به گزارش خبرگزاری مهر، دبیر شورایعالی امنیت ملی افزود: اگر قصد واقعی گروه 1+5 تفاهم باشد مذاکرات با سولانا آن را زمینهسازی کرده است.
دکتر علی لاریجانی به کشورهای 1+5 هشدار داد: ثابت شده که اتخاذ همزمان سیاست چماق و هویج سیاستی شکست خورده است و صدور هرگونه قطعنامه جدید در شورای امنیت امکان تفاهم را به نقطه دورتری منتقل میکند. علاوه بر این ادعای غرب در علاقمندی به همکاری دراز مدت، با تهدید و فشار سازگاری ندارد و اگر آنها دنبال انعطاف هستند نیز انعطاف واقعی و مؤثر هیچگاه از دل مذاکرات تحت فشار پدید نمیآید.
متن گفتگوی «مهر» با دبیر شورای عالی امنیت ملی از این قرار است:
- آقای دکتر لاریجانی چند جلسه مذاکره با آقای سولانا داشتید در این جلسات چه گذشت؟
ما چهار جلسه طولانی با آقای سولانا مذاکره داشتیم، شاید حدود 18 یا 20 ساعت، در این مباحثات دقیق، عملاً تلاش شد پایههای اصل توافقات دراز مدت مورد بحث قرار گیرد. پیشرفتهای خوبی داشتیم که در بندهای مختلفی مدون گردید.
- میتوانید مقداری از مفاد مورد توافق و مورد بحث را بیان دارید؟
دو مسئله مهم همیشه در بحث اتمی ایران بیان میشد و شاید بتوان گفت در پدیده اتمی ایران به نحوی در اذهان یکی از طرفها حلول کرده بود. یکی موضوعی که ایرانیان به رفتار غرب سوءظن پیدا کرده بودند و آن قصد غرب در محروم سازی ملت ایران از فناوری اتمی و چرخه سوخت است.
دو سال تعلیق بلاوجه در گذشته که با فشار و توصیه اروپائیها انجام گرفت به ایجاد چنین ابهام ذهنی و نگرانی دامن زده است. به همین دلیل امروز وقتی واژه تعلیق را غربیها مطرح میکنند با واکنش صریح مسئولان ایران مواجه میشوند. مسئله دیگر که طرف غربی مکرراً در بحثهای خود ادعا میکند که ما میخواهیم از عدم انحراف فناوری هستهای ایران مطمئن شویم خیلی طبیعی بود که در مباحث خود با آقای سولانا به این دو موضوع توجه جدی کنیم.
به نظر من فکر میکنم بحثهای ما با آقای سولانا به این نتیجه رسید در واقع مبنای منصفانهای برای حل این مسائل رسیدیم هر چند شاید نتایج نسبت به انتظارات طرف ایرانی پاسخگو نباشد ولی وقتی با سطح توقعات اولیه که در مورد این مذاکرات مطرح شده بود که رفع ابهامات است بسنجیم، انصافاً باید قبول کرد خیلی فراتر از این حد بهره داشت، در مورد مدالیته (طرح-الگو) مذاکرات و مبانی آن به نتایجی رسیدیم.
در واقع ایران نشان داد که در مذاکرات جدی است و نمیخواهد مذاکرات تصنعی و اتلاف وقت باشد. هر چند میتوانست بیش از این نتیجه بخش باشد.
-
آیا طرح کنسرسیوم با فرانسه یکی از این طرحها بود که در مذاکرات به نتیجه رسیدید؟
من تعجب میکنم این بحث به این نحو مطرح شد اصلا بحث فرانسه مطرح نبود. مسئله ما اصل ایده کنسرسیوم بود که میتواند راه اطمینان بخشی باشد. یعنی اگر این چند کشور مدعی هستند که میخواهند به راهحلی برسند که عدم انحراف را کاملاً روشن کند، خوب این میتواند یک راهحل خوب و منطقی باشد ولی اینکه چه کشوری و یا کشورهایی در آن مشارکت دانسته باشند موضوع ثانوی است که در صورت توافق روی اصل موضوع بعنوان یک مکانیزم باید با حضور و مشارکت خود طرفها بحث شود.
- اما در ایران عده زیادی معتقدند ادعای مذاکرات غرب یک لایه بیرونی دارد و یک لایه درونی؛ هدف اصلی آنان را باید در لایه درونی انگیزه آنان دنبال کرد. به همین جهت تصور این است که غرب قصد دارد از این مذاکرات در طرح لایه بیرونی بهره بگیرد و لذا نتیجهای واقعی هم ندارد.
البته اگر شرایط مذاکره به همین نحو باشد که شما بر شمردید نگرانی بیوجهی نیست اما مذاکرات ما متن واقعی داشت و به تعبیر شما لایههای درونی بدون حجاب مورد بحث واقع میشد، در واقع دلیلی بر پردهپوشی وجود نداشت که صرفاً به لایههای بیرونی و تبلیغاتی نظر افکنده شود.
مثلاً ما نگرانی خود را درباره قصد برخی از کشورهای غربی در جهت محروم سازی ملت ایران از فناوری تولید سوخت هستهای و غنیسازی اورانیوم برای مصارف صلحآمیز را مطرح کردیم و باید برای آن پاسخ تدارک میشد. برداشت من این است این تلاش تا حد زیادی موفق بود. اگر قصد کشورهای 1+5 رسیدن به تفاهم باشد تلاش مشترک با آقای سولانا تا حدی این زمینه را فراهم نموده است.
- به نظر شما قدری عجیب نیست که شما و آقای سولانا بعد از هر جلسه مذاکره از پیشرفتها در مذاکرات سخن گفتید و در آخرین نشست هم آقای سولانا گفتند به پیشرفتهای مهمی دست یافتیم و هم شما گفتید مذاکرات سازنده بود و حالا هم شما از مسیر مذاکرات اظهار رضایت دارید اما خبرهایی که این روزها شنیده میشود از نشست مدیران 1+5 و یا برخی اظهارات کشورهای اروپایی بر امر دیگری دلالت دارد.
همین طور است به نظر تعجبآور است شاید این مواضع و تحرکات، تاکتیکی برای همراه کردن مذاکرات با فشارهای بیشتر و پشتیبانی روانی برای امتیازگیری بیشتر باشد. مجموعهای از توافقات با آقای سولانا در طی چهار جلسه نقطه مناسبی برای حل فصل مسائل و پایه خوبی برای مذاکرات گستردهتر فراهم کرد. اما چرخش این روزها احتمالاً به دلیل فشار کشورهای ماجراجو نظیر آمریکا است که خیلی غیرطبیعی نیست از این فراز و نشیبها در طول 27 سال گذشته زیاد دیدهایم.
ولی حداقل این امر یک موضوع را به خوبی نشان میدهد که قصد آنها از مذاکرات رسیدن به تفاهم نیست که اگر این بود چرا از نماینده خود آقای سولانا حمایت نمیکنند و مذاکراتی که در چهار جلسه آن نتایج مثبت بوده با چه توجیهی آن را عقیم میکنند. البته سنگاندازی و مانعتراشی آمریکا در مسیر مذاکرات همواره قابل انتظار بود و خیلی عجیب نیست. مخصوصاً وقتی رفتار آمریکا در عراق و منطقه آنالیز شود، نوعی بی هنری متکبرانه که ریشه در جهالت دارد در آن مشاهده میشود.
- شما از موضعگیری آمریکا و فشارهای این کشور سخن میگویید ولی آقای سولانا ضمن تأیید مسیر مذاکرات و سازنده بودن مذاکرات، ضمنا آیه یاس هم خواندهاند.
آقای سولانا دیپلماتی ورزیده است. او تلاش زیادی کرده اما آنچه مهم است این است که مسیر مذاکراتی که آقای سولانا و من دنبال کردیم از یک نگاه منصفانه نتیجهبخش بوده و میتواند اقدام مثبتی باشد، که برای طرفین ادامه مذاکرات را براساس الگوی بازی برد- برد فراهم سازد.
طبعاً در مسیر مذاکرات طرفی نباید خواسته حداکثری خود را دنبال کند اما این امر به اراده دو طرف بستگی دارد. اگر طرف مقابل تحت فشار آمریکا سستی در اراده نشان دهد، طبیعی است که شرایط رادیکال میشود، البته دنیا به آخر نمیرسد ولی روی همه همکاریهای ما تأثیر میگذارد، فکر میکنم طرف مقابل بیشتر ضرر میکند.
- بعضی از دیپلماتها گفتهاند تصمیم کشورهای 1+5 این است که قطعنامه جدید صادر نمایند و بعد مجدداً مذاکرات ادامه پیدا کند. بیانیه روز گذشته اتحادیه اروپا هم به همین سناریو دلالت میکند.
