یکشنبه ۳ شهریور ۱۳۸۷ - ۲۰:۲۶
۰ نفر

چنگیز محمودزاده: سرخپوست‌های نقاط دورافتاده آمریکای جنوبی تا همین چند سال پیش هم به راحتی حاضر نمی‌شدند در مقابل دوربین‌های عکاسی بنشینند.

آنها می‌ترسیدند که مبادا روحشان با آن عکس، دزدیده شود. توریست‌ها هم بالاخره برای این مشکل، راه حل ساده‌ای پیدا کردند: آینه‌ای به دست سرخپوست‌ها دادند تا هنگام عکاسی به چهره خود در آینه نگاه کنند و مطمئن باشند که چیزی از آنها کم نمی‌شود.

 اما برخلاف آن سرخپوست‌ها، شاهان دربار قجر نه تنها ترسی از عکاسی نداشتند، بلکه به‌طور دیوانه‌واری، شیفته آن بودند. به همین دلیل محمدشاه قاجار فقط 3 سال بعد از کشف دستگاه‌های عکاسی در فرنگ، دوربین را به ایران آورد و شیفتگی به چهره خود و اطرافیانش را در میان جانشینان خود نیز به ارث گذاشت.

حاصل این میراث، هزاران قطعه عکسی است که بعد از سال‌ 1221 شمسی در ایران عکاسی شده و در آنها علاوه بر درباریان و شاهان، می‌توان شاهد رویداد‌های سیاسی و اجتماعی کشور نیز بود.

آن روزها دیدن یک دوربین عکاسی در کوچه و خیابان و بین مردم عادی، هنوز اتفاقی هیجان‌انگیز بود؛ آن‌قدر هیجان‌انگیز که در نگاه افراد حاضر در عکس‌های صد سال‌ پیش می‌توان ردی از بهت و اشتیاق را دید. عکس‌هایی که این روزها در موزه «عکسخانه شهر» کنار هم، روی دیوار چیده شده‌اند، یادگارهایی از آن دوران هستند.

عکسخانه، همزمان با سالگرد انقلاب مشروطه، تعدادی از عکس‌های آن دوران را به نمایش گذاشته است که متعلق به مجموعه شخصی ناصرالدین حسن‌زاده هستند. در موزه هیچ شرح و توضیح بیشتری درباره این نمایشگاه وجود ندارد تا بتوان درباره عکاس یا عکاسان تصاویر حدسی زد.

 در میان دوربین‌های فانوسی و جعبه‌های قدیمی داروهای عکاسی که دیگر روزگارشان به سرآمده، نمایندگان اولین مجلس ایران از روی دیوارها سرک می‌کشند و به آنهایی نگاه می‌کنند که در گالری‌های کوچک و خلوت موزه به دیوارها خیره شده‌اند.

نمایشگاه با تصویری آغاز می‌شود که عکس تک‌تک اعضای مجلس، یا به قول خودشان، دارالشورای ملی در آن دیده می‌شود. تصویر چهره هر یک از آنها در کادری بیضی شکل جا گرفته و در بالای تصویر نیز عکس‌های آیت‌الله بهبهانی و آیت‌اله طباطبایی دیده می‌شود. در کنار هر چهره، شماره‌ای وجود دارد و بنا بر رسم آن دوران باید جایی در پشت عکس یا پایین آن، نام هرکدام از نمایندگان در کنار شماره مربوط به آنها نوشته شده باشد. در زیر عکس نمایندگان به زبان فرانسه متنی نوشته شده که نشان می‌دهد این افراد چه کسانی هستند.

آثار به نمایش گذاشته شده در این نمایشگاه در واقع کارت‌پستال‌هایی از دوران مشروطه هستند؛ کارت پستال‌هایی که متأسفانه به‌دلیل وجود نداشتن هیچ توضیحی درباره آنها، مشخص نیست چه کسی آنها را خلق کرده و در چه جایی و چه سالی چاپ شده‌اند؛ عکاس آثار چه کسی بوده و رنگ‌آمیزی و رتوش آن عکس‌های سیاه‌وسفید قدیمی چگونه انجام شده.

وکلای مجلس مشروطه در چندین عکس حضور دارند که آنها را در فضای دارالشورا نشان می‌دهد؛ جایی که با  قالی فرش شده و بخاری‌های بزرگی در انتهای سالن آن دیده می‌شود. نمایندگان هر کدام نشسته یا ایستاده در جای خود، رو به دوربین نگاه می‌کنند. در بالای بیشتر عکس‌ها، نوشته‌هایی با قلم و دوات دیده می‌شود که شرح کوتاهی درباره افراد حاضر در تصویر ارائه می‌کند. عکس‌هایی که در آن سال‌های عکاسی سیاه و سفید، رنگی به‌خود ندیده بودند در تعدادی از کارت‌پستال‌ها به شکل رنگی درآمده‌اند. البته در گذشته سنتی نیز در این باره وجود داشت که با استفاده از رنگ‌هایی خاص سعی می‌کردند عکس‌های سیاه و سفید را به واقعیت موجود در طبیعت نزدیک‌تر کنند.

در برخی از عکس‌های این کارت پستال‌ها این کار با چنان غلظتی انجام شده که عکس را به یک تابلو نقاشی تبدیل کرده است. از میان کارت‌پستال‌های رنگی این مجموعه می‌توان به منظره «تکیه دولت و مقبره مظفرالدین شاه در روز ختم او»، «جشن ملی سال دوم مشروطیت با حضور شاگردان مدرس در جلوخان مجلس» و «روز افتتاح اولین مجلس در اطاق نظام» اشاره کرد.

در تعداد دیگری از کارت‌پستال‌های رنگ‌و‌رورفته با گوشه‌های شکسته می‌توان عکس‌هایی از افراد تحصن کرده در سفارت‌خانه‌های خارجی را دید. در آن دوران کسبه و مردم در اعتراض به رفتارهای شاه و برای به کرسی نشاندن حرف‌های خود، کسب و کار خود را تعطیل می‌کردند و در سفارت‌خانه‌های خارجی، بسط می‌نشستند.

در یکی از این عکس‌ها، جماعت «سقط ‌فروش‌ها» در باغ سفارت انگلستان که با  قالی فرش شده، نشسته‌اند. چراغ لامپای بزرگی در وسط قالی‌ها و در بین جماعت روبه‌دوربین قرار دارد و در گوشه و کنار قالی، که قاعدتا باید جایگاه بزرگان جمع باشد، عده‌ای در حال قلیان کشیدن هستند. دورتا دور قالی، افراد دیگری حضور دارند که سرپا ایستاده‌اند و احتمالا باید در میان افراد این صنف جایگاه پایین‌تری داشته باشند. عکس‌هایی با همین ساختار طبقاتی از جماعت بزازها و خیاط‌ها نیز دیده می‌شود که در سفارت‌خانه‌های دیگر گردهم ‌آمده و متحصن شده‌اند.

یکی از کارت‌پستال‌های جالب این نمایشگاه، عکسی است که در آن تفنگداران انجمن فاطمیه دیده می‌شوند. در بیشتر عکس‌هایی که آن سال‌ها از تفنگداران مشروطه‌خواه گرفته می‌شد، آنها با فیگورهایی اغراق شده در برابر دوربین می‌ایستادند. چنین فیگورهایی پس از فتح تهران در عکس‌های انقلاب مشروطه افزایش چشمگیری داشت، اما تفنگداران انجمن فاطمیه، آرام در کنار هم ایستاده‌اند و تفنگ‌ها را یا به دست گرفته‌اند یا به شانه انداخته‌اند. اما نکته جالب‌تر این عکس، متنی است که روی آن نوشته شده:« سربازهای ملی تفنگدارهای انجمن فاطمیه که همه سادات و اولاد پیغمبر (ص) هستند.»

نوشته روی این کارت‌پستال به خوبی نشان‌دهنده دغدغه‌ها، دیدگاه‌ها و کشمکش‌هایی است که در زمان انقلاب مشروطه بین طیف‌های مختلف انقلابی وجود داشت. در مجموعه به نمایش درآمده در عکسخانه شهر، نمونه دیگری از عکس تفنگداران نیز وجود دارد. عکسی که در آن، تفنگداران در برابر دوربین با حالتی اغراق آمیز زانو زده‌اند و به سمت هدفی خیالی در خارج از کادر نشانه رفته‌اند. برخی از تفنگداران از خود بیشتر مایه گذاشته‌اند و روی زمین به حالت درازکش، کار نشانه‌گیری را انجام داده‌اند. اما جالب اینجاست که همه آنها یا زیرچشمی یا به وضوح به دوربین نگاه می‌کنند.

از ستارخان و باقرخان نیز عکس‌هایی در نمایشگاه وجود دارد. البته هر کدام از آنها در عکسی تکی نیز حضور دارند که تبدیل به کارت پستالی یادگاری شده‌اند. خالقان این کارت پستال‌ها به‌اندازه‌ای به‌خود زحمت داده‌اند که تصویر باقرخان هیچ شباهتی به عکس ندارد و بیشتر به یک نقاشی پرتره شبیه است. شانس ستارخان در این زمینه بیشتر بود و عکسش طبیعی‌تر به چشم می‌آید.

می‌گویند اولین‌بار که گذر دوربین عکاسی به قاره آفریقا افتاد و سفیدپوست‌ها از افراد قبیله‌ای سیاه پوست عکس گرفتند، سؤال عجیبی از طرف مردمان قبیله مطرح شد. آنها بعد از آن‌که عکس چاپ شده را به دست گرفتند و کمی به آن نگاه کردند، عکس را برگرداندند و با تعجب پرسیدند بقیه چیزهایی که در دنیا می‌بینند کجاست و چرا در عکس نیامده؟

کد خبر 61402

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز