استعداد و هوش سرشار توأم با نبوغ حضرت علامه باعث شد که از دوران کودکی و نوجوانی، ایشان از دیگر کودکان ممتاز شود. درسهای علوم حوزوی را از کتابهای رسمی حوزه از قبیل سیوطی و مختصرالمعانی، مغنی اللبیب، حاشیه، مطول، شرح جامی، شرح ابنعقیل، قوانینالاصول و معالمالاصول و شرح لمعه و... خواندند.استاد پس از گذراندن سطوحی از علوم حوزوی بنابه دلایلی در سال 1350 هـ .ق در سن 18سالگی در دوران ریاست حضرت آیتاللهالعظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری(ره) وارد حوزه علمیه قم شدند.حضرت استاد علامه عسکری کتاب باب حادی عشر را- که در علم کلام است- در محضر رهبر کبیر انقلاب و عارف بزرگ، امامخمینی(ره) آموختند.
درس تفسیر در حوزه آن روز از جمله دروس بیرونق بود و توجه کمی به آن میشد. علامه عسکری از جمله کسانی بودند که در رسمیتبخشیدن و توجه بیشتر به تفسیر قرآن کوشش و سعی فراوانی کردند و در همین راستا با دوست و همفکرشان در این زمینه حضرت آیتالله سیدمحمود طالقانی درس تفسیری را در محضر حضرت آیتالله میرزا خلیل کمرهای شروع کردند.
ایشان پس از چند سال اقامت در حوزه علمیه قم بنابه دلایلی به سامرا بازگشتند و دروس باقی مانده از سطح (بخشی از کفایه) و خارج فقه و اصول را در سامرا نزد اساتید بزرگی همچون آیتالله میرزا حبیبالله اشتهاردی(ره)، آیتالله مرعشی شوشتری و... آموختند.
حضرت آیتالله میرزا حبیبالله اشتهاردی(ره) از ویژگیهای خاصی برخوردار بود؛ هم میراثدار مکتب سامرا بود و هم از شاگردان مرحوم آیتالله حاج شیخ هادی تهرانی(ره) که صاحب مکتب خاصی در علم اصول بود. این استاد بزرگ وقتی هوش و استعداد حضرت علامه را میبیند توجه بیشتری به ایشان میکند. علامه عسکری مکتب فکری جدیدی را در شناخت اسلام پدید آورد که تاکنون بیسابقه بوده است. با دقت و امعاننظر در آثار علامه میتوان اندیشههای ایشان را در محورهای زیر بررسی کرد:
اول- اثبات یگانگی سنت ائمه با سنت پیامبر اکرم(ص) و یا به تعبیر دیگر نبوی بودن همه احادیث امامان شیعه با اسناد عالی است. یعنی فتاوای ائمه هم براساس سنت نبوی بوده است.
دوم- تکذیب افسانه عبداللهبنسباء و 150 صحابی ساختگی که حدود هزار سال علمای شیعه را به خود مشغول کرده بود و به تعبیر آیتالله شیخ راضی، آل یس لکه ننگی بر جبین شیعه بود که حضرت استاد با همت بلند این کوه هزارساله را- که مانع شناخت صحیح اسلام بود- از میان برداشتند.
سوم- تحقیق و بررسی پیرامون ویژگیهای 2 مکتب (مکتب امامت و مکتب خلافت)
چهارم- طرح و ابداع مسئله «وحی بیانی و وحی قرآنی»که مشکلگشای بسیاری از شبهاتی است که پیرامون تحریف قرآن مطرح بوده است.
پنجم- بیان و شناخت صحیح از سیره اهلبیت(ع) در قالب «نقش ائمه در احیاء دین». ششم- نشر و طرح عقاید اسلام از قرآن کریم که با انگیزه تقریب بین مذاهب اسلامی انجام گرفت. طرحها و اندیشههای دیگری نیز در اندیشه حضرت علامه سراغ گرفته شده که برخی از آنها به صورت آرزو درآمده چرا که پرداختن و نتیجهگرفتن از آن نیازمند به همکاری تمامی اندیشمندان و پژوهشگران است که به چند مورد از آن اشاره میشود:
الف) پاکسازی مجموعه احادیث اعتقادی، اخلاقی، احکامی
ب) اصلاح نظام آموزشی حوزه
ج) تخصصیکردن دروس حوزوی
د) توجه و جدیت بیشتر در اصول عقاید
ه) رسمیتبخشیدن به درس تفسیر
حضرت استاد در سالهای تحصیل در حوزه علمیه قم(که در سنین 21سالگی بودند)در اندیشه رسمیت بخشیدن درس تفسیر قرآن بود. همچنین فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی این دانشمند فقید عبارتنداز: 1- تأسیس مدارس و مراکز فرهنگی، 2 - افتتاح درمانگاه و طرح ساخت بیمارستان، 3 - تأسیس دانشکده اصولالدین، 4 - نمایندگی آیتاللهالعظمی حکیم(ره) در بغداد، 5 - تأسیس حزبالدعوه الاسلامیه، 6 - تشکیل «ابناء ثوره العشرین»، 7 - رسیدگی به امور مردم، 8 - مدیریت «جماعه علماء بغداد و الکاظمیه»، 9 - انتشار اخبار فاجعه کشتار مدرسه فیضیه، 10 - تأسیس مجمع علمی اسلامی، 11 - تأسیس دانشکده اصولالدین در ایران. این فرزانه بزرگ ربانی سرانجام در شامگاه یکشنبه 25 شهریورماه 1386 به دیدار معبود شتافت و در جوار بارگاه ملکوتی حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.