من همیشه گفتهام مسیر شورای امنیت و تحریم و سختگیریِ غیرحقوقی و غیرقانونی، مسیری است که باید انتظار رفتار متقابل متناسب از ایران داشته باشد. این مسیر کاملاً متباین از مسیر مذاکرات و بسته پیشنهادی، پاسخ ایران و همکاریهای درازمدت است. اگر تصور شود میتوان همزمان هر دو مسیر را به عنوان سیاست چماق و هویج فعال کرد، اشتباه محاسباتی است.
البته در همه شرایط امکان مذاکره وجود دارد ولی جنس مذاکرات و شرایط طرفین کاملاً متفاوت میشود. مطمئناً اگر قطعنامه جدید در شورای امنیت صادرشود برای ادامه مذاکرات آن وقت در این نقطهای که الان هستیم نخواهیم بود.
- آیا فکر نمیکنید مسئله کره شمالی روی تند شدن فضای پرونده ایران تاثیر گذاشته است؟
برخی از کشورهای غربی از این مسئله جهت تند کردن شرایط و مانعتراشی برای ادامه مسیر مذاکرات سوءاستفاده کردهاند. لیکن واقعیت آن است که همه آگاهان سیاسی میدانند مسئله کره شمالی با شرایط ایران کاملاً متفاوت است. ایران همچنان عضو NPT است و همچنان بازرسیهای آژانس در تأسیسات هستهای ایران ادامه دارد.
علاوه بر آن ما بارها بطور رسمی و متناوب گفتهایم که نه تنها به دنبال بمب هستهای نیستیم، بلکه آمادهایم تا درچارچوب NPT در خصوص مکانیزمهایی برای حصول اطمینان بیشتر درباره عدم انحراف فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران به سمت اهداف ممنوعه به توافق متقابل برسیم.
ما بارها گفتهایم مخالف تولید و تکثیر سلاحهای کشتار جمعی هستیم و اثرات مخرب چنین سلاحهایی را در جنگ صدام بر علیه ملت ایران حس کردیم هر چند همین کشورهای بزرگی که خود را حافظ NPT میدانند و شعار میدهند، پیش از این سلاحهای کشتار جمعی در اختیار صدام قرار دادند! ولی به هر نحو در دکترین امنیت ملی ایران، سلاح اتمی شیمیایی بیولوژیک جایی ندارد.
در هر صورت آمریکا و اسرائیل میخواهند پس از اقدام کره شمالی فرصت طلبی کنند و با فضاسازی و شبیهسازی مصنوعی و غیرواقعی بین ایران و کره شمالی، از این اقدامی در تند کردن فضا در شورای امنیت علیه ایران استفاده بکنند. این کار هم نوعی سوءتفاهم داشتن با خود است.
اگر یادتان باشد در جنگ اسرائیل علیه ملت رشید لبنان، در اوائل جنگ کیسینجر تئوری خاصی را القاء نمود که در همین شلوغیِ اوضاع، سریعاً قطعنامهای علیه ایران صادر شود. چون تصور میکردند در جنگ حزبالله را شکست میدهند.
حتی خانم رایس در سفر به لبنان به گروه 14 مارس قول داده بود که حزبالله را قطعا شکست داده و سران آن را محاکمه میکنند! با چنین حال و هوایی تئوری قطعنامه فوری علیه ایران را دنبال کرده چون شرایط تند بود و همه حواسها به سمت دیگری بود. اما چه نتیجهای داد؟ حزبالله پیروز شد بهطوریکه خودشان میگویند امروز اولمرت جنازه سیاسی است. قطعنامه صادره هم در مورد ایران بیاثر بود.
اگر سران آمریکا تصور میکند با شرایط روانی موجود صدور قطعنامه علیه ایران به نفع آنها و به نفع جریان نومحافظهکار در انتخابات آتی است، اشتباه جدی میکند. چون اگر چه سیاستمداران ایران افرادی خوشنیت هستند، اما ساده نیستند و همه شرایط را به خوبی رصد میکنند و به شدت دشمنیها توجه میکنند.
- عدهای به شما اعراض دارند که چرا با اینگونه افراد تندرو که میخواهد حقوق ایران را نادیده بگریند مذاکره میکنید و اصلاً چرا از NPT خارج نمیشوید، وقتی طرف مقابل از NPT به عنوان یک ابزار استفاده میکند فقط برای محدود سازی و نه احقاق حقوق.
در اینکه برخی از عناصر طرف مقابل نگاه ابزاری به نهادهای بینالمللی منجمله آژانس و معاهده NPT دارند تردیدی نیست به همین دلیل امروز معرف است که جریان گردن قرمزها در نومحافظهکاران آمریکایی بیشترین ضربه را به نهادهای بینالمللی زدهاند و مشروعیت مرجعیت آنها را زیر سئوال بردهاند به همین دلیل باید دیگر کشورها این نهادها را ارج نهند، NPT فیحدنفسه میثاق بینالمللی خوبی است و باید مورد احترام ما باشد. البته اگر طرف مقابل همچنان با صدور قطعنامه به دنبال شیوه فشار و تهدید باشد ایران بیتفاوت نخواهد نشست.
شما دیدید که مجلس طرحی را تهیه کرده و در کمیسیون امنیت ملی هم تصویب نموده که در مقابل رفتار ماجراجویانه آنان بازرسیهای آژانس به تعلیق در آید. خیلی طبیعی است که مجلس شورای اسلامی حافظ منافع ملی ایران باشد، ما علاقهای به این مسیر نداریم، لکن روش متقابل که اثرات منطقهای خواهد داشت به دلیل رفتار ماجراجویانه آمریکاست. آنچه از نظر ما راه درست است، تعهد همگان بهNPT است تا نظارتهای آژانس به طور طبیعی انجام گیرد. ما کشوری مسئولیتپذیر درنظام بینالمللی هستیم ولی اجازه سوءاستفاده نمیدهیم.
- شما مکرر از رفتار ماجراجویانه آمریکا سخن گفتید که همین طور هم هست ولی آنها ادعاهای دیگر دارند. اخیراً نیکلاس برنز معاون وزیر خارجه آمریکا در شورای روابط خارجی آمریکا گفته است که اگر چه وی مدت مدیدی مسئولیت مربوط به ایران را در وزارت خارجه آمریکا داشته ولی با هیچ مقامی از ایران نتوانسته صحبت کند.
این امور نمونهای از رفتار دوگانه آمریکاییها است. از یک طرف این حرفهایی را میزنند که نوعی رفتار معقول را در افکار عمومی داخلی در جهت ابهامات نشان دهند و همزمان عمل آنها ستیزهجویانه است. در بحث هستهای بارها دیدهاید که همین افراد دم از قطعنامه و فشار بر ایران میزنند، بودجهای برای براندازی در ایران میگذارند همزمان با مذاکرات با آقای سولانا، در کنگره، تحریمهای فرسوده خود را تجدید میکنند.
مجموعه این رفتارهای متناقض کمترین بهرهای از عقلانیت ندارد و همین رفتارها باعث شده که در منطقه حتی دولتمردان حکومتهایی که وابستگی شدید به آمریکا دارند به آنها به شدت بیاعتمادند و در خلوت رفتار آنان را مسخره میکنند.
نوعاً در جلساتی که وزیر خارجه آمریکا با مسئولان منطقهای میگذارند، تصور میکنند که آنان همراهی دارند ولی همه این کشورها از دخالتهای آمریکا و رفتار ابزاری آنان منزجرند. در بین ملتهای منطقه که سخن از این حدود گذشته به مرحله تنفر از رفتار تندروانه آمریکا رسیده است.
بنده فکر میکنم جریان نومحافظهکار در آمریکا به نوعی لیبرالیسم فاشیستی اعتقاد دارد. ظاهراً لیبرالیسم را تروج میکنند ولی در عمل حکومت فاشیستی واحد را دنبال مینمایند. در طرح خاورمیانه بزرگ سخن از ترویج دمکراسی در منطقه داشتند.
اما وقتی ملاحظه کردند که کمترین فضای دمکراتیک، به ضرر آنان تمام میشود، طرح خاورمیانه جدید را ابراز داشتند که در آن دیگر بحث ترویج و گسترش دمکراسی ظهور ندارد بلکه نوعی مبارزه با دمکراسی در نهان آن است. اینگونه رفتار و محافظهکاران خسارتهای زیادی به ملت آمریکا وارد کرده است.
کسی با ملت آمریکا دشمنی ندارد. با فاشیسم آمریکائی مخالفت بسیار است اختصاص به ایران ندارد. تفاوت ایران و سایر شورها در این است که ایران از شجاعت ابراز عقیده برخوردار است. اگر آنان دست از خشونت رفتاری بردارند، به صدور فاشیسم آمریکایی پایان دهند مشکلی نه با ایران خواهند داشت نه با دیگران.
