سی‌سخت با روستاهایی پلکانی و جاذبه‌های طبیعی فراوان که خشکسالی‌های پی درپی، رونق گذشته را از آن گرفته و رودخانه‌های پرآبش را کم‌جان کرده است، بیشتر به کارگاهی عمرانی شباهت پیدا کرده است.

سی سخت

همشهری آنلاین - حمیدرضابوجاریان: خیابان‌ها خلوت از حضور مردم است و آن‌هایی هم که دیده می‌شوند، سر ساختمان‌های نیمه ساز مشغول کارند. با این حال، زندگی با همه کم و کاستی‌هایش جریان دارد. زنان بیشتراز مردانند. می‌گویند مردانشان در جستجوی یافتن کار؛ به شهرهای دیگر رفته‌اند. زنانی هم که در شهر مانده‌اند کار می‌کنند؛ هم خانه‌داری هم شغلی خانگی و آنان لباس‌های رنگارنگی به نام «تمبون» تن دارند. لباس‌هایی به رنگینی دامنه‌های دنا و زاگرس.

روزهای سخت سی‌سخت

در سی‌سخت خانه‌های سالخورده تاب تحمل زلزله را نداشتند و خیلی زود سر صاحبانشان آوار شدند. شانس با مردم یار بود که کسی سیاه‌پوش از دست دادن عزیزش نشد و تنها غصه خرابی‌ها ماند که آن‌هم جبران می‌شود اما؛ به خون جگر. با اینکه ۱۰ ماه می‌شود که زلزله آمده و رفته و سیل کمک‌ها و وعده‌های داده شده برای کمک به ساخت خانه‌های تخریب شده روانه سی‌سخت و روستاهایش شده، اما هنوز می‌شود کانکس‌هایی را در گوشه و کنار شهر و روستا، درست کنارخانه‌های تخریب شده پیدا کرد. رد انتظار را در چشم‌های زلزله زدگانی که همچنان چشم به راه کمک مانده‌اند می‌توان دید. برای کسی که درتأمین معاش مشکل دارد، شنیدن و دیدن خرابی خانه و از بین رفتن وسایل زندگی یعنی خود مرگ. با چادر هلال احمر، کانکس و کمک‌های موردی‌هم نمی‌شود تلخکامی زلزله‌زده‌ها را برطرف کرد.

سرگرم گفت و گو با یکی از کانکس نشین‌هایی می‌شودکه فکر می‌کنم مددجوی کمیته امداد باشد. مرد همکلامم قوی هیکل با صورتی سوخته از آفتاب و دستانی پینه بسته از کار دارد. پیراهنی به تن دارد که آثار بنایی روی آن پیداست. می‌گوید مغازه دارد و خانه‌اش در زلزله خراب شده و به این دلیل خودش با کارگران دیگر در حال ساخت خانه‌های است که از دست داده است. مددجوی‌ کمیته امداد نیست. با دست نشانی خانه دیگری را می‌دهد: «همسایه ما کمیته امدادیه.»

بعد با لحنی همراه با حسرت از اینکه خانه همسایه‌اش ساخته شده و او هنوز بی‌خانمان مانده است حرف ‌می‌زند: «فکرمی‌کردم وقتی خانه خودم را بسازم همسایه‌مان هنوز کارش شروع نشده باشد. الان کار ساخت خانه من نصفه و نیمه مانده و او خانه‌اش را ساخته.» فکرش را نمی‌کرد خانه مددجویان کمیته امداد در این چند ماه بعد از زلزله چنین پیشرفتی کند.

یکی از مدیران کمیته امداد امداد استان که همراهمان است آمار جالبی از وضعیت مددجویان زلزله زده کمیته امداد می‌دهد و می‌گوید تقریباً کار ساخت همه خانه‌های تخریب شده مددجویان این نهاد در زلزله ۲۹ بهمن ساتل گذشته تمام شده است:« ۳۰۷ خانوار از۸۵۷ خانواده تحت حمایت کمیته امداد امام خمینی(ره) در زلزله آسیب دیدند. خانه‌های ۱۵۳ مددجو کامل تخریب و به ۱۵۴ واحد دیگر طوری خسارت وارد شد که بدون کمک نمی‌شد آن‌ها را مرمت کرد. کار مرمت همه خانه‌ها تمام شده است. ۸۰ خانه از نو ساخته و تحویل شده است و ۵۰ خانه دیگر تا همین یکی دو ماه دیگر تحویل می‌شود.» مظاهری این را رد نمی‌کند که چند خانوار مددجوی کمیته امداد هنوز در کانکس زندگی‌ می‌کنند و قول می‌دهد تا قبل پایان سال، همه این خانوارها در خانه خودشان ساکن کند.

صورت‌های سوخته؛ دست‌های بخشنده

طیابه ۶۵ ساله؛ همسرش را سال‌ها است از دست داده است. صدایش گیرا و حواسش جمع است. صورتش مانند بسیاری دیگر از مردم این سرزمین در افتاب سوخته و لباس محلی که به تن دارد را زیر چادرسیاهی که بر سر دارد پنهان کرده است. شب زلزله را به یاد می‌آورد؛ بغضی سخت راه گلویش را می‌بندد. او از آن شب اینطور برایمان روایت می‌کند: «خواست خدا بود که شب زلزله پسرخواهرم دنبال آمده بود و من را به خانه خودشان برد. هنوز خوابم آنقدر سنگین نشد که زمین و زمان لرزید. بعد برایم خبر آوردند خانه‌ام در زلزله خراب شده است. خدا را شکرکردم که در خانه خودم نبودم. اگر درخانه می‌ماندم چون پای فرار نداشتم حتماً زیرآوار دفن می‌شدم.»

وقتی از زلزله و خرابی خانه‌اش که چند اتاق تو در تو داشته حرف می‌زند؛ آه می‌کشد و با حسرت می‌گوید: خانه‌ام بود دیگر. چه کسی دلش برای خانه‌ خودش تنگ نمی‌شود. آشپزخانه نداشت که داخلش بروم وغذا بپزم. چند تا اتاق تو در تو داشت که به هم وصل بودند. اما هرچی بود عمرم را در آن خانه گذرانده بودم. همه‌اش یک شبه از بین رفت.»

حالا اما، خانه طیابه روزگار بهتری دارد. او در خانه‌ای ساکن شده است که می‌تواند در آشپزخانه‌اش غذا بپزد: «پسرم وسایل زندگی‌اش را اینجا آورده و داخل اتاق گذاشته است. هنوز خانه‌ام کامل تکمیل نیست و درهای اتاق مانده که بعداً می‌آیند و نصب می‌کنند. لوله آب هم ندارد و منتظرم تا لوله‌کشی را انجام بدهند تا نیاز نباشد برای شست وشوی ظروف و خوردن آب بیرون خانه‌ بروم.» طیابه، اما حرف‌های دیگری هم دارد. هم از جنس تشکر از کسانی که به یاری او و مردم زلزله‌زده آمدند و هم حرف‌هایی که بوی نگرانی از آینده را می‌دهد: «دست همه درد نکند. خیلی کمکم کردند. کمیته امداد وام برای ساخت خانه داد که قسط ندارد. بنیاد مسکن هم وام داده  اما ۴۰۰ هزار تومان قسط می‌خواهد. من سرپرست خانوارم وغیر یارانه و مستمری کمیته امداد درآمد دیگری ندارم. بنیاد مسکن قسط وام را از حسابم برمی‌دارد و دیگر چیزی برای خودم نمی‌ماند. اما بازهم خدارا شکرمی‌کنم که خانه‌ای دارم که این آخر عمری بتوانم سرم را راحت روی بالش بگذارم.»

با چشمانی که برق می‌زند اصراردارد خانه جدیدش را ببینم. اتاق‌ها، آشپزخانه و وسایل خانه‌اش را نشانم می‌دهد. اتاق‌های بزرگ اما بدون کمد و در، پذیرایی با تزئیناتی حداقلی، سرویس بهداشتی متصل به شبکه فاضلاب و آشپزخانه‌ای که بزرگ‌تر از نمونه‌های مشابه آن در آپارتمان‌های تهران است به چشم می‌آید. اصرار دارد پیشش بمانم و پذیراییم کند. وقتی می‌شنود وقت ماندن ندارم، از بلوط‌هایی که داخل حصیری بزرگ ریخته تا خشکش کند تا شاید در بازار بتواند کیلویی ۲۵ هزار تومان آن را بفروشد تعارف می‌کند. می‌خواهد و اصرار دارد همه بلوط‌هایی را که به زحمت جمع کرده هدیه کند. آن‌هایی که با ادب مردم این دیار آشنایند توصیه می‌کنند هدیه‌اش را قبول کنم تا احترامم را به میزبان نشان دهم. سخاوت مردم این سرزمین درکمال تنگدستی چنان شیرین است که درخاطرم ثبت می‌شود.

آرامش در خانواده کریم‌زاده

زلزله فقط شهر سی‌سخت را تحت تأثیر خودش قرار نداد. زمین در همه جای این سرزمین لرزیده و خسارت به بار آورد. روستاهای اطراف به دلیل بافت سنتی‌تروسالخوردگی بیشتر بناها کم ازغرش بهمن سال ۹۹ آسیب ندیدند. روستای «پاتاوه» یکی ازهمین روستاها است که بعد نزدیک به یک سال می‌توان بلوک‌های ساختمانی، پاکت‌های سیمان و گچ و مصالح دیگر را جای جای آن دید.

خانواده کریم‌زاده هم خانه خود را از دست داد و ۸ ماه در کانکس زندگی کرد.کانکسی که ستاد اجرایی فرمان امام به دستشان رسانده بود و حالا تخلیه‌اش کرده‌اند و قرار است آن را به این نهاد برگردانند. مرد خانواده که ۵۰ و چند ساله به نظر می‌رسد، نزدیک ۵ سال است که به دلیل آسیب جسمی نمی‌تواند کار کند و به این دلیل تحت حمایت کمیته امداد است.

۵ فرزند دارد که ۳ نفرشان ازدواج کرده‌اند و۲ فرزند دیگرش هنوز با او زندگی‌ می‌کنند. می‌گوید با وجود همه کمک‌هایی که به او شده هنوز زندگی‌اش کم و کسری زیاد دارد ومستمری و یارانه کفاف خرج زندگی را نمی‌دهد. نگرانی‌هایی درست شبیهه آنچه که طیابه به ما گفته است. مددجویان با وجو خانه‌دارشدن، بدهکار بانک شده‌اند و زیربار اقساطی رفته‌اند ماه به ماه همه یا بیشترمستمری ماهانه‌اشان را که کمیته امداد به  مستمری‌بگیر پرداخت می‌کند می‌بلعد. یارانه و مستمری که وقتی هم بود، دردهای مددجو با آن درمان نمی‌شد و حالا با نبود همان اندک هم زندگی سخت‌تر از قبل برای آن‌هایی که زیر قسط خانه رفته‌اند می‌گذرد.

مددجویان زلزله‌زده کمیته امداد در سی‌سخت و روستاهای اطراف آن کمک می‌خواهند؛ کمکی که کریم‌زاده آن را از مسولان تقاضا می‌کند: «نمی‌توانم وامی بگیرم که قسط داشته باشد. پولی ندارم که قسط بدهم. نه توان کار کردن دارم نه زمینی که محصولی دران کشت بدهم و با فروشش هزینه‌های وام و زندگی را با ان بدهم. ما نیاز به دریافت وام بلاعوض داریم تا چاله‌های باقی مانده را پرکنیم نه وامی که سود داشته باشد.» موضوعی که مسئولان امداد می‌گویند درتلاش‌اند در مذاکره با مسئولان به گونه‌ای چاره‌اندیشی کنند تا مشکلات مددجویان امداد بیشتر از چیزی که الان هست نشود. آنطور که مظاهری از مدیران کمیته امداد استان می‌گوید، این نهاد نزدیک ۱۵ میلیارد تومان تسهیلات بلاعوض به مددجویان زلزله زده پرداخت کرده است.

ماجرای خانه دست ساخت خانواده دست‌یافته‌

وقتی اسم زلزله می‌آید تنش مثل بید می‌لرزد.همیشه داستان زلزله شهرها و استان‌های دیگر را که می‌شنید؛ پشت دستش می‌زد و اشک ماتم برای مصیبت‌دیدگان درچشمانش حلقه زده بود. اما، هیچ وقت فکر نمی‌کرد روزی خودش هم قربانی زلزله‌ای شود که قرار بود شب ۲۹ بهمن همه داشته‌های زندگیش را درچشم برهم زدنی به خاکستر تبدیل کند و از آن اندک، هیچ برایش به یادگاربگذارد.

زلزله خانه‌ای را که سال ۶۲ با سنگ‌های پای کوه‌های «پاتاوه» درنزدیکی سی‌سخت با دست خودش ساخته بود؛ در چند لحظه ویران کرد. بعد زلزله یک روز تمام جلوی خانه نشسته بود ونمی‌دانست باید چه کار کند و آینده خانواده‌اش با این ویرانی چه می‌شود. اما؛ زودتر از آنچه فکرش را می‌کرد کمک از راه رسید. غبارهای غم هنوز فروکش نکرده بود که چادرهای امدادی جای خانه را گرفت.

کمک در راه بود و خانواده دستیافته چون تحت حمایت کمیته امداد بودند مشمول استفاده ازتسهیلات بلاعوض ساخت مسکن شدند. دستیافته از دوران حضور ۱۸ ماه‌اش به عنوان داوطلب در جبهه‌ حرف می‌زند و از اینکه روزهای بعد زلزله برای او و خانواده‌اش مثل روزهای اول شروع جنگ بود یاد می‌کند: «زلزله که شد خیلی‌ةا آمدند کمکمان. بیتشرشان غریبه بودند. از همسابه‌ها انتظاری نبود چون خانه آن‌ها هم خراب شده بود و خودشان دست تنها بودند. برای همین روزهای بعد زلزله آدم‌ةایی را دیدم که شباهت زیادی به رزمنده‌های جبهه داشتند.» می‌گوید با چنگ و دندان خانه‌ای را که هنوز دیوارچین‌های ملک قدیمی آن را محصور کرده است ساخته:«خودم و زن و بچه‌ام پای کار ساخت خانه بودیم. از اردیبهشت یک نفس کار کردیم. الان چند رو است که وسایلمان را از کانکس بردیم داخل خانه‌ و الان دیگر مستقر شده‌ایم.»

رضا؛ خانه‌اش را خودش طراحی کرده و می‌گوید: «خواستگار دخترم حالا در خانه‌ای نوساز و مرتب به خانه‌ام می‌آید و «قنداشکن» می‌کند. دخترم اینطور سربلندتر است.» خانه او البته هنوز کار دارد و باید درهای ورودی حیاط را بگذارند تا تکمیل شود. او نگران دخترش است. هزینه‌هایی که برای ساخت خانه از جیب داده، همه دارایی‌اش را از بین برده است. رضا نمی‌داند کمیته امداد برای دخترش برنامه دارد و قرار است جهیزیه‌اش را تقبل کند تا «نرگس» دست خالی به خانه بخت نرود.

خانه‌ مادربزرگه در باغ

باغ سیب کنار خانه «قزی انوری» ۶۰ ساله مال همسایه‌ای است که یاسوج زندگی‌ می کند و هر ازگاهی برای سرزدن به باغش به پاتاوه می‌آید. باغ بزرگی است و خانه‌ای نو درست کنار ورودی باغ خودنمایی می‌کند. خانه‌ای شبیه خانه مادربزرگه با دیوارهایی سفید، پنجره‌هایی مربع شکل و نورگیر. چند مرغ و خروس هم همان حوالی در باغ دنبال دانه می‌گردند تا خود را سیر کنند.

زمین خانه انوری؛ مال خودشان است. پسر آن را برای مادرش خریده بود. خیلی سال قبل وقتی زمین قیمتی نداشت. انوری با روسری آبی وصدایی گیرا و بلند حرف می‌زند و از اوضاع و احوال همسای‌ةایش خبر دارد: زلزله خانه من و خیلی از همسایه‌ها را خراب کرد. بعد زلزله هرکدام یک جایی رفتند. من هم وسایلم را برداشتم و رفتم ده بالا پیش پسرم وعروسم ماندم.»

دورانی که انوری از خانه‌اش دورشد خیلی طول نکشید:«الان یک ماه است خانه جدیدیم را گرفته‌ام. وسایلم را تازه چیدم. هنوز همسایه‌هایی که خانه‌هایشان خراب شده بود وسایلشان را نیاورده اند اما خانه آن‌ها هم ساخته شده و منتظرم بیایند و مثل قدیم دورهم باشیم.»

بسیاری از خانه‌های مددجویان کمیته امداد با مشکلاتی در انشعاب سیستم‌های خدماتی مانند آب، برق و گاز رو به رو هستند. برخی خانه‌ها، اتاق‌هایشان هنوز درب ندارد و باید زودتر و قبل از اینکه سوز سرما بیشتر شود، کار تکمیل تمام و کمال این واحدها تمام شود. واحدهایی که به گفته مسئولان امداد، تورم باعث شده اعتبار پیش‌بینی شده برای ساخته شدنشان کفاف هزینه‌ها را ندهد. گرچه قرار است اعتبار تازه‌ای برای تکمیل واحدها تامین شود اما، باید سرعت تامین اعتبار بالا برود تا خانه‌ای ناقص نماند.

                               

کد خبر 643365

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار جامعه

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha