به گزارش همشهری آنلاین به نقل از جماران، کمتر از یک ماه تا آغاز به کار دولت سیزدهم مانده و گمانه زنیها و اظهار نظرها در خصوص کابینه احتمالی دولت آینده روز به روز افزایش پیدا میکند و لیستهای مختلفی از دولت سیزدهم رسانهای میشود که رئیس جمهور منتخب تأکید دارد همه اینها گمانه زنی است. اما در این میان بعضی از فعالان سیاسی بدون نام بردن از کسی، یک سری توصیههای کلی به سید ابراهیم رئیسی دارند.
نایب رئیس اسبق مجلس شورای اسلامی، از جمله کسانی است که به رئیس دولت سیزهم توصیه میکند در انتخاب کابینه خود از وزرای موفق همه دولتهای گذشته از جمله دولت آیت الله هاشمی رفسنجانی و آقایان سیدمحمد خاتمی، احمدی نژاد و روحانی استفاده کند و در این زمینه خط قرمزی نداشته باشد که مثلا این فرد در فلان دولت کار کرده است.
اما محمدرضا باهنر اشتباه استراتژیک دولت آقای روحانی را این میداند که همه ظرفیت سیاست خارجی را در ۱+۵ گذاشت. او تأکید دارد که دنیا ۲۰۰ کشور دارد و وزیر امور خارجه دولت سیزدهم باید یک معاون اقتصادی قوی معرفی کند و به غیر از ۱۰ تا ۱۵ کشور که روابط سیاسی با آنها برای ما اهمیت دارد، به بقیه کشورهای جهان سفرای اقتصادی اعزام کند و در پایان دوره از آنها در خصوص میزان افزایش تعامل اقتصادی با این کشورها گزارش کار بگیرد.
مشروح گفت و گو با محمدرضا باهنر را در ادامه میخوانید:
در آستانه روی کار آمدن دولت سیزدهم مطالب مختلفی در خصوص کابینه جدید مطرح میشود. از جمله اینکه رئیس جمهوری منتخب تأکید دارد دولت من فراجناحی خواهد بود. ولی بعضی از آقایان سعی دارند بگویند ایشان با حمایت یک جناح انتخاب شده و طبیعتا باید کابینه از افراد آن جناح باشد. نظر شما در این خصوص چیست؟
اساسا روحیه من این طوری است و تحلیلی که میکنم بر مبنای مواضع من است و مدتی قبل در رسانهها هم اعلام کردم. سال ۹۷ که چهلمین سال پیروزی انقلاب را جشن گرفتیم خیلی علاقهمند بودم که کارنامهای عالمانه و عادلانه از عملکرد نظام جمهوری اسلامی تهیه و منتشر شود. بحمدالله رسانهها خوب کار کردند و رسانه ملی، سایتهای خبری، روزنامهها و احزاب کارهای خوبی کردند و من خیلی از علاقه مندان را به گزارشهای مجامع جهانی در ارتباط با اقتصاد، توسعه انسانی، پیشرفت، رفاه و سایر موارد ارجاع میدهم.
تعبیر مقام معظم رهبری این است که اگر بخواهیم طومار خدمات جمهوری اسلامی در طول این ۴۰ سال را بنویسیم، طومار بسیار بلند بالایی است؛ از دفاع مقدس، سازندگی، توسعههای آموزشی، فناوریهای نوین و سایر موارد که یک جاهایی هم واقعا به معجزه شبیه است. البته کارهای انجام نشده هم طوماری دارد. من از این نکته میخواهم استفاده کنم که اگر ما کارنامه موفقی در بخشهای مختلف داریم کار همه دولتها و مجالس گذشته بوده است.
بعضیها کم لطفی میکنند. مثلا شش هفت دورهای که خود من در مجلس بودم مثلا نمایندهای دوره نهم از یک حوزه انتخابیه به مجلس میآمد و از تریبون مجلس میگفت در هشت دوره گذشته هیچ کاری برای منطقه من انجام نشده و من آمدهام که کارهای مهم انجام بدهم. یا متأسفانه خیلی از رؤسای جمهور این جوری بودند. البته اوایل این جوری نبود ولی بعدا به محض اینکه رئیس جمهوری مستقر میشد اولین وظیفه خودش را این میدانست که کارهای رئیس جمهور قبلی را محکوم کند که قبلیها نتوانستهاند و خطا کرده اند. حتی بعضیها متأسفانه از واژههایی مثل خیانت استفاده میکنند که من اصلا این تحلیلها را قبول ندارم.
هر رئیس جمهوری نقاط مثبت و منفی دارد
بالأخره هر رئیس جمهوری را که نگاه کنیم، نقاط مثبت و منفی دارد. یعنی موفقیتها و ناموفقیتهایی دارد. من قبلا تعبیر مزاحی داشتم و میگفتم معمولا رئیس جمهورهای ما دو دوره دارند که دوره اول دنبال خنثی کردن اقدامات قبلی هستند و دوره دوم هم معمولا کارهایی میکنند که قرار است رئیس جمهور بعدی خنثی کند. این که باعث پیشرفت کشور نمیشود.
تا زمان مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی تقریبا رئیس جمهور کشور ما متعیّن بود
تا زمان مرحوم آقای هاشمی رفسنجانی تقریبا رئیس جمهور کشور ما متعیّن بود. دوره اول آقای بنی صدر بود که الآن رفته جایی که باید برود. مرحوم رجایی که شهید شد، دو دوره مقام معظم رهبری و دو دوره جناب آقای هاشمی رئیس جمهور متعیّن بود. یعنی از قبل معلوم میشد مردم به چه کسی رأی میدهند و استقبال میکنند. بعد از سال ۷۶ دولت اصلاحات آمد و بعد از آن دو دوره آقای احمدی نژاد و دو دوره آقای روحانی بودند که اگر بخواهیم نقد کنیم به هرکدام از آنها نقدهای جدی وارد است و موفقیتهای خیلی خوبی هم داشته اند.
دأب آقای رئیسی این نباشد که میخواهیم کارهای دولتهای گذشته را محکوم کنیم
من این جوری میپسندم که دأب آقای رئیسی این نباشد که میخواهیم کارهای دولتهای گذشته را محکوم کنیم. من حتی معتقد هستم از همه دولتهای گذشته اگر وزیر خوب، کارآمد، توانمند و قادر پیدا میکنند استفاده کنند و هیچ دولتی برای آنها خط قرمز نباشد.
استفاده از نیروهای توانمند هیچ دولتی برای آقای رئیسی خط قرمز نباشد
حتی دولت آقای روحانی؟
بله؛ حتی دولت آقای خاتمی، دولت مرحوم هاشمی رفسنجانی، دولت آقای احمدی نژاد، بالأخره نیروهایی کارآمد بودهاند و در دوره خودشان موفقیتهایی داشته اند. از این نیروهای توانمند استفاده شود و البته نیروهای جدید هم بیایند و وارد چرخه کار شوند. یعنی میخواهم این جمله کلی را بگویم که پیشنهاد من این است که از میان دولتهای گذشته هیچ دولتی برای آقای رئیسی خط قرمز نباشد. اگر نیروی با صلاحیتی پیدا کردند این نگرانی را نداشته باشند که این آقا در فلان دولت بوده است.
این رویه خوبی نیست. دولتی بر سر کار میآید و طبیعی است که وزیر را عوض میکند. وزیر هم میگوید معاونان را عوض میکنم و معاون هم میگوید مدیران کل را عوض میکنم. مثلا در آموزش و پرورش مدیرکل میگوید میخواهم رئیس ادارات را عوض کنم، رئیس اداره هم میگوید میخواهم مدیر مدرسه را عوض کنم و مدیر مدرسه هم میگوید میخواهم فرّاش را عوض کنم؛ این که نمیشود. من فکر میکنم در کشور ما حداکثر ۱۰۰ تا ۱۵۰ پست سیاسی داریم و بقیه سیاسی نیستند؛ کارمند هستند و دارند کارشان را میکنند و یکی موفقتر و یکی ناموفقتر است. بنابر این، همین اشکال ایجاد میکند و تا این تعویضها انجام شود چهار سال تمام میشود. در حالی که ضرورتی ندارد.
اینکه بگوییم ۳۲ استاندار زمان آقای روحانی به درد نمیخورند و هر ۳۲ استاندار باید عوض شوند، ضرورتی ندارد. به دولت آقای روحانی حتما ایراداتی وارد هست؛ کما اینکه به دولت آقای خاتمی، احمدی نژاد و مرحوم آقای هاشمی هم وارد بوده اما نقاط مثبتی هم داشته اند. اگر بگوییم نقاط مثبت نداشته اند، پس این همه کار را چه کسی انجام داده است؟ هم ۱۰ مجلس گذشته و هم ۱۲ دولت گذشته کمک دادهاند و مملکت پیشرفت کرده است.
نباید «وادادگی» باشد
حتما جناب آقای رئیسی مواضعی دارند. خط قرمز همان است که فرموده اند. یکی باید فساد باشد و خدای ناکرده کسی فساد مالی یا اخلاقی نداشته باشد. نباید «وادادگی» باشد؛ یعنی اگر وزیری روز اول بگوید در این اوضاع و احوال نمیشود کار کرد، از همان روز اول شکست خورده است. کسی که میآید باید سرحال، شاداب و امیدوار باشد و واقعیت را هم بداند. تحریمها حتما بر مملکت ما اثر دارند ولی حتما خیلی کارها میشود انجام داد. باید تحریمها را هم دور بزنیم و اصلا کسی طرفدار تحریم نیست اما اگر کسی بگوید چون تحریمها هست نمیشود کاری کرد، به درد مسئولیت الآن نمیخورد.
کشورهایی توانستهاند توسعه پیدا کنند که «سرداران بخش خصوصی» به میدان آمدهاند
یک سری رویکردها هم باید عوض شود. مثلا اشتغال و توسعه در کشور بدون استفاده از سرداران بخش خصوصی امکانپذیر نیست. اگر دولت فکر کند خودش میتواند هم راه بسازد، هم دانشگاه و مدرسه اداره کند و هم کارخانهجات و بنگاهها را اداره کند، در خیلی از نقاط دنیا این رویه با شکست مواجه شده است. کشورهایی توانستهاند توسعه پیدا کنند که «سرداران بخش خصوصی» به میدان آمدهاند و کار کرده اند؛ هم مالیات داده اند، هم تولید کرده اند، هم اشتغال ایجاد کردهاند و هم توسعه داده اند.
باید از سرمایههای پاک و کارآفرینان دوستدار ملت حمایت شود
در مبارزه با فساد هم باید از سرمایههای پاک و کارآفرینان دوستدار ملت حمایت شود. مثلا قوه قضائیه هم که دارد اقدام میکند از یک طرف با آدمهای فاسد برخورد کند و از یک طرف از آدمهای پاک هم دفاع و حمایت کند. در نهایت هم میدانم که مشکلات مملکت در امور اشتغال، معیشت مردم، کارآفرینی، تولید و چیزهای دیگر خیلی زیاد است و ان شاء الله باید رویکردها اصلاح شود و امیدواریم آقای رئیسی بتوانند با یک کابینه جامع و مانع، قدرتمند و مدبّر کار را جلو ببرند.
ما دولتی میخواهیم که هم فکر داشته باشد و هم اهل تلاش و کار و فعالیت باشد
ما دو دوره دولتهایی داشتیم که زیاد کار میکردند ولی خیلی فکر نمیکردند و بعضی از دولتها هم بودند که فقط فکر میکردند و کار نمیکردند. ما دولتی میخواهیم که هم فکر داشته باشد و هم اهل تلاش و کار و فعالیت باشد.
تفسیر باهنر از دولت «دولت جوان انقلابی»
مقام معظم رهبری روی بر سر کار آمدن «دولت جوان انقلابی» تأکید داشته اند. اما آقای رئیسی تا جایی که من به خاطر دارم روی بحث «انقلابی» و «ضد فساد» تأکید دارند ولی نشنیدهام که راجع به «جوان» بودن کابینه حرفی به میان بیاورند. نظر و توصیه شما در این خصوص چیست؟
مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم هم فرمودند باید از نیروهای جوان استفاده و مسیرها اصلاح شود و بعضیها میخواستند از این مسأله سوء استفاده کنند که مثلا یک رئیس جمهور خیلی جوان بیاید. خود رهبری توضیح دادند و تبیین فرمودند که وقتی من میگویم «دولت جوان» مقصودم پیرزدایی نیست. نه اینکه هرکس تجربه دارد و کار کرده کنار برود.
یک زمانی از من سؤال میکردند که چرا بعد از هفت دوره نمایندگی دوباره کاندیدا نشدی؟ گفتم نوبت بقیه است. اما من یک مثال همیشه میزنم و اینجا هم تکرار میکنم. همه دنیا قبول کردهاند که وقتی کسی میخواهد در نیروهای مسلح «امیر» شود باید اول ستوان بعد سروان، سرگرد و سرهنگ شود و بعد اگر کار مهمی کرد امیر شود. این جوری نیست که بگوییم یک نفر خیلی جوان خوبی است و بنابر این همان روز اول رئیس جمهور شود. باید میدان داد تا تجربه بیاندوزند.
در بُعد سیاست، اقتصاد و جاهای دیگر هم باید این اتفاق بیفتد. البته کسی با هوشتر است و این پلکان را سریعتر طی میکند، کسی که کندتر باشد کندتر طی میکند و ممکن است یک عده هم نتوانند طی کنند و به پست آخر نرسند. بنابر این استفاده از نیروهای جوان بسیار خوب است. جوانان هم انگیزه بالایی دارند و هم جوش و خروش دارند اما به این معنا نیست که نباید از تجربه استفاده کرد. به تعبیر من مدیریت معجونی از سه شاخص تجربه، علم و هنر است. ممکن است یک نفر علمش خیلی بالا باشد ولی توان مدیریت دانشگاه را ندارد و نمیتوانیم او را رئیس دانشگاه بگذاریم. همچنین ممکن است کسی تجربه داشته باشد ولی علم نداشته باشد. یک زمانی در کشور پزشک تجربی مطرح بود؛ پزشک باید درس طبابت هم خوانده باشد. مدیر بودن یک فن مدیریت هم میخواهد.
بعضی از ما آنچنان به پست چسبیدهایم که فقط ملک الموت باید مردم را نجات بدهد
بنابر این باید میدان را برای جوانها باز کرد. بعضی از ما آنچنان به پست چسبیدهایم که فقط ملک الموت باید مردم را نجات بدهد؛ نگذاریم به آن نقطه برسد و خودمان کار را تحویل بدهیم. البته تجربهای که داریم باید در اتاق فکر استفاده شود.
در ۴۲ سال گذشته هر جایی که به جوانان اعتماد کردیم نتیجه مثبت گرفته ایم. اوایل انقلاب میانگین سنی دولتهای ما بسیار پایینتر از الآن بود. به نظر شما چرا الآن نمیتوانیم به آن نقطه برسیم؟
جواب این را من دادم. ما در زمان جنگ تیمسار، امیر و سرلشکر نداشتیم و تمام شهدای بزرگوار ما از جمله همت، باکری، بروجردی و دیگران عموما کسانی هستند که حداکثر دو سال در نظام اسلامی تجربه داشته و بعد فرمانده لشکر شده است. امروز بگوییم چرا برای فرمانده سپاه، ارتش، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح از جوانان ۲۴ساله استفاده نمیکنیم؟ باید این پلکان را طی کنیم.
واقعیت این است که من خیلی به جوانان اعتقاد دارم اما اصلا وزارتخانه، فرمانده لشکر و رئیس جمهوری پستهایی نیستند که بگوییم با آزمون و خطا جلو میرویم و یا میشود یا نمیشود. اول انقلاب مثلا ما وزرایی داشتیم که سن آنها ۳۰ سال بود. برای اینکه قبل از آن زمانی برای تجربه وجود نداشت. مثلا باشگاههای بزرگ دنیا ممکن است چند میلیون دلار برای یک نیم فصل به بازیکن ۲۲ساله بدهند اما یک باشگاه پیدا کنید که مربی ۲۲ساله داشته باشد. این مربی تا چند سال لگد موفق زیر توپ نزند نمیتواند مربی شود.
همیشه نباید دنبال ۹۸ درصد مشارکت باشیم
دولت آقای رئیسی از انتخاباتی بر سر کار میآید که کمترین میزان مشارکت در تاریخ جمهوری اسلامی را داشته و اگر بخواهیم میزان واجدین شرایط رأی دادن را لحاظ کنیم، رئیس دولت حدود ۳۰ درصد از رأی مردم را دارد. به نظر شما دولتی که با این میزان رأی مردم بر سر کار بیاید توان حل مشکلات فعلی کشور را دارد؟
در کشور ما همواره میزان مشارکت با تأیید حرکتهای کلی نظام همراه بوده است. بالأخره در ده دوازده سال گذشته مردم گرفتاری زیادی از جمله گرانیها و بیکاری کشیدهاند و مسائلی مثل سال ۹۸ و گران شدن بنزین را داشته ایم. امید یک عده به آینده را کمرنگ کرده ایم. درست است که میانگین ۶۰ تا ۸۰ درصد مشارکت در کشور ما معمول بوده اما در خیلی از کشورهای دنیا معمول نیست. معدل میزان مشارکت در کشورهای اروپایی و کشورهایی که سابقه زیادی در دموکراسی دارند مثل ژاپن و جاهای دیگر بین ۳۰ تا ۵۰ درصد است. ما ۹۸ درصد مشارکت هم داشتهایم اما به این معنا نیست که همیشه باید دنبال ۹۸ درصد مشارکت باشیم. نسلها عوض میشوند و حرفها و مطالبات عوض میشود.
رئیس جمهور منتخب خودش را رئیس همه مردم بداند
مهم این است که رئیس جمهور منتخب خودش را رئیس همه مردم بداند و «جمهور» به معنای ۸۰ میلیون نفر است. متأسفانه برخی تنگ نظریها در برخی از دولتها بود که مثلا نگاه کنند در کدام استان بیشتر رأی آوردهاند و کدام استان کمتر رأی آورده اند، کدام شهرستان بیشتر رأی آوردهاند و کدام شهرستان رقیبشان بیشتر رأی آورده است. این تقسیمبندیها خیلی تنگ نظری است.
۴۸ درصد مشارکت عدد خوبی بود، ولی «مطلوب» نبود
در اوضاع کرونا مردم بعضا به خاطر معیشتشان هم حاضر نیستند در صف بایستند. اینها همه دست به دست هم داد. واقع قضیه این است که بالأخره این ۴۸ درصد مشارکت عدد خوبی بود ولی مطلوب نبود. متأسفانه سرمایههای اجتماعی هم بعضا به دلیل همین مسائل پایین آمده است. نمیتوانیم گردن همدیگر هم بیندازیم. یکی میگوید دولت اصلاحات تأثیر داشته و یکی میگوید دولت روحانی اصلاح طلب بوده یا نبوده است. بالأخره عمل دولتها در زندگی شخصی مردم اثر میگذارد.
ان شاء الله دست به دست هم بدهیم که دولت موفق باشد و رئیس دولت هم همان جوری که از بیاناتشان استفاده کردهایم خودشان را رئیس جمهور همه کشور میدانند.
رئیس جمهور نمیتواند به فکر معیشت مردم نباشد و بگوید موقعی که مشکلات خارجی حل شد معیشت مردم را حل میکنم
به نظر شما دولت سیزدهم باید اولویت را به مسائل بین المللی و حل مسائلی مثل برجام و FATF بدهد یا بیشتر به مسائل داخلی کشور توجه کند؟
رئیس جمهور نباید از هیچ کاری غفلت کند. نه میتواند سیاست خارجی و نظام تعامل بین الملل را پشت سر بیاندازد و نه میتواند به فکر معیشت مردم نباشد و بگوید موقعی که مشکلات خارجی حل شد معیشت مردم را حل میکنم. نباید این کارها را در طول هم دید و تمام کارها باید در عرض همدیگر انجام شود.
یکی از اشتباهات استراتژیک این بود که تمام ظرفیت خارجی را در ۱+۵ گذاشتیم
در زمان آقای احمدی نژاد گفتم و در دوره دولت اول آقای روحانی هم گفتم؛ بعضیها گفتند تحریمها چقدر در زندگی ما اثر گذاشته است؟ من آن موقع گفتم ۴۰ درصد اثر تحریمها و ۶۰ درصد اثر ناهماهنگیها و ناکارآمدیهای داخلی است. اگر همه مسائل داخلی را حل کنیم، ۴۰ درصد تحریمها را میماند. اما نمیشود منتظر حل آن ۴۰ درصد بود و این ۶۰ درصد را عمل نکرد. دولت آقای روحانی هم خدمات زیادی کردند، اما یکی از اشتباهات استراتژیک این بود که تمام ظرفیت خارجی را در ۱+۵ گذاشتیم.
ارتباط ما با ۱۹۰ کشور دنیا باید اقتصادی باشد
یکی از پیشنهادات من به آقای رئیسی این است. بالأخره یکی از مسئولین سیاسی ما سفرای ما در کشورهای خارجی هستند. اعتقاد من این است که ۱۰ تا ۱۵ کشور در دنیا داریم که نیاز هست سفیر سیاسی باشد. ارتباط ما با ۱۹۰ کشور دیگر باید اقتصادی باشد. یعنی سفیری که میخواهد در کشوری مستقر شود زمان تحویل کارنامه باید بگوید روز اولی که رفته معاملات ما با آن کشور چند میلیون یورو بوده و روز آخری که دارد میآید چند میلیون یورو شده است. اتفاقا بیشترین نقش سفرا این است که باید ارتباطات اقتصادی را بالا ببرند.
متأسفانه من در بعضی از کشورها دیدهام آقای سفیر هیچ کاری برای خودش قائل نیست؛ فقط سالی دو مرتبه با وزیر خارجه آن کشور ملاقات کند و در آن ملاقات بگویند تو خوبی، من خوبم و بیایید با هم خوب باشیم. وزیر خارجه ما باید یک معاون اقتصادی قدرتمند بگذارد و به سفرایی هم که نصب میکند و میفرستد بگوید که شاخص من برای موفقیت تو «میزان رشد ارتباطات اقتصادی» است.
نظر شما