- شما میگویید آمریکا رفتار دوگانه و ستیزهجویانه دارد پس چرا در گروه 1+5 حضور دارند و به تعبیر خودشان بسته سخاوتمندانه ارایه کردند و دم از همکاری دراز مدت با ایران میزنند.
این سوال مهمی است اصولاً ادعای همکاری درازمدت با چنین رفتاری سازگار نیست کشوری که حرف از تحریم و براندازی میزند نمیتواند ادعای همکاری درازمدت کند این هم شکل دیگری از رفتار پارادوکسیکال آمریکاست گاهی فکر میکنند اینگونه رفتار نوعی زرنگی است و آن را پای درایت خود میگذارند. از هویج و چماق سخن میگویند.
فصل اینگونه حرفها گذشته است چماق کاغذی شما را در عراق و لبنان و افغانستان همگان مشاهده کردهاند و شکستنی بودن آن را دریافتهاند. وقتی سفیر آمریکا در عراق کراراً تقاضای مذاکره با ایران مینماید چرا در مرکزیت آمریکا دنبال این هستید که نیاز خود را به صورت امتیاز بفروشید؟
ایران کشوری قدرتمند و نجیب است و آماده است قدرت خود را برای ایجاد صلح و آرامش پایدار در منطقه بسیج کند و همیشه نگاه احترامآمیزی نسبت به همه همسایگان خود داشته است.
- عدهای بر این نظرند که ورود شورای امنیت به بحث هستهای ایران خلاف مقررات بینالمللی بوده است و به خودی خود نوعی بیاعتبار کردن آژانس را در بر دارد.
این نظر دقیق و درستی است من مدافع این نظر هستم. مطابق مقررات آژانس و اساسنامه آن، ورود به بحث شورای امنیت وقتی است که انحراف محرز شده باشد. هیچگاه آژانس چنین ادعایی در مورد ایران نکرده بلکه بر عکس مدیر کل آژانس بارها در مورد عدم انحراف فعالیتهای هستهای ایران سخن گفته است و حتی در گزارش اخیر آژانس در پاسخ به ادعاهای کذب کنگره آمریکا تأکید شد که برنامه هستهای ایران هیچ تهدیدی برای صلح و امنیت جهانی نیست.
لذا اصلاً ورود شورای امنیت به موضوع هستهای ایران یک حرکت سیاسی بوده است. واژه تعلیق در ادبیات رایج آژانس سابقه نداشته، آژانس میتواند تقاضای نظارت بیشتر بکند. یکی از دیپلماتهای غربی میگفت درست است که غنیسازی حق شماست ولی اگر ایران چنین توانمندی را در خود ایجاد کند فردا عربستان و مصر و دیگران نیز چنین ادعایی میکنند به او گفتم مگر غنیسازی جرم است که شما مانع دیگران میشوید، عربستان و مصر و هر کشور دیگر منطقه هم در چارچوب NPT حق دارند به این ظرفیت برسد. شما روشن کنید که خدای منطقه هستید یا حافظ NPT؟
- یکی از ادعاهایی که این روزها تکرار میکنند این است که ایران هیچ انعطافی در بحثها نداشته است و همین عامل توقف مذاکرات بوده است.
صادقانه حرف نمیزنند. اصولاً مذاکرات برای رسیدن به تفاهم است. طبعاً طرفین باید انعطافهای معقول داشته باشد. اتفاقاً فکر میکنم بحثهای بنده و آقای سولانا چارچوب منطقی و منصفانهای را در همه جهات دنبال کرد ولی اگر کسی تصور میکند که شکل مذاکراتی را ایجاد کند که همان چیزی که از ابتدا میخواهد در نتیجه مذاکرات بیابد این دیگر مذاکره نیست، نوعی فریبکاری و زیاده خواهی است.
ضربه زدن مسیر حل و فصل مسئله از طریق مذاکرات و تکیه زدن بر زورآزمایی از طریق شورای امنیت و تکرار چنین رفتار ماجراجویانهای از نظر ایران تهدید امنیتی محسوب میشود و لاجرم در نوع رفتار ما با آژانس که در مقررات NPT هم ذکر شده است تغییر ایجاد میکند. انعطاف معقول در جایی رخ میدهد که مذاکرات تحت فشار نباشد.
شاید عدهای تصور کنند اصلاً مذاکرات تحت فشار در نظام غیر عادلانه بینالمللی رایج است. پس باید بدانند طرف مقابل هم از همین قاعده بهره خواهد جست. ما در این راه غلط گام نمینهیم، اما اگر طرف مقابل دنبال چنین راهی است، ما حتماً از ظرفیتهای خود در این بازی استفاده میکنیم.
- شما معتقدید که در مذاکرات طرفین باید انعطافهای معقول داشته باشند پس چه مانعی در سر راه ادامه مذاکرات وجود دارد.
از جانب ایران هیچ مانعی نمیبینم شما ملاحظه کردید با همه بدعهدیها ما به بسته پیشنهادی پاسخ مشروح دادیم پاسخ ایران بسیار روشنتر، جدیتر و سخاوتمندانهتر از بستهای است که آنها مرتب از آن دفاع میکنند.
تا وقتی رویکرد مذاکراتی مبنا باشد، پیشنهاد ما کماکان روی میز است. ما از فردای روز ارائه پاسخ اعلام کردیم آماده مذاکره با 1+5 هستیم. خوب با رایزنیهای انجام شده، مذاکرات با آقای سولانا به عنوان نماینده 1+5 آغاز گردید و ادامه آن را هم ممکن میدانیم.
- آنها هنوز اصرار به تعلیق دارند و خواستار مذاکره با ایران در این باره هستند و میگویند که شما تعلیق را نپذیرفتید.
در مذاکرات با سولانا ساعتها راجع به این مسئله بحث شد، تعلیق برای چه؟ تعلیق چه چیزی؟ تعلیق آن چیزی که دلالت بر انحراف دارد، حرف غلطی نیست ولی تعلیق آن چیزی که خود معتقدند دلالتی به انحراف ندارد. چه معنایی دارد. خودشان هم معتقدند این تعلیق برای حفظ آبرو و همان face saving است. من متوجه نمیشوم رابطه تعلیق و حفظ آبرو چیست؟ این حرفها برای نظام بینالمللی به لطیفه بیشتر شباهت دارد تا امر جدی.
اگر دنبال بازی بزرگ با ایران هستند بهانه جویی معنا ندارد. اگر هم دنبال محدودسازی ایران هستند بیجهت دم از همکاریهای درازمدت با ایران نزنند و مختصر عقلی برای ما قائل باشند.
- دیپلماتهای غربی مکرراً گفتهاند «تعلیق اقدامات در شورای امنیت در مقابل تعلیق غنیسازی». آیا این معادله را غیرعادلانه میدانید.
اصلا این معادله نیست از همان ابتدا نامعادله است. میتوانستند به جای این نامعادله بگویند تعلیق اقدامات در شورای امنیت در مقابل تعلیق نفس کشیدن! به صرف اینکه در دو طرف کلمه تعلیق به کار ببرند که معادله عادلانه نمیشود. ملاحظه کنید اقدام شورای امنیت اصلاً کار غلطی بود و غیرحقوقی و ذاتاً مباین با مسیر مذاکرات برای رسیدن به تفاهم. اگر کار درستی میدانند ادامه دهند.
خودشان میدانند این مسیر نوعی دامن زدن به بحران منطقهای است. پس باید راه درشتخویی را کنار بگذارند و راه مذاکره را در پیش بگیرند تا به تفاهم برسیم. ایران هم این مسیر را قبول دارد با لوازم آن. حال سخن این است که در این مسیر مذاکره چه چیزهایی به عنوان پایه بحث در نظر بگیریم و چه چیزهایی ضروری مذاکرات سازنده است. طرفین باید آنچه ضروری مذاکرات سازنده است قبول کند.
در این جهت ما حرفی نداریم. اما باید نشست و در مورد چیزهای ضروری مذاکره سازنده مذاکره نمود نه اینکه ابلاغیه در شورای امنیت صادر کنند. من صراحتاً میگویم در مذاکرات ما با آقای سولانا ما به اموری که برای پیشبرد مذاکرات سازنده است دست یافتیم این مسیر منطقی است و برنامه روشنی میتواند هم برای رفع نگرانی آنها از عدم انحراف فعالیتهای هستهای ایران و هم حفظ حقوق ملت ایران در تولید سوخت هستهای و غنیسازی اورانیوم برای مصارف صلحآمیز ترسیم نماید. حالا اگر دیگران میخواهند راه مذاکره را سد کنند مسئولیت عواقب آن بر عهده خودشان است.