شاهد این مدعا تغییرات قوانین و مقررات جشنواره فیلم فجر است که همه ساله با تغییر مدیریتها شاهد آن هستیم. در بخش اهدای جوایز، در بعضی سالها به صلاحدید مدیران بعضی از جوایز حذف شد و در سالهای بعد به صلاحدید مدیران جدید سر جای خود برگشت.
در سالهایی بنا به اقتضائاتی، گاهی سیمرغها و تندیسهای پیشبینی نشده اهدا میشد و تا به امسال که قرار است 40 سیمرغ به برگزیدگان این دوره تعلق بگیرد؛ 40 سیمرغی که هنوز مشخص نیست چرا تعدادشان یکباره این قدر زیاد شده است. اما آیا اهدای این تعداد جایزه، باعث مخدوش شدن شأن رقابتی جشنواره فیلم فجر نمیشود؟ امسال همچنین قرار است فیلمهای خارج از بخش مسابقه هم جایزه بگیرند. اما اگر فیلمی شایسته تقدیر است، بهتر نبود در همان بخش مسابقه قرار میگرفت؟ آیا جشنواره فیلم فجر بعد از گذشت 27 سال نباید در شیوه برگزاری به ثبات برسد؟ کارشناسان سینما به این سؤالات پاسخ دادند.
فرزاد موتمن معتقد است که اگر قرار است در جشنواره فجر 40سیمرغ اهدا شود بهتر است به همه فیلمهای متقاضی حضور در این جشنواره یک سیمرغ بدهند تا همه راضی بشوند. او میگوید: مگر در سال چند فیلم ساخته میشود که قرار است 40سیمرغ اهدا شود. در کشور ما سالانه حدود 50 فیلم ساخته میشود که از این بین 30 فیلم در جشنواره فجر شرکت میکنند و قرار است40 سیمرغ بگیرند.
هر چقدر تعداد جوایز در جشنوارهای کمتر باشد در واقع با جشنواره بهتری روبهرو هستیم. وقتی تعداد جوایز زیاد میشود، این باعث تشریفاتی شدن جشنواره میشود. البته جشنواره فیلم فجر از ابتدا هم تشریفاتی بود ولی در حال حاضر این جایزه بیش از پیش تشریفاتی شده است.
این کارگردان همچنین با اهدای جایزه به فیلمهای خارج از بخش رقابتی مخالف است و میگوید: این کار دقیقا مثل این است که وقتی برای بچهای تولد میگیرند و میخواهند بچههای دیگر ناراحت نشوند به آنها هم کادوهای کوچکی میدهند. مثل اینکه مسئولان جشنواره فجر هم نمیخواهند کسی را از خود دلگیر کنند. اما بهنظر من نفس همه این کارها اصلا جدی نیست. چه اهمیتی دارد که فیلمهای ما جایزه بگیرند یا نگیرند؟ اصلا چه کسی یادش میماند که چه فیلمی جایزه گرفته است؟ مهم این است که سینمای ما چه سرنوشتی پیدا میکند. فیلمهایی که جایزه گرفتهاند آیا چیزی در ذهن مردم به جای گذاشتهاند یا نه؟ ما باید سعی کنیم فیلم خوب بسازیم؛ چیزی که متأسفانه در حال حاضر در کشور ما امکان پذیر نیست.
موتمن معتقد است که جشنواره فجر بعد از 27 سال برگزاری نیازمند یک ثبات است و البته این ثبات دست نیافتی است. او میگوید: شما نمیتوانید سینما را از سایر بخشهای جامعه منفک کنید. آیا موارد دیگر در جامعه ما به ثبات رسیده است؟ وضعیت اجتماعی، صنعت، کشاورزی، اقتصاد و فرهنگ