نقش بیبدیل شهید آیتالله صدوقی در مدیریت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی یزد و بخش اعظمی از مناطق شرق کشور، نمونه مدیریت شایسته یک جامعه اسلامی و واجد پیامدهای درخشان بسیاری است، بهاینصورت که با تحمل حداقل هزینهها، پیوسته بیشترین نتایج حاصل میشد.
ایشان پیوسته طرف مشورت علما و فضلای بزرگی چون شهید مطهری، شهید بهشتی و بهویژه شخص امام بودند. در گفتوگو بااسدالله بادامچیان گوشههایی از تواناییهایی آن شهید بزرگوار بررسی شده است.
- اولین تصویر رسمی که از شما در کنار آیتالله صدوقی مشاهده شد در 12 بهمن سال 1357 بود. آیا پیش از این نیز شما با آیتالله صدوقی آشنایی داشتید یا خیر؟
من در اوایل سال 1341 با نام آیتالله صدوقی و فعالیتهای ایشان آشنا شدم، ولی ایشان را از نزدیک ندیده بودم. در 15 خرداد سال1342 وقتی امام دستگیر شدند، اکثر علما و مراجع بزرگ ایران به تهران آمدند و ما به دیدن این علما میرفتیم. همچنین به منزلی که آیتالله صدوقی در آن اقامت داشتند رفتیم و ایشان را زیارت کردیم.
- نقش آیتالله صدوقی در روز ورود امام به بهشتزهرا چه بود؟
در سال 57 وقتی ایشان برای همکاری با کمیته استقبال از امام به تهران آمدند، با اینکه در منازل مریدان یزدی خود اقامت داشتند، ولی بیشتر وقت خود را در مدرسه رفاه که محل اقامت عدهای از علما بود، میگذراندند. برای استقبال از امام قرار شد آیتالله شهید مطهری و شهید بهشتی به فرودگاه بروند و من نیز به همراه آیتالله صدوقی و شهید مفتح به بهشت زهرا برویم.
به خاطر دارم شهید مطهری از فرودگاه فوراً به بهشت زهرا آمدند. آن روز حضور آیتالله صدوقی در بالای جایگاه اثر فوقالعادهای داشت. البته آن روز افراد زیادی مایل بودند که به جایگاه بروند که ما مانع میشدیم. آیتالله صدوقی حین سخنرانی امام خمینی، از آمدن افراد به جایگاه جلوگیری میکردند و مردم نیز بهدلیل احترام فوقالعادهای که برای ایشان قائل بودند، به بالای جایگاه نمیآمدند. سخنرانی ایشان هم فوقالعاده تأثیرگذار و مفید بود.
وقتی موتور ماشین آقای رفیقدوست در اثر فشار جمعیت سوخت، بالگرد بهسرعت امام را سوار کرد. ما نمیخواستیم مردم بدانند که امام سوار بر بالگرد هستند، چون هم در پیاده شدن ایشان از بالگرد مشکل ایجاد میشد و هم تجمع مردم، محوطه فرود بالگرد را اشغال میکرد. با رایزنی با شهید مطهری به این نتیجه رسیدیم که از آیتالله صدوقی بخواهیم از مردم بخواهند تا به بالگرد اجازه فرود دهند.
آیتالله صدوقی نمیدانستند که امام در بالگرد هستند، به همین دلیل با مهربانی به مردم میفرمودند: «ای مردم! شما را به خدا اجازه بدهید این بالگرد بر زمین بنشیند.» ایشان وقتی دیدند که مردم آرام نمیشوند، فرمودند: «حاج شیخ مرتضی! (مطهری)، شما را به خدا شما به مردم چیزی بگویید.»
- قبل از بهمن سال 1357 نیز آیتالله صدوقی در ستاد استقبال از امام فعالیت داشتند؟
ایشان عضو شورای مرکزی مخفی نبودند، ولی وظیفه اصلی ایشان کارگردانی روحانیون و علما بود. ایشان عنصر مهمی بودند که به نجف مشرف شده بودند و مذاکرهای نیز با امام داشتند. آیتالله صدوقی وقتی در جمع علما مینشستند، طرف مشورت مستقیم آیتاللهمطهری و شهید بهشتی بودند. (بالاخص آیتالله مطهری). طرحهایی که آیتالله شهید صدوقی در مناظرات و جلسات ارائه میدادند همواره بینظیر و بینقص بود. ایشان انسان فوقالعاده خوشفکری بودند. شهید صدوقی نمونه یک مجتهد فقیه و همچنین مدیر شایستهای برای جامعه اسلامی بودند.
معمولاً تجلی چند ویژگی را در یک شخص کمتر میتوان یافت. ما روحانیونی داشتیم که فقط به امر تدریس مشغول بودند و یا اینکه ریاست بخشی از شهر و یا یک محله را بر عهده میگرفتند، ولی شهید صدوقی توانایی زیادی در اداره امور داشتند. ایشان وقتی وارد یزد شدند با افراد متمول شهر صحبت کردند و با سهم مبارک امام نیز سرمایهگذاری کردند و از افراد توانمند و متدین یاری گرفتند و درنهایت اقتصاد شهر یزد را به مردم متدین واگذار کردند.
- معروف است که شهید صدوقی در مبارزه ابتکارات زیادی داشتند که با کمترین هزینهها نهضت را پیش میبرد، از ابتکارات آیتالله صدوقی چه خاطراتی را به یاد دارید؟
در آن زمان شهربانی دستور داده بود قبل از اینکه هر شخصی در خانهاش مراسم عزاداری و یا روضه بر پا کند، باید از آنها اجازه بگیرد. آقای صدوقی به مردم فرمودند: «هیچ کس نباید برای برپایی روضه در منزلش از شهربانی اجازه بگیرد، مراسم را برپا کنید، اگر شهربانی مانع از برگزاری مراسم شد، روی سردرِ منزلتان پارچهای بزنید و روی آن بنویسید، شهربانی در این مکان مراسم عزاداری امام حسین(ع) را تعطیل کرده است.»
با این اقدامات، شهربانی دیگر جرات نکرد مانع از برگزاری مراسم روضه و عزاداری در منازل شود. در واقع آیتالله شهیدصدوقی با این کار، هم برنامه رژیم را خنثی و هم روحیه مردم را تقویت کردند و در نهایت، راه مبارزه با این اقدام رژیم را نشان دادند. همچنین کمک ایشان به جوانان متدین به طرق مختلف نیز از دیگر مثالهایی است که ابتکارات ایشان را نشان میدهد.
- نقش آیتالله صدوقی در تثبیت قانون اساسی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی همواره مورد تاکید مورخین بوده است. میتوانید مصادیقی از این نقش را بیان فرمایید؟
آیتالله شهید صدوقی در مورد خبرگان و قانون اساسی، نقش مهمی را ایفا کردند. ایشان نفوذ بسیار زیادی در بین علما داشتند و اگر اعلام میکردند که در رأیگیریها شرکت شود، اکثریت مردم به تبعیت از ایشان در رأیگیریها شرکت میکردند. شهید صدوقی عضو هسته برنامهریز خبرگان بودند. ایشان به همراه آیتالله یزدی و آیتالله بهشتی وظیفه طراحی کمیتههای مجلس خبرگان را برعهده داشتند. زمانی که پیشنویس قانون اساسی که غربزده بود، ارائه شد، شهید صدوقی با جدّیت به مخالفت با آن پرداختند.
آیتالله صدوقی در مسئله ولایت فقیه نیز نقشی اساسی را ایفا کردند. به یاد دارم آن زمان، در دورهای خاص، بحث بر سر این مسئله بود که خانمها رئیسجمهور شوند. فضای خاصی بر جامعه حاکم بود. از یک طرف باید حقوق بانوان رعایت میشد و از طرف دیگر باید مانع از تحریک علمای داخل و خارج از کشور میشدیم. رایزنیها صورت گرفت و 2 اقدام مثبت در این زمینه انجام شد. شهید بهشتی در قانون اساسی از عبارت «رجل سیاسی» استفاده کردند. این عبارت به معنای شخصیتهای برجسته سیاسی است که زنان را نیز شامل میشود.
تفسیر این مسئله بر میگردد به عبارت «الذین آمنوا» در قرآن که الذین به معنای کسان است نه مردان. آقای بهشتی با این فکر هوشمندانه خود، هم بحثها را به پایان رساندند، هم بهانهای به دست دشمنان اسلام ندادند، چون در آن وضعیت ممکن بود افراد زیادی سوءاستفاده کنند و بگویند اسلام بین زن و مرد فرق قائل میشود. همچنین اقدام ایشان مانع از تحریک علما شد.
آیتالله صدوقی به آقای بهشتی فرمودند: «فردا در مجلس، وقتی برای صحبت کردن من تنظیم کنید، من قضیه را حل خواهم کرد.» روز بعد ایشان به جایگاه رفتند و با همان لهجه شیرین یزدی فرمودند: «میگویند که خانمها میخواهند رئیسجمهور شوند، خب بشوند، امّا من به فکر خودم هستم که فردا، پشت در اتاق رئیسجمهوری میروم و میگویم که با رئیسجمهور کار دارم.
به من خواهند گفت نمیشود با ایشان دیدار کنی. میگویم کار مربوط به مملکت است و ضرورت دارد که من با ایشان دیدار کنم. میگویند امکان دیدار وجود ندارد. میپرسم چرا؟ میفرمایند رئیسجمهوری در حال زایمان هستند.» صدای خنده مجلس را پر کرد. ایشان در پوشش طنز، مدبّرانه، مسئله را طوری بیان کردند که جای هیچگونه صحبت و مخالفتی را برای بنیصدر نگذاشتند. کار ایشان کاملاً هماهنگ با شهید بهشتی، آیتاللهمطهری و آیتالله یزدی بود. آیتالله شهید صدوقی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نقش بسیار مهمی را ایفا کردند.
- ظاهرا از همین مجلس خبرگان بود که شهید صدوقی نسبت به بنیصدر شناخت پیدا کردند، از برخورد ایشان با بنی صدر در دوران ریاستجمهوریاش خاطرهای به یاد دارید؟
به خاطر دارم در اوج قدرت بنیصدر سفری به یزد داشتم. آن زمان وی میخواست دفتر همکاری با رئیسجمهوری را بهعنوان یک حزب، ولی بدون عنوان حزب راه بیندازد. برای اقامه نماز، خدمت آیتالله صدوقی بودیم که ایشان به من فرمودند: «میتوانید راجع به راهاندازی دفتر هماهنگی که بهنوعی فتنه است، برای مردم صحبت کنید؟» من پاسخ دادم: «بله، من درباره بنیصدر مطالب زیادی دارم.»
طبق فرمایش آیتاللهصدوقی 35 دقیقه بالای منبر برای مردم صحبت کردم. طی این سخنرانی درباره خط نفاق و مهرههای نفوذی برای مردم صحبت و در مورد خط سالم شهید بهشتی و یاران امام، نکاتی را بیان کردم. وقتی سخنانم به پایان رسید، نزد ایشان رفتم.
شهید صدوقی فرمودند: «بسیار خوب بود.» بعد از من ایشان بالای منبر رفتند تا خطبه بخوانند و با همان لهجه شیرین یزدی فرمودند: «ای مردم! اینجا میگویند میخواهند دفتر هماهنگی با رئیسجمهوری راه بیندازند، امّا اگر آقای رئیسجمهور بخواهد این دفتر را تأسیس کند، من اقدامات لازم را انجام میدهم.
خبر رسیده است که آقای طالقانی قصد این کار را دارند، در حالی که من و آقای طالقانی با یکدیگر دوست هستیم و ایشان مطمئناً این مسئله را به من میگفتند، امّا ملت بدانید که اینها اهل فتنه هستند. اینها کاری به این مسائل ندارند. فتنه اینها را خنثی کنید.»