یکشنبه ۱۷ شهریور ۱۳۸۷ - ۰۶:۲۳
۰ نفر

نفیسه مجیدی زاده: شهر ما همه فصل‌هایش شبیه هم است، همیشه شلوغ است در برف یا باران، در گرما یا سرما فرقی ندارد. فقط وقتی باران می‌بارد، ترافیک بیشتر می‌شود و وقتی مدرسه‌ها باز است، یا اگر شب عید، محرم و یا مراسمی باشد، شهر شلوغ‌تر می‌شود.

   گاهی لباس آدم‌هایش عوض می‌شود، لباس گرم یا خنک، لباس نو یا کهنه، لباس مد روز یا لباس سیاه و در واقع خود آدم‌هایش هم عوض می‌شوند، پسران به جای پدران و دختران جای مادران را می‌گیرند.

   هر فصل و هر ماه با اتفاق‌های مخصوص به خود می‌آید و می‌گذرد و البته بستگی دارد کدام ماه خورشیدی با کدام ماه هجری قمری همزمان باشد.

   مثلاً همین شهریور امسال، مهمانی به نام ماه رمضان دارد. رمضان، شهریور را شلوغ‌تر از همیشه کرده است و ویژگی‌های منحصر به فرد این ماه قمری به هیاهوی بازگشایی مدرسه ها اضافه شده است و بعد از ظهر‌های عجیبی را برای شهریور رقم زده‌‌اند.

   حالا رمضان چند سالی مهمان شهریور خواهد بود و وقتی برود تا 30 سال دیگر باز نخواهد گشت.

   فکرش را بکن،30‌سال دیگر چند ساله‌ای و آن موقع نگاه تو به شهریور، رمضان و اصلاً زندگی چطور خواهد بود.

   مادر بزرگم را ببین، در زندگی‌اش سه دوره شهریور و رمضان را توأم با هم دیده است، یک بار وقتی کودک بود، بار دیگر مادر شده بود و این بار هم مادر بزرگ است.

   خودش می‌گوید: «امسال راحتم، کاری ندارم، در اتاقم نشسته‌ام رادیو، گوش می‌دهم، نماز می‌خوانم، استراحت می‌کنم.»

   می‌پرسم دوره‌های قبل چطور؟ و او می‌گوید: «شهریور بود؟ نمی‌دانم، درست یادم نیست، تیر بود یا شهریور، تابستان بود ، من از صبح پشت قالی می‌نشستم فقط برای نماز ظهر پایین می‌آمدم، همان موقع غذایی که از سحر مانده بود، به بچه‌ها می‌دادم و دوباره می‌رفتم پای دار قالی! یکدفعه می‌دیدم افطار شده، پدر بزرگت آمده و افطاری نداریم...
یک بار هم بچه بودم هنوز روزه نمی‌گرفتم. مطمئنم شهریور بود.

 پدرم رفته بود گندم‌ها را باد بدهد، مادرم قالی می‌بافت. من بازی می‌کردم. غروب پدرم می‌آمد پاهایش را در حوض می‌گذاشت. رنگ خاک می شد، مژه‌هایش را خاک گندم‌ها طلایی کرده و لب‌هایش خشکیده بود، اذان که می‌گفتند، پدرم نای بلند شدن نداشت. مادرم سفره افطار را می‌آورد همانجا کنار حوض. جلوی در حیاط سماور ذغالی را و کاسه‌ای پر از شربت سکنجبین و نان و پنیر و خرما ، پدرم رنگ و بوی طلایی گندم را داشت. بله شهریور بود.»

کد خبر 62204

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز