همشهریآنلاین - امیرمحمد حسینی: تاکنون ابعاد مختلف نخستین دور مناظره ریاستجمهوری مورد ارزیابی قرار گرفته و بسیاری از فعالان سیاسی و تحلیلگران درباره آن اظهارنظر کردهاند. مجموع این نظرات نیز نشان میدهد که در برنامه ۱۸۰ دقیقهای صداوسیما همچنان وجوه مختلفی از مشکلات اقتصادی کشور مغفول مانده و ردی از آن در صحبتهای نامزدها و سؤالات صداوسیما دیده نشد. دیاکو حسینی، عضو مرکز تحقیقات استراتژیک ریاستجمهوری و کارشناس روابط بینالملل در گفتوگو با «همشهری» میگوید که ۲ موضوع مهم مغفولمانده در مناظرات، تحریمها و پاندمی کروناست. درحالیکه اولی بر اقتصاد کشور در ۳ سال گذشته تأثیر زیادی داشته و درآمدها را بهطرز چشمگیری کاهش داده است و پاندمی کرونا و تأثیر آن بر اقتصاد دنیا و ایران هم در برنامههای نامزدها مورد توجه قرار نگرفته است. حسینی همچنین در این گفتوگو کاهش هیجان و شور مناظرهها را نتیجه بیاعتمادی مردم به مؤثربودن عملکرد دولت میداند.
- نخستین دور مناظره نامزدها مورد ارزیابی کارشناسان و تحلیلگران قرار گرفته است. شما فکر میکنید مهمترین موضوع مغفولمانده اقتصادی در دور نخست چه بود؟
یکی از انتقاداتی که به نخستین مناظره وارد است، بیتوجهی به تحریمها بهعنوان یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر اقتصاد ایران است؛ تحریمهایی که اقتصاد کشور در چند سال گذشته به شکل بیسابقهای قربانی آن شد و فشار بسیار زیادی را به ایران وارد کرد. تاحدی که طبق آمارها ایران را از ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیارد دلار از درآمدهای خود محروم کرده است. این رقم هنگفت معادل نصف GDP ایران طی سال است. بنابراین نبودن سؤالهای مرتبط با نقش تحریم در اقتصاد ایران و برنامه نامزدها برای عبور از این مرحله، خلأ بسیار بزرگ و فاحشی در نخستین مناظره ریاستجمهوری بود که بسیار عجیب بهنظر میرسید؛ چراکه فکر میکنم هیچکس در آینده نخواهد توانست دولت را در ایران اداره کند مگر این که به این سؤال بزرگ پاسخی روشن داشته باشد و نشان دهد که توانایی قدمی فراتر گذاشتن در قیاس با دولت پیشین در این حوزه را دارد.
- بحث پاندمی کرونا و تأثیرگذاری آن بر اقتصاد دنیا و بهتبع آن ایران نیز مطرح است.
در حوزه اقتصاد همه کشورهای جهان و حتی قدرتهای بزرگ اقتصادی مثل چین و برخی کشورهای اروپایی بهدلیل پاندمی کرونا متحمل خسارتهای اقتصادی زیادی شدند. حتی رشد اقتصادی برخی از این کشورها بهطور کامل متوقف شد. بنابراین نقش پاندمی در اقتصاد ایران باید مورد توجه قرار میگرفت؛ این که نامزدها چه چشمانداز و راهحلهایی را برای پیگیری اقتصاد ایران در دوران همهگیری دستکم تا یک سال آینده خواهند داشت.
- فکر میکنید بیتوجهی به این دو مسئله در صحبتهای کاندیداها و سؤالات طرحشده عامدانه بوده است؟ آن هم درحالیکه مواضع نامزدها درباره مذاکره و دیپلماسی دچار تفاوتهای زیادی با گذشته شده است.
بهنظرم فقدان این دو مسئله نقص بزرگی بود و این شائبه را تقویت میکند که اگر این سؤالات درباره روابط خارجی مطرح میشد، ممکن بود کسانی که طی سالها نسبت به این موضوعات چشم بسته بودند، در یک پارادوکس قرار بگیرند.
عامدانهبودن یا نبودن این بیتوجهی را من نمیدانم و باید مسئولان به آن پاسخ دهند. اما در مورد نکته دیگر سؤال باید بار دیگر تأکید کنم دولتی که با برجام و دیپلماسی مخالف است، شانسی برای پیشبرد امور کشور ندارد.
امروز نیز در مرحله انتخابات همه طرفدار مذاکره هستند، اما سؤال اصلی این است که چطور از مذاکرات دولت انتقاد میکردند و آن را مصداق غربگرایی میدانستند؟ سؤال دیگر اینجاست که اساس طرفداری از مذاکره چندان اهمیت ندارد و مهم روشنکردن تکنیکها و رویکردهای تضمینشدهای است که با آنها میخواهند وارد این قلمرو شوند تا نتایج بهتری در قیاس با امروز بهدست بیاورند.
بهنظر من این تکنیکها و جزئیات هرگز مورد بحث قرار نمیگیرد و نامزدها به همان کلیات و طرفداری از مذاکره بسنده میکنند. هیچیک از آنها نیز به این سؤال پاسخ نمیدهد که اگر واقعا طرفدار مذاکره هستند، چرا طی این چند سال مخالفت کردند و دولت را بهدلیل مذاکرات متهم میکردند.
- بحث دیگر مطالبات مردمی مغفولمانده در مناظرههاست که برخی به آن اشاره کردهاند. فکر میکنید بهطور کلی چرا این رویداد شور و هیجان سالهای قبل را نداشته است؟ آیا مطالبات مردم در مناظرهها مغفول مانده است؟
من فکر میکنم مردم فراتر از این صحبتها رفتهاند. نکته اینجاست که دولت یازدهم و دوازدهم همه فاکتورهایی را که امروز در مناظرهها مطرح میشود، داشت. بهطور مثال، آقای روحانی بهدلیل استفاده از افراد منتسب به جناحهای مختلف در کابینه در معرض انتقاد قرار گرفت، ولی بهدلیل سنگاندازیها و مانعتراشیها و تضادهای داخلی که ایجاد شد، بخشی از مطالبات مردم در سالهای ۹۲ و ۹۶ بدون پاسخ باقی ماند. در نتیجه مردم اعتقاد خود را نسبت به دولت از دست دادهاند و حتی فارغ از این که چهکسی دولت را اداره میکند، تردید دارند که این نهاد بتواند مشکلات آنها را رفع کند. در واقع مردم نسبت به عملکرد نهاد دولت بیاعتماد شدند و این چندان به نامزدهای امروز ریاستجمهوری مرتبط نیست. این تاوان ۸ سال تشدید تضادها و دامنزدن به دعواهای داخلی است.
از سوی دیگر، همانطور که اشاره کردید، بحثهای بنیادی کشور نیز در مناظرهها مطرح نیست و مردم در شعارهای انتخاباتی مطالبات خود را نمیبینند. آنچه امروز مردم میشنوند نه فقط در ۹۶ و ۹۲ بلکه در ۸۸ و پیش از آن نیز شنیده شده بود. نامزدها چیز بیشتری برای اضافه کردن ندارند و بخش عمدهای از این وضعیت بهدلیل مطالباتی است که محقق نشده و باعث ناامیدی مردم شده است. مردم امروز فکر میکنند که شعارها محدود به جلسات مناظرات است و پس از این با تکرار وقایع گذشته روبهرو هستند. همانطور که گفتم، بیاعتمادی به مؤثر بودن عملکرد نهاد دولت و فراتر از افراد است و بازسازی اعتماد مردم به این نهاد در ایران فوریت دارد، چراکه این نخستین گام فاصلهگرفتن عمیق و تأثیرگذار از مجموعه بدنه حکومتی است.
نظر شما