کسی خبر ندارد چطور مرحوم «محمدعلی اباذری» ۶۰ سال پیش کتابفروشی دیواری‌اش را در خیابان خیام راه انداخت که اینک به‌عنوان کتابفروشی عمودی پایتخت معروف است.

قورخانه

همشهری آنلاین _ ابوذر چهل امیرانی: هرچه هست، پسرش «امیر اباذری»، پس از فوت او، چراغ این کتابفروشی را روشن نگه داشته و با اینکه می‌گوید تعداد کتابخوان‌ها کم شده و بعضی روزها حتی یک مشتری هم سراغش نمی‌آید، اما مدام از علاقه‌اش به این کار برایمان می‌گوید و حتی حاضر نیست پول خوبی بابت فروش اینجا بگیرد و سراغ کار دیگری برود. با این کتابفروش جوان کنار پیاده‌رو خیابان خیام به گفت‌وگو نشستیم تا از سختی‌های کار و علاقه‌اش به شغل کتابفروشی بیشتر بدانیم.

درست جایی که همه‌روزه هزاران مسافر از قطارهای مترو ایستگاه میدان امام خمینی(ره) پیاده می‌شوند و خودشان را به بازارهای منطقه ۱۲ و مراکز دولتی خیابان خیام می‌رسانند، چند قفسه کتاب به سینه دیوار میخ شده است. با وجود این، فقط چند نفری مقابل «کتابفروشی قورخانه» می‌ایستند، همان‌هایی که یا کتابخوان هستند یا شکل و شمایل این کتابفروشی بی‌ویترین برایشان جالب است. کتابفروشی قورخانه، همان‌طور که روی تابلو آن نوشته شده، سال ۱۳۴۰ راه‌اندازی شده است. عمق این کتابفروشی بین ۳۰ تا ۴۰ سانتیمتر، درازایش ۴‌متر و ارتفاعش ۲‌متر و ۴۰ سانتیمتر است، یعنی یک کتابفروشی عمودی و خاص.
«امیر اباذری» که مالک فعلی این کتابفروشی است، می‌گوید: «۹اردیبهشت سال ۱۳۸۸ که پدرم فوت کرد، مصادف شد با دیپلم گرفتن من. سراغ دانشگاه و کار دیگری نرفتم و از همان زمان در این کتابفروشی مشغول کارم. البته قبل از آن هم به اینجا می‌آمدم و کمک دست پدرم بودم.»
متولد سال ۱۳۵۸ است و وقتی از او می‌پرسیم چرا پدرش ۶۰ سال پیش، آن هم زمانی که قیمت زمین در این محدوده کم بوده، مغازه‌ای نخریده و این کتابفروشی کم‌عرض را راه انداخته است، می‌گوید: «پدرم زمانی که من به دنیا نیامده بودم، این کتابفروشی را راه‌ انداخته بود. نمی‌دانم چطور این سبک کتابفروشی دیواری به ذهنش رسیده یا چه کسی به او این پیشنهاد را داده است. متأسفانه آن زمان هم که زنده بود، این سؤال را از او نپرسیدم، ولی فکر می‌کنم در دهه ۴۰ کتابفروش‌های زیادی در خیابان خیام وجود داشتند که همگی، به‌جز پدرم، تغییر شغل دادند.»

  •  کار در پیاده‌رو

کتابفروشی دیواری اباذری جایی برای نشستن او ندارد. قبل از اینکه پیاده‌رو خیابان خیام بهسازی و نیکمت‌هایی در آن نصب شود، از صبح تا غروب در همین پیاده‌رو روی صندلی تاشو می‌نشست. در این سال‌ها، گرما و سرمای هوا را تحمل کرده و میلیون‌ها بار اطراف مغازه‌اش قدم زده تا وقت خود را پر کند. باران و برف که می‌آید، زیر سایه‌بان کتابفروشی‌اش، کنار کتاب‌ها می‌ایستد و به رهگذران بدون چتر هم تعارف می‌کند تا زیر سایه‌بان بایستند و خیس نشوند. گرمای هوا هم سختی‌های خودش را دارد و در این مغازه کولر یا پنکه‌ای وجود ندارد که صاحبش را خنک کند. اباذری درباره ساعت کاری‌اش می‌گوید: «روزهایی که بازار خوب است، ساعت ۹ به مغازه می‌آیم و تا ساعت ۱۹ می‌مانم. روزهای دیگر هم با یک ساعت تأخیر مغازه را باز می‌کنم.»
بازار او اوایل ماه خوب می‌شود، همان زمانی که کارمندها حقوق گرفته‌اند و می‌توانند از او خرید کنند. اباذری ادامه می‌دهد: «اول صبح تعدادی از کتاب‌هایی را که حراج کرده‌ام، کنار قفسه‌های کتاب می‌چینم. بعد کتاب‌ها را موضوع‌بندی و در جای خودشان می‌گذارم. گاهی اوقات هم با مشتری‌ها سرگرم صحبت می‌شوم و بیشتر اوقات کتاب‌های ادبیات، رمان و تاریخی می‌خوانم. البته بیشترین وقت من در طول روز به نشانی دادن تلف می‌شود، چون اینجا مسافرهای زیادی از ایستگاه مترو بیرون می‌آیند و دنبال مراکز دولتی خیابان خیام می‌گردند.»
کار کردن در چنین شرایطی اصلاً قابل تحمل نیست و از عهده هر کسی برنمی‌آید. وقتی از اباذری می‌پرسیم چطور این وضعیت را تحمل می‌کند، می‌گوید: «عشق به کتاب و شغل پدری‌ام، مرا پاگیر کرده است. اینجا بازارهای زیادی وجود دارد. می‌توانم با موتورسیکلتم روزانه پول زیادی با حمل بار و مسافر در بیاورم، اما نمی‌توانم از این کار دست بکشم. حتی اگر کسی پیدا شود و پول زیادی برای خرید اینجا بدهد، حاضر نیستم این کتابفروشی را رها کنم و دنبال کار دیگری بروم.»
 

کتابفروشی دیواری قـورخـانـه

  •  تیراژ کتاب‌ها کم است

این کتابفروشی به دیوار ایستگاه مترو امام خمینی(ره) چسبیده که روزگاری دیوار قورخانه (کارخانه اسلحه‌سازی) بوده است. حدود ۱۵۰۰ جلد کتاب با موضوعات ادبیات، تاریخ، فلسفه، رمان و مذهبی دارد که ۹۰‌درصد آنها دست‌دوم هستند. گران‌ترین کتاب ۱۰۰ هزار تومان قیمت دارد که درباره تاریخ ایران قبل از اسلام تا دوره معاصر است. کتاب‌های کم‌حجم هم که حراج خورده‌اند، ۵ هزار تومان قیمت دارند. اباذری درباره نحوه تهیه کتاب‌های کتابفروشی‌اش می‌گوید: «بعضی از کتاب‌ها چاپ روز هستند که از انتشاراتی‌ها و همکارانم در حوالی میدان انقلاب می‌خرم. کتاب‌های قدیمی را هم از کتابخانه‌های خانگی می‌خرم. مبادله کتاب هم انجام می‌دهم.» به‌طور میانگین، روزانه ۱۰ تا ۱۵ مشتری دارد که برخی از آنها ثابت هستند و اگر کتابی سفارش بدهند، اباذری برایشان تهیه می‌کند.

بیشتر مشتری‌هایش را کارمندان تشکیل می‌دهند و بین آنها کاسبان بازار تهران هم دیده می‌شود. او با ابراز تأسف از فاصله گرفتن جوان‌ها از کتاب می‌گوید: «وقتی این کار را شروع کردم، بیشتر مشتری‌هایم را جوان‌های ۲۰ ساله و جوان‌تر تشکیل می‌داند، اما حالا بیشترشان میانسال به بالا هستند. بیشتر جوان‌ها اوقات فراغت خودشان را در فضای مجازی پر می‌کنند و لابد احساس می‌کنند دیگر به خواندن کتاب نیاز ندارند. این در حالی است که در کشورهای پیشرفته، سرانه کتابخوانی بالاست و کتاب‌ها هم بیش از ۱۰۰ هزار تیراژ دارند. متأسفانه وضعیت انتشار کتاب در کشورمان خیلی بد شده و الان بیشتر کتاب‌ها در ۱۰۰ تا یک‌هزار نسخه منتشر می‌شوند. براساس آمار، ۲۵ هزار کتابفروش فعال در کشورمان وجود دارد. اگر قرار باشد به هریک از این کتابفروشی‌ها فقط یک نسخه کتاب داده شود، باید هر کتاب ۲۵ هزار تیراژ داشته باشد. شیوع بیماری کرونا هم ضربه سنگینی به کار ما زد و مردم از کتاب فاصله بیشتری گرفتند.»

  •  دور از دسترس سارقان

اباذری در حوالی میدان امام حسین(ع) زندگی می‌کند و یک دختر ۷ ساله دارد. خوشبختانه همسرش با کار و درآمد کم او مشکلی ندارد و خوشحال است که شغل آبرومندی دارد. تاکنون کارمندان شهرداری یا مترو مانع فعالیت او نشده‌اند و می‌دانند سند اینجا به نام پدر اوست. در این ۶۰ سال سارقی به این مغازه شبیخون نزده، ولی پیش آمده که برخی افراد کتابی را سهوی یا عمدی برده و پولش را نداده باشند. این کتابفروشی درهای متحرکی دارد که به‌صورت ریلی حرکت می‌کند و قفل می‌شود. قسمت بالای قفسه‌ها سفت و محکم شده تا باران و برف کتاب‌ها را خیس نکند و راهی هم برای ورود موش‌ها ندارد که بتوانند کتاب‌ها را بجوند.

کتابفروشی دیواری قـورخـانـه

  •  منصف است

«علی رئیسی» جانباز دوران دفاع‌مقدس است و به کتاب‌های مذهبی علاقه زیادی دارد. او کتاب‌هایش را از این کتابفروشی تهیه می‌کند و معتقد است که فروشنده منصفی دارد. رئیسی می‌گوید: «سال‌هاست که این کتابفروشی را می‌شناسم و اگر کسی قصد خرید کتاب داشته باشد، اینجا را معرفی می‌کنم.»

کتابفروشی دیواری قـورخـانـه

  •  معرفی کنید

«حسین مقتدر» تاکنون کتابی از این کتابفروشی نخریده، اما بارها اینجا را به آشنایان خود معرفی کرده است. می‌گوید: «غیر از عمودی و خاص بودن این کتابفروشی، اینجا قدمت زیادی دارد. خودم از ۸ سالگی با این کتابفروشی آشنا شده‌ام و الان ۵۶ ساله‌ام. این مراکز فرهنگی نیاز به معرفی دارند.»

کد خبر 640414

پر بیننده‌ترین اخبار زیر پوست شهر

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • FR ۱۲:۵۳ - ۱۴۰۰/۰۹/۱۶
    1 0
    درود بر این پدر و پسر که باعث افتخار ما هستند در زمانیکه همه به فکر واسطه گری و کسب درامد از راههای نادرست هستند بسیار نادر کسانی اینچنین زندگی می کنند.از تهیه کننده این خبر هم متشکرم که باری دیگر حال و هوای گوشه ای ازتهران زیبا را خبر داد.