که قرار شد آن روزها را تصور کنیم و تصورهایمان را چه در قالب واژهها (به زبان شعر، داستان و ...) و چه با کمک رنگ و تکنیک (با زبان نقاشی، تصویرگری،کارهای حجمی و...) به تصویر بکشیم و برای دوچرخه - خانه فیروزهای، حداکثر تا پانزدهم ماه میهمانی خدا و تولد امام حسن مجتبی ع بفرستیم تا هم دوستانمان از تماشای این آثار لذت ببرند و هم هدیه ای به یادگار از دوچرخه بگیریم.
روی پاکت بنویسیم: مربوط به مسابقه بزرگ «روزهای آفتابی»
تصویرگری از ندا عظیمی
«... ای روزهای خوب که در راهید!
ای جادههای گمشده در مه
ای روزهای سخت ادامه!
از پشت لحظهها به در آیید!
ای روزهای آفتابی!
ای مثل چشمهای خدا آبی!
ای روز آمدن!
ای مثل روز آمدنت روشن!
این روزها که میگذرد هرروز
در انتظار آمدنت هستم!
اما
با من بگو آیا من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟»*
----------
* بخشهایی از شعر «روز ناگزیر» شاعر بزرگ معاصر قیصر امینپور