تردیدی نیست که تحولات عمیق و فزایندهای که در عراق روی داده باعث تغییر معادلات منطقه شده است.
ابتدای حضور آمریکا در عراق، برخی از کشورهای عرب منطقه به دلایل فراوانی حاضر به شناسایی نظام نوین سیاسی در عراق - که از اعضای مـؤسس اتحادیه عرب است - نشدند.
اما اکنون پس از ۵ سال تحمل ناملایمتها و کشتارهای وحشیانه تروریستها، شاهد نگرش جدید دنیای عرب نسبت به دولت و ملت عراق هستیم.
سفرهای مکرر سران و مسئولان عالیرتبه کشورهای منطقه به عراق و نیز استقبال گرم این کشورها از رهبران سیاسی عراق جدید و ابراز تمایل شدید جهت همکاری و تعامل با این دولت، پدیدههایی هستند که میتوانند از محاصره سیاسی و دیپلماتیک عراق بکاهند.
اما سؤال اساسی این است که چه عواملی باعث این تغییر رویکرد گردید؟
در اینجا باید به مهمترین پارامترهای این موضوع اشاره کرد:
۱. صبر و استقامت مثال زدنی ملت عراق و بهویژه مهمترین هسته اجتماعی آن یعنی شیعیان در برابر همه چالشهای سهمگینی که این کشور را در برگرفته بود، از سویی و مقابله قوی با گروههای تروریستی و قانون شکنانی که بهانههای این عملیات را فراهم میکردند و نیز استواری مرجعیت دینی که در شخصیت آیتاللهالعظمی سیستانی(دام ظله) و سایر مراجع دیگر نجف جلوهگر است و نیز حضور میلیونی در صحنه و همکاری کامل با دولتی که بهوسیله خود مردم مظلوم عراق انتخاب شده و در راستای تحقق آمال و آرزوهای آنان گام برمیدارد، باعث شد که بهعنوان واقعیتی انکارناپذیر مورد شناسایی نظام منطقهای و بینالمللی قرار بگیرد.
حضور نزدیک به ۱۰۰ کشور جهان در راستای حمایت اقتصادی از دولت جدید عراق در اجلاس استکهلم و نیز تلاش منطقهای برای بازگرداندن عراق به جایگاه خود در منطقه میتواند در این راستا مورد بازبینی قرار گیرد.
۲. ضعف مفرط گروههای تروریستی و بعثی که در راستای تضعیف یا حتی دگردیسی نظام جدید فعالیت میکردند. این گروهها پس از سالها چالش با دولت عراق نه تنها نتیجهای از این تلاشهای خود به دست نیاوردند بلکه باعث تفرقه و واگرایی بیشتر بین خود و ملت عراق شدند.
لذا این گروهها تنها برای ارتزاق و منفعت شخصی و گروهی، کمکهای مالی فراوانی را که دریافت میکردند، صرف کرده و باعث ناامیدی و یاس حامیان خود شدند.
۳. پیشرفت طرح آشتی ملی و نزدیکی گروههای سیاسی در عراق نیز عنصر مهم دیگری در راستای بازسازی روابط منطقهای عراق به شمار میرود.
بازگشت جبهه توافق به دولت عراق و نیز تصویب قوانین متعددی که نیاز به وفاق ملی داشت، از جمله قانون بودجه عمومی سال ۲۰۰۸، قانون عفو عمومی، قانون صلاحیت شوراهای استان و حتی قانون انتخابات شوراهای استان( چراکه اختلاف نسبت به اصل قانون نیست بلکه در مورد اصل موضوع کرکوک است که در قانون انتخابات ذکر شده) و نیز حل مشکل نظامیان ارتش و دیگر ساختارهای امنیت ملی رژیم سابق عراق(در پرداخت حق بازنشستگی به آنها یا ادغام آنها در وزارتخانههای غیرامنیتی) و پویاسازی ارتباط علمای شیعه و سنی همگی نشانههایی مهم در مورد حل مشکل وارداتی فرقهای در عراق است.
فعالیت به دور از فرقهگرایی دولت آقای مالکی نیز در برخورد با قانون شکنان و تروریستها نیز سهم مؤثری در تبیین واقعیت و ماهیت بیطرفانه آن داشت.
۴. اقدامات تروریستی در داخل کشورهای منطقه که به وسیله نیروهایی که در عراق آموزش دیدهاند و به میهن خود بازمیگشتند خود عامل مهم دیگری در عزم جدی این کشورها برای مبارزه با نیروهای تروریستی و حمایت از دولت قانونی آقای مالکی گردید که میتوان نمونههای آن را در ترکیه، سوریه، الجزایر، مراکش[مغرب] یا عربستان سعودی دید.
به هرحال، این پارامترها و عواملی دیگر باعث بازیابی جایگاه منطقهای عراق و نقش آفرینی آن در منطقه شده است و امید است با پیگیریهای جدی شاهد تحولات مثبت تری باشیم.
بدون تردید، عراق با تمدن کهن آن و فرهنگ غنی اهلبیت(ع) و نیز موقعیت ژئوپلیتیک و وجود منابع سرشار طبیعی و ارتباط تاریخی با همسایگان و جمعیت و مساحت متوازن خود میتواند نقش مهمی در شکل گیری نظام نوین منطقهای داشته باشد و باید از این به بعد و با توجه به تحولات شگرف امنیتی شاهد بازیگری قوی و تاثیرگذار آن در منطقه باشیم.
سیاست خارجی نوین عراق مبتنی بر برقراری بهترین روابط با سایر کشورهای دوست و مسلمان منطقه و جهان است.
عراق جدید، عراق جنگ و خونریزی و تجاوز و چشمداشت به خاک کشورهای همسایه نیست، بلکه عراقی است که با تکیه بر فرهنگ غنی اسلامی خود خواهان تعامل و همکاری با همه کشورهای برادر منطقه است تا بتواند در یک نظام منطقهای هوشمند منافع و مصالح ملی خود را در چارچوب آن ببیند و در ساختار آن بازتعریف نماید.
قطعا نقش مثبت جمهوری اسلامی ایران در حمایتهای روزافزون از عراق نوین سهم معتنابهی در تحقق این هدف راهبردی داشته و خواهد داشت.
*مشاور سیاسی
رئیس مجلس اعلای اسلامی عراق