صنعت سینما در نوع (ژانر) سینمای ورزشی چندان فعال نیست و در مقایسه با بقیه ژانرهای سینمایی- مثل کمدی، خانوادگی، حادثهای و درام- فیلمهای زیادی در این زمینه ساخته نمیشود. صنعت سینما هربار هم که به سراغ یک مضمون ورزشی رفته، بیشتر فیلمهایی با موضوع فوتبال یا مشتزنی ساخته است.
البته هر کشوری با توجه به محبوبیت یک رشته ورزشی خاص در آن منطقه، فیلمهای ورزشی آن رشته را هم در کارنامه خود دارد،که برخی از این فیلم ها در کشورهای دیگر با استقبال زیادی روبهرو نمیشوند. برای مثال کشتی ورزش محبوب ایرانیها و بسکتبال ورزش محبوب آمریکاییهاست. در گزارش ورزشی- سینمایی شماره قبل دوچرخه، به بررسی وضعیت تولید فیلمهای ورزشی در سینمای ایران پرداختیم. قسمت دوم و پایانی گزارش اختصاص به فیلمهای ورزشی صنعت سینمای جهان دارد.
صحنه ای از« مونیخ » اسپیلبرگ
استالونه در «راکی بالبوا»
سینمای جهان هنگام تولید فیلمهای ورزشی بیش از هر چیز به دو دنیای فوتبال و مشتزنی توجه داشته است. تعداد بسیار کمی فیلم در ارتباط با بازیهای المپیک ساخته شده است که معروفترین آنها فیلمی لهستانی به نام «المپیک در بازداشتگاه 13» (1980، ولادیمیر ملمیک) است. قصه فیلم در دوران جنگ جهانی دوم و در اردوگاه زندانیان جنگی رخ میدهد. بازیهای المپیک در حال برگزاری است و اسیران جنگی دور از چشم زندانبانهای آلمانی خود، مسابقههای ورزشی به راه میاندازند. زمانی که زندانبانهای آلمانی متوجه این مسئله میشوند، آنها را به سختی تنبیه میکنند. اما اسیران جنگی که با برگزاری این مسابقهها احساس زنده و مفید بودن میکنند، اهمیتی به مجازاتها نمیدهند.
یک فیلم فوتبالی معروف دیگر «فرار به سوی پیروزی» (1981، جان هیوستن) است. قصه فیلم در روزهای جنگ جهانی دوم اتفاق میافتد؛ زمانی که پاریس در اشغال آلمانیها بود. آلمانیها میخواهند تیم منتخب آنها با تیم زندانیان اردوگاه جنگی مسابقه بدهد. نهضت آزادیبخش فرانسه این مسابقه را محل خوبی برای فراری دادن تعدادی از زندانیان اسیر خود میداند. به زودی آلمانیها و زندانیان با یکدیگر درگیر میشوند. در کنار بازیگرانی مثل «مایکل کین»، «سیلوستر استالونه» و «مکس فونسیدو»، فوتبالیستهای سرشناسی مثل «پله» و «بابیمور» هم در نقش زندانیهای فیلم بازی کردهاند و فیلم صحنههای فوتبالی زیبایی دارد. استالونه، بازیگر این فیلم، در عین حال هنرپیشه اول معروفترین فیلم مشتزنی یعنی «راکی» (1975) هم هست. موفقیت فیلم، او را به یک ستاره معروف تبدیل کرد و باعث شد که چهار قسمت بعدی آن هم ساخته شود.
در حقیقت، موفقیت راکی و یک فیلم دیگر استالونه به نام «رامبو» (1980) باعث رونق گرفتن ورزش بدنسازی و فعالیت پرثمر باشگاههای بدنسازی شد. البته در این باره حضور آرنولد شوارتزنگر، قهرمان سابق رشته بدنسازی را نباید نادیده گرفت که فیلم مستند «هرکولهای نیویورک» (1975 که براساس قصه قهرمانی او ساخته شد) وی را به جهانیان معرفی کرد. با این حال، آرنولد در فیلمهای سینمایی خود هیچوقت نقش یک قهرمان ورزشی را بازی نکرد و به «قهرمان اکشن» فیلمهای سینمایی تبدیل شد.
در زمینه فیلمهای مشتزنی، «مارتین اسکورسیزی» در سال 1980 فیلم غیرمتعارف «گاو خشمگین» را براساس قصه زندگی «جیک لاموتا » کارگردانی کرد که نگاه غمگینانهای به زندگی مشتزنان حرفهای دارد. «مایکلمن» هم در فیلم «علی» (2001) قصه زندگی و فعالیتهای «محمدعلی کلی»، قهرمان افسانهای دنیای مشتزنی را تعریف میکند. «ویل اسمیت» برای بازی در نقش این ورزشکار، نامزد دریافت اسکار بهترین بازیگر سال شد.
سمت راست: آرنولد، قهرمان زیبایی اندام
گاو خشمگین
اما «مایکل جردن»، چهره افسانهای دنیای بسکتبال،با وجود معروف بودنش اگر هیچوقت موضوع یک فیلمسینمایی نبوده است، اما در فیلم نوجوانانه «مربای فضایی» (1996) نقش خودش را بازی میکند. در فیلم، که به صورت زنده و انیمیشن است، او به کمک دو دوست کارتونی خود میآید و در یک مسابقه عجیب بسکتبال شرکت میکند. موجودهای بیگانه فضایی دوستان و همکاران دو شخصیت معروف کارتونی را ربودهاند. مایکل جردن با همکاری شخصیتهای انیمیشنی، یک تیم بسکتبال تشکیل میدهد تا با تیم بیگانههای فضایی مسابقه بدهند.
سینمای هند هم در فیلم «مالیات زمین» (2001، آشوتوش گوویتکار) خشکسالی را بهانه میکند تا تیم کریکت دهقانان هند را، در روزهای استعمار این کشور آسیایی، برای مبارزه با تیم کریکت بریتانیا آماده کند. نه تنها دهقانان هندی این مسابقه ورزشی را میبرند، بلکه خود فیلم نامزد دریافت اسکار بهترین فیلم خارجی سال می شود.کریکت از سال ها قبل ورزش محبوب هندی ها بوده و می توان آن را ورزش ملی این کشور به حساب آورد. هنگام برگزاری مسابقه های کریکت زندگی مردم هند از حالت عادی خارج می شود. واقعیت این است که بیشتر مواقع، ورزش در دل قصه یک فیلم قرار گرفته و بهانهای برای پیشبرد آن قصه و ماجراهایش میشود. «استیون اسپیلبرگ»، حوادث جنبی المپیک سال 1968 را بهانهای برای درام دلهرهآور سیاسی خود «مونیخ» (2005) میکند.
نمیتوان در باره ورزش و المپیک در سینما صحبت کرد، ولی حرفی از «لنی رفینشتال» نزد. این خانم کهنسال آلمانی که در رشته مستند کار میکرد، سال 1938 مستند دو قسمتی «المپیک» را ساخت. قصه فیلم در باره بازیهای المپیک برلین در سال 1936 و کاری تبلیغاتی برای حزب نازی است. فیلمهای این فیلمساز هیچوقت با استقبال تماشاگران و منتقدان روبهرو نشد، زیرا کارهایش در دفاع از رژیم فاشیست هیتلری بود. با آنکه او بعدها گفت فیلمهایش فقط نمایش واقعیتهای آن روز جامعه آلمان بوده و خودش هیچوقت گرایشهای فاشیستی نداشته، ولی کسی حرفهای او را باور نکرد.
جردن در«مربای فضایی»
«مایکل من» و «ویل اسمیت» در پشت صحنه «علی»
المپیک پکن در حال برگزاری است. حمایت دولت چین از حکومت سودان (که در حال جنگ با شورشیان داخلی در منطقه دارفور است) باعث اعتراض تعدادی از هنرمندان روشنفکر به برپایی بازیهای المپیک در چین شده است. کسانی مثل «میافارو»، «جرج کلونی»، «ریچاردگیر» و «لیوناردو دیکاپریو» از دولت چین خواستهاند حمایت خود را از دولت سودان قطع کند. آنها از نهادهای بینالمللی هم خواستهاند تا دولت چین را تحت فشار قرار دهند تا به این خواسته پاسخ مثبت دهد.
ریچاردگیر از سالها قبل مدافع استقلال تبت از کشور چین بوده و تا به حال چندبار با« دالای لاما» رهبر مذهبی تبعیدی تبت در هند، دیدار و گفتوگو کرده است. او هم برپایی بازیهای المپیک در چین را بهانه کرد تا بار دیگر بحث استقلال تبت را مطرح کند. استیون اسپیلبرگ هم قبل از شروع بازیها قرار بود به برپایی دو مراسم افتتاحیه و اختتامیه بازیهای المپیک کمک کند، ولی او هم به دلیل اوضاع سودان از این کار منصرف شد.
این اقدام اسپیلبرگ، باعث واکنش چینیها شد. آنها که در ارتباط با اعتراض های دیگر هنرمندان ترجیح داده بودند سکوت کنند، اما نسبت به حرف های اسپیلبرگ به طور رسمی گفتند او تحت تأثیر برخی جریان های پشت پرده، دست به این کار زده است. این تنها موضعگیری رسمی مسئولان چینی به اقدام اعتراضآمیز هنرمندان بینالمللی بود.