهلت ثبتنام در انتخابات ریاست جمهوری شاهد کاندیداتوری حدود ۴۸ چهره شناخته شده سیاسی و حزبی بودیم، اما آنچه از شواهد امر برمیآید گواه رقابت تنگاتنگ ۳ گفتمان سیاسی غالب است که صحنه انتخابات را هدایت خواهند کرد و هریک از حمایت بخشهایی از جامعه و ارکان حاکمیت برخوردارند. در یک ضلع این مثلث و در جناح اصولگرایان، ابراهیم رئیسی قرار است پرچمدار جریانی باشد که آمده فاتح سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری باشد و از مدتها قبل و با توجه به وضعیت اقتصادی کشور، رؤیای ورود به پاستور را محقق شده میبیند.
این ضلع که طیف گستردهای از اصولگرایان میانهرو تا جبهه پایداری را دربر میگیرد، با توپ پر وارد میدان شده که بررسی بیانیه انتخاباتی رئیسی و نطق او در روز ثبتنام و همچنین موضعگیری حامیان او، بهویژه در تقابل با کاندیداتوری لاریجانی، شاهدی براین مدعاست؛ «ضعف مدیریت اجرایی کشور»، «انحراف از آرمانهای مبنایی انقلاب»، «چشم دوختن به بیرون»، «گم کردن اولویتها»، «مبارزه با فساد، ناکارآمدی و اشرافیگری»، «دولت محرومان و مستضعفان»، «اشرافیت خانوادگی» و «دیپلماسی عزتمندانه» ۸ کلیدواژهای است که رئیس قوهقضاییه با تأکید بر آنها و با شعار«دولتی مردمی برای ایرانی قوی» وارد کارزار انتخاباتی شده است و بهنظر میرسد مبنایی برای منازعات انتخاباتی علیه رقبا خواهد بود.
در سوی دیگر کارزار انتخابات علی لاریجانی قرار دارد که با داعیه «راه سوم» وارد میدان شده است و اگرچه میکوشد راه خود را از دولت روحانی جدا کند و راه میانه در پیش بگیرد، اما بهنظر میرسد اصولگرایان و حامیان رئیسی برای او شمشیر از رو بستهاند و حتی علیرضا زاکانی، رئیس مرکز پژوهشهای مجلس، در روز ثبتنام تلویحا اعلام کرد صرفا برای مقابله با لاریجانی وارد میدان شده است.
اینها درحالی است که لاریجانی برای تقابل با منازعهای که اصولگرایان برای او تدارک دیدهاند، با طرح مباحثی مانند «نه کلید؛ نه چکش»، «اقتصاد نه پادگان است، نه دادگاه»، «اقدامات پوپولیستی و نمایشی»، «اختلال عدهای در همبستگی ملت» و «نقد افراطیون و سازشکاران» بر ۵ کلیدواژهای تأکید میکند که میتواند مبنایی برای رقابتهای انتخاباتی او باشد.
ضلع سوم رقابتهای سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری را اسحاق جهانگیری تشکیل میدهد که اگر تغییری در آرایش انتخاباتی اصلاحطلبان روی ندهد، کاندیدای اصلی این جریان در مقابل رئیسی و لاریجانی خواهد بود. جهانگیری که برای بیرون رفتن از سایه سنگین عملکرد دولت دوازدهم کار دشواری در پیش دارد، میکوشد با به میدان کشیدن بدنه اجتماعی اصلاحطلبی، امیدهای این جریان سیاسی برای فتح پاستور را زنده نگه دارد.
بررسی محتوایی سخنان انتخاباتی جهانگیری نشان میدهد، او که با شعار «دولتِ ملت» وارد عرصه شده، برای اینکه با دست پر به مصاف رقبا برود، با طرح ۷ کلیدواژه «وعدههای دروغین»، «دشمن تراشی»، «کنار گذاشتن حذف، طرد و تبعیض»، «احیای برجام»، «کاهش امید به اثربخشی رأی مردم»، «عوامفریبانی که مردم مردم میکنند» و «تلاش مافیا برای انتخابات بیرمق» خود را مهیای حضور در کارزار انتخابات ۲۸ خردادماه ۱۴۰۰ میکند.
نظر شما