امروز روز آزادسازی خرمشهر است؛ آزادسازی این شهر، نه تنها مهم‌ترین بخش از دفاع مقدس که از برگ‌های زرین تاریخ ایران است. درباره رسالت هنرمندان به ویژه سینماگران در قبال چنین وقایع بزرگی بارها سخن رفته و یادآوری این نکته کافی است که سینما بهترین وسیله برای ثبت وقایعی مانند سرگذشت خرمشهر است.

سعید راد

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از تسنیم، سعید راد از جمله بازیگرانی است که خیلی دیر وارد تلویزیون شد؛ برخی ترجیح‌شان این است که صرفاً در سینما بمانند، اما برای راد شرایط به‌گونه‌ای دیگر بود؛ خودش دلیل این اتفاق را فیلمنامه مناسب و دغدغه‌ای که به‌دنبالش در فیلمنامه‌های تلویزیون می‌گردد، می‌داند. سعید راد در جریان گفت‌وگو از مسئولین و دست‌اندرکاران امر می‌خواهد «از نمایش عمیق فیلم‌های سینمایی و تلویزیونی در رابطه با دفاع مقدس به توسعه اخلاق در جامعه برسید»؛ این بازیگر تصریح می‌کند «همواره بر این نکته تأکید دارم که به سینمای دفاع مقدس اعتقاد ویژه دارم و از فیلمسازان همیشه درخواست کرده‌ام این حوزه را جدّی بگیرند چون در آن روزها، اخلاق، ایثار و مودت و همراهی را به‌چشم خودم دیدم.»

اگر در سالروز فتح خرمشهر به کارنامه سعید راد خوب توجه کنیم، قابل تأمل است؛ کارهای پروداکشن و تأثیرگذار و ماندگار دفاع مقدسی، فیلم‌هایی با مضمون ارزشمند و شاخص و پرفروشِ دفاع مقدس مثل عبور از «میدان مین»، «عقاب‌ها»، «دوئل»، «چ» و... .

"راد" خیلی نسبت به دوران دفاع‌ حساسیت و عرق عجیبی دارد؛ با شور و شعف راجع به دوران هشت سال دفاع مقدس حرف می‌‎زند؛ این حرارت را در گفت‌وگوی با او متوجه شدم و مخاطبین هم در مشروح مصاحبه خواهند دید که چقدر این بازیگر در این حوزه دغدغه‌مند است. 

  • برایم جالب بود که در مقطعی جنگ را تجربه کردید؛ دو ماه هم در جبهه جنوب بودید و خواندم که در انتقال هموگلوبین و بانک خون مورد نیاز بیمارستان‌ها هم کمک‌هایی انجام دادید؛ از این حضور اگر خاطره‌ای دارید یا نکته‌ای دارید بفرمایید.

ما برای یک کاری به اهواز رفته بودیم، ماشین را هم گِل زده بودم؛ کوپن بنزین هم گرفتم و رفتم استانداری که مرکز ستاد جنگ بود، کاری داشتم، وقتی با این جوان‌ها مواجه شدم گفتم «کجا دارید می‌روید؟»، رفتم آنجا اتفاقاً از بچه‌های آقای چمران بودند؛ بعدها در سر پروژه «چ» حاتمی‌کیا آقایی آمده بود که من را آنجا دید و گفت «فلانی، جبهه یادت هست؟!»، آقای حاتمی‌کیا گفت: «مگر شما هم در جبهه بودید؟»، گفتم: «چرا فکر می‌کنید من نبودم؟»، گفت: «چه کمکی کردی؟»، گفتم: «سوسنگرد پاتک زده بودند من با همان ماشین گِل‌زده، زخمی می‌آوردم؛ این یک وظیفه اخلاقی است.»

اگر ما در یک سرزمین زندگی می‌کنیم باید در همه‌چیز شریک باشیم؛ در مصیبت‌ها و بحران‌های مردم هم شریک باشیم و مردم ما ثابت کردند که شریک همه این اتفاقات و شرایط هستند؛ شما ببینید سیل و زلزله که می‌آید، مردم در میدان هستند؛ در این شرایط ما احتیاج به یک سلبریتی نداریم، احتیاج به سعید راد نداریم مردم خیلی از ما جلوتر هستند.

  • شما اشاره کردید که اخلاق در جبهه فراموش شده و در سریال‌ها و فیلم‌هایمان هم به مقوله اخلاق نمی‌پردازند؛ چرا «اخلاق» جایی ندارد؟

یادم می‌آید همه حیرت کردیم وقتی عراق به ایران حمله کرد؛ شما نمی‌دانید چه جوشش مردمی اتفاق افتاد؛ پسرعموی من لیسانس زبان داشت و در سال آخر دانشگاه، تحصیل می‌کرد؛ گفت «من می‌خواهم به جبهه بروم»، و فکر نمی‌کردم داوطلب باشد. او شهید شد و مزار او در بهشت زهراست؛ شهید افشین حق‌پرست راد. آن جنس اخلاق و حضور در صحنه را باید برجسته کنیم؛ آن موقع جمعیت ایران ۳۰ میلیون نفر بود و امروز ۸۰ میلیون است؛ در این ترافیک فقط تکنولوژی می‌بینیم و عاطفه‌ای در کار نیست، تکنولوژی بی‌روح است و خبری از آن اخلاق‌ها و منش‌ها نیست.

  • چرا آن‌قدر به ساخت فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی دفاع‌مقدسی تعصب دارید؟

چون از نزدیک دیده‌ام و لمس کرده‌ام و خودم هم پنج فیلم دفاع مقدسی بازی کردم؛ «مرز» اولین فیلمی بود که با «مرحوم داود رشیدی» بازی کردم یا حتی «برزخی‌ها» همان عرق‌ ملی را نشان می‌داد؛ ما به ساخت این فیلم‌ها که عرق‌ ملی ما را به اوج خودش برساند و حرف‌های ناگفته ما از دفاع‌مقدس را شنیدنی و دیدنی کند، نیاز داریم؛ هنوز آمریکایی‌ها از جنگ با ویتنام چه درست و غلط، بهره‌برداری‌های نمایشی می‌کنند؛ چرا ما از این دفاع مقدس حرف نزنیم؟ جایی که در نمایشِ پاکی و خلوص و ایثار و شهادت حرف‌های بسیاری برای گفتن دارد. همواره بر این نکته تأکید دارم که به سینمای دفاع‌مقدس اعتقاد ویژه دارم و از فیلمسازان همیشه درخواست کرده‌ام این حوزه را جدی بگیرند چون در آن روزها، اخلاق، ایثار و مودت و همراهی را به چشم خودم دیدم.

من وقتی می‌شنوم جانبازی شیمیایی بعد از ۳۰ سال با وضعیت و شرایط سخت زندگی در خانه‌اش به شهادت می‌رسد، حیرت می‌کنم! من همیشه اعتقاد دارم و تأکید می‌کنم، مملکت قدرتمند و ثروتمندی داریم و باید هزینه کنیم؛ به نمایشِ‌ این اخلاق‌ها و اتفاقات و خاطرات جنگی و ناگفته‌هایش نیازمندیم، با شعار هیچ‌کاری، پیش نمی‌رود. هنوز آمریکایی‌ها از جنگ با ویتنام چه درست و غلط، بهره‌برداری‌های نمایشی می‌کنند؛ چرا ما از این دفاعِ مقدس حرف نزنیم؟ جایی که در نمایشِ پاکی و خلوص و ایثار و شهادت حرف‌های بسیاری برای گفتن دارد.

سعید راد: حاتمی‌کیا می‌گفت اشتباه کرده نقش تیمسار فلاحی را به من داده است

  • چرا از آن فیلم‌هایی مثل «عقاب‌ها» که قهرمان داشت فاصله گرفته‌ایم؛ فیلم‌های سینمایی و سریال‌های ما امروز قهرمان ندارند، در صورتی که در دهه‌های قبل شاخصه‌ای که مخاطب را پای آن فیلم سینمایی یا سریال تلویزیونی نگه می‌داشت ابهت و جذابیت قهرمان بود، چرا دیگر «قهرمان» نداریم؟

چرا قهرمان داریم اما دیده نمی‌شوند؛ چون قهرمان‌هایمان کوچک و در خانه‌اند؛ قهرمان ما پسری است که با مادر و خواهرش اختلاف دارد، قهرمان همیشه از جامعه جداست؛ چه کسی رئیس‌جمهور و وزیر امور خارجه و یا رئیس صداوسیما می‌شود که قدرت او از قدرت بافت اجتماعی بالاتر باشد، قهرمانی در جامعه ما هم همینطور است، باید قدرتش از طبقه عامِ جامعه، بیشتر باشد؛ اما ما سعی کردیم قهرمان‌ها را در سطح مردم و کوچه و بازار بیاوریم؛ اینها قهرمان نیستند، یک شهروند محترم‌اند؛ شهروند باشکوهِ شریف، نه در سینما در هر جایی، ما هنوز پُزِ آقا تختی را می‌دهیم اما آیا بعد از آقای تختی کسی آمد!

  • آیا قرار است سعید راد در قامت یک بسیجی و پاسدار هم نقش قهرمانی مثل «تیمسار فلاحی» را ایفا کند؟

صد البته؛ اتفاقاً چند بار با این موضوع مواجه شدم؛ جالب است که ابراهیم حاتمی‌کیا می‌گفت من اشتباه کردم تیمسار فلاحی را به سعید راد دادم، محبوب‌تر از همیشه شد؛ البته که مهم است یک بازیگر چطور از پَسِ ایفای نقشِ یک قهرمان ملی برآید؛ حتماً شناخت‌های بازیگری و تکنیک‌هایی که دارد، لازمه این بروز و ظهورِ درست و اصولی ایفای نقش بازیگران است.

  • در مقوله سریال‌سازی هم با شناختی که شما از فضای فیلم‌های آمریکایی و هالیوودی دارید، می‌دانید که سریال‌های پلیسی و امنیتی برای مخاطب جذابیت دارد و بخشی از واقعیت‌ها را که مردم به آن علاقه‌مندند، به تصویر کشیده است؛ اما به راستی چرا این سریال‌ها کمتر ساخته می‌شود؟

همه‌چیز در کار تصویر به مبنای اولیه یعنی نویسندگی بستگی دارد؛ ما نویسنده خوب نداریم؛ یا چند نویسنده خوب ما، چند تا کار را با هم قبول می‌کنند و معلوم است آنها هم در جایی تمام می‌شوند؛ یکی از مشکلات ما نبودن سناریو و فیلمنامه خوب است؛ آن کسی که فیلمنامه می‌نویسد شاید تحلیلگر اجتماعی یا سیاسی نباشد، اما می‌نویسد، چون با تحلیل‌ها و تصورات خودش نگاه می‌کند، مشاور و مسئله می‌خواهد؛ من شنیده‌ام در حوزه هنری کلاس‌هایی برای فیلمنامه‌نویسی و نمایشنامه‌نویسی وجود دارد، اما من کارها را در زمینه پرورش نویسنده برای سینما و تلویزیون خیلی کم و کوچک دیدم. این رفتارِ غیرعمیق و عدم توجه به وجود فیلمنامه‌نویسان خوب باعث شد سریال‌هایی که ساخته می‌شوند یکباره، خاله، عمه یا دایی و عمویی وارد داستان می‌شوند، ۶ قسمت تبدیل به ۶۰ قسمت شود!

کد خبر 603185

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha