تا فدراسیون والیبال یک قدم بیشتر از قبل به هدفگذاری 4 سالهاش در تحقق کسب نایبقهرمانی در جام ملتهای آسیا 2009 کویت، مدال طلای بازیهای آسیایی گوانگجو و صعود به المپیک 2010 لندن نزدیکتر شود.
قهرمانی تیمملی والیبال با سرمربیگری حسین معدنی در حالی در شهر راچاسیمای تایلند رقم خورد که کمتر کسی تصور میکرد تیم ایران بعد از آن نتایج ضعیف در انتخابی المپیک پکن در توکیو با گذشت چند ماه از رفتن زوران گاییچ و نشستن دستیار او روی نیمکت مربیگری اینگونه متحول شود. با سرمربی جوان تیمملی بلافاصله پس از بازگشت از تایلند گفت و گو کردیم تا دلایل این تحول را از زبان او جویا شویم.
- آقای معدنی، این قهرمانی برای شما قابل پیشبینی بود؟
پیشبینی قهرمانی تیم ایران بسیار سخت بود ولی در اواخر روزهای قبل از اعزام با نظمی که بر اردو و تمرینات حاکم شد این امیدواری را داشتیم که روی یکی از سکوهای برتر قرار بگیریم ولی پس از بازی با چین حس قهرمانی هم به من و هم به اعضای تیم القا شد. مطلب دیگری هم که باید یادآور شوم دیدن خواب قهرمانی 3 هفته قبل از اعزام بود که در شهر راچاسیما تعبیر شد. من خواب دیده بودم که تیمملی در فینال با کره در حال بازی است که در پایان گیم چهارم بچهها در حال شادی کردن بودند. این موضوع را حتی برای خوشخبر، سرپرست تیم ایران هم قبل از اعزام تعریف کردم و خوشحالم که این موضوع به واقعیت پیوست.
- تیم ایران در بازی نخست با کرهجنوبی شروع خوبی برای این تورنمنت نداشت؟
بازی اول همیشه برای ما سخت بوده و استرس بیش از حد، تاب و توان را از بازیکنان و خود من گرفته بود. ما حتی با وجود اعتقاد قلبی به پیروزی در مصاف با تیمهایی چون تایلند و چینتایپه هم استرس داشتیم چراکه توقع از ما بسیار زیاد بود. صادقانه بگویم من هم محو بازی شدم و نتوانستم وظایفم را به درستی انجام دهم.
- شما حتی تایم استراحت دوم خود را در امتیاز 24 گرفتی؟
بله، درست میگویید اما خوشبختانه با تذکرات دوستان مشکلات برطرف شد.
- این سئوال وجود دارد که تیم شکستخورده روز اول چگونه در بازی پایانی کرهجنوبی را با تمامی بازیکنان نامدارش زمین گیر کرد؟
تیم ما پس از پیروزی بر چین کاملاً متحول شد. صمیمیت دوجانبه میان کادرفنی و بازیکنان نقطه قوت تیم در ادامه راه شد. شاید این صمیمیت را خیلیها یک ایراد بزرگ بدانند ولی باور کنید یکی از دلایل شکوفایی توانایی بازیکنان به آزادی عمل آنان و دوستی متقابل برمیگشت که به تیم ما اجازه پرواز بیشتر را داد و کمک کرد تا با همدلی و یکرنگی به بیش از آنچه که در سر داشتیم، دست یابیم. من اعتقاد دارم مسائل روحی – روانی در ورزش حتی از ابعاد فنی و تاکتیکی هم مهمتر است. شناخت از فرهنگ و روحیات رفتاری بازیکنان به من کمک کرد تا بتوانم در اولین تجربه رسمی مربیگریام، جواب خوبی از این شیوه بگیرم.
- با این قهرمانی فکر میکنی تیمملی میتواند به اهداف ترسیمیاش در رویدادهای بینالمللی برسد؟
تیمملی قدرتمندی داریم، ضمن آنکه جوانان خوبی هم به عنوان پشتوانههای تیمملی میتوانند ما را در رسیدن به این اهداف کمک کنند. باز هم میگویم ما همین حالا یک سال و 8 ماه از سایر تیمهای آسیایی برای رسیدن به قهرمانی در مسابقات آینده جلوتریم و فقط باید با سرعت برنامهریزی کنیم و در اندیشه بازیهای تدارکاتی برای تیمملی باشیم. در همین مسابقات متوجه شدم که ارزش هر مسابقه بیشتر از یک ماه اردو و تمرین است.
- مهمترین مشکلی که تیمملی باید در رفع آن بکوشد، چیست؟
تربیتکردن بازیکنان دریافتکننده باید سرلوحه کار ما قرار بگیرد. اگرچه بازیکنان فعلی این پست، حمزه زرینی و آرش کشاورزی بسیار عالی و امیدوارکننده ظاهر شدند. کشاورزی در اولین میدان رسمی خود با پیراهن تیمملی بزرگسالان بینظیر بود.
- هنوز هم اعتقاد دارید که فدراسیون باید بحث مربیان خارجی را با شدت پیگیری کند؟
ما مربیان بزرگ و توانمندی داریم که قابل احتراماند ولی اعتقاد دارم که سیستمهای والیبال هر روز پیچیدهتر میشود و اگر نتوانیم خودمان را با علم و دانش روز این رشته هماهنگ کنیم، از قافله والیبال آسیا و جهان عقب میمانیم. در دورهای که با نیم ساعت آنالیز روی تیم حریف را برنامههای آنها را میشناسند و ضدتاکتیک آن را به کار میبرند ما نیز باید قابلیت تغییرات تاکتیکی را با آموختن دانش این رشته یا با حضور مربیان خارجی یا در ارتباط هرچه نزدیکتر با آنان به دست بیاوریم.