سه‌شنبه ۲ آبان ۱۳۸۵ - ۱۵:۲۸
۰ نفر

فرشاد مهدی‌پور: آلمان که زمستان امسال بر کرسی ریاست دوره‌ای اتحادیه اروپا تکیه می‌زند، دیگر شریک اول اقتصادی‌ ایران نیست و سیاست ایرانی - اروپایی در سایه و سرماست.

سه سال مذاکره درباره پرونده هسته‌ای در گرهی افتاده که گویی بنای بازشدن ندارد و حالا چشم‌ها به نیویورک دوخته شده و شاید هم ماجرای تحریم. اما آلمان کجای این نامعادله تمام عیار غرب و ایران است؟ پرسشی در مسیر صلح جنگ.
اول. هواپیماهای آلمانی چه به مدد رضاخان می‌آمدند و چه نمی‌آمدند، ارتش او تاب بیش از ۲ ساعت مقابله در برابر متفقین را نداشت و این‌چنین اولین خاطره مهم ایرانیان از آلمانی‌ها، در گرد و غبار آمدن چرچیل و روزولت و استالین، نقشی بست بی پیرایه استعمار و استبداد. آلمان در آن دوره، قدرتی نوظهور بود که ایران آمیخته با هوس‌های روس و انگلیس، می‌خواست (تا اگر بتواند) پیشرفت‌اش را روی دوش‌های او بنا کند. چاره در آمد و شد مستشاران آلمانی بود که خشم لندن و مسکو را برمی‌انگیخت و سرانجام آن شد که پادشاه قدرقدرت، شبانه بر مرکبی تنها راهی اصفهان و بندرعباس شد تا از کشور برود و فرزندش به همت نخست‌وزیر همه دوران‌های سلطنت، بر تخت بنشیند.
دوم. محمدرضا، میانه بندبازی با قدرت‌ها، زیمنس را به بوشهر کشاند تا کلکسیون‌اش کامل شود؛ این بزرگترین توافق اقتصادی ایران و آلمان در دهه هفتاد میلادی بود. حافظه تاریخی ایرانی‌ها، به هوای نژاد آریایی، برای آلمانی‌ها برگه‌‌اش را سفید پرکرده بود، تا آن هنگام که انقلاب شد، زیمنس جایش را خالی کرد، مدتی بعد کارخانه‌های شیمیایی صدام در سامرا به مدد متخصصان آلمانی تنوره کشید و بن پایگاهی شد برای مخالفان جمهوری اسلامی. گرچه در کنار این همه بالا و پایین رفتن‌ها،‌ باز هم آلمان غربی بزرگترین غرفه را در نمایشگاه بین‌المللی تجاری تهران داشت و در تمام این سال‌ها (تا ۱۹۹۴) بزرگترین طرف اقتصادی ایران ماند. یک شریک اقتصادی نسبتاً مطمئن که می‌شد روی حرف‌هایش، حساب باز کرد؛ هر چند که میکونوس بود و ده‌ها ماجرای دیگر که آن حافظه مخدوش را تحریک هم می‌کرد.
سوم. سید محمد خاتمی، اولین رییس جمهوری ایران بود که به برلین رفت و در دوره دولت محمود احمدی‌نژاد، با همه گلایه‌ها، مقامات وزارت کشور دو طرف رفته‌اند و آمده‌اند و آنگلا‌مرکل، پیامی منتشر نشده از احمدی‌نژاد دریافت کرده است و آلمان پای ثابت مذاکرات هسته‌ای بوده و هست. در همین شش‌ماهه هم لااقل دو چهره سرشناس آلمانی به ایران آمده‌اند،‌یکی پولانز،‌ رییس کمیسیون سیاست خارجی مجلس و دیگری فیشر، وزیر خارجه سابق. و حالا در آستانه ریاست بر اتحادیه اروپایی، ناظران در انتظارند که این فرصت چه ارمغانی برای ایران خواهد داشت و اگر ژرمن‌ها گوی دوستی را به کف نگرفته و در صف هواداران ایران نخواهند ایستاد (همان‌گونه که ایران ۵۵ سال پیش کرد)، سهل است زیر بیرق تحریم و تهدید تهران هم نخواهند ایستاد. این برای آن است تا آلمان مجبور نشود بنشیند و آمریکا، بر شانه‌هایش آشیانه نکند و یاد آرد از آن‌چه هلموت اشمیت در گوادلوپ می‌خواست که باید با ایران نو، داستان مراوده را از نو نوشت.
کد خبر 6537

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار سیاست‌خارجی

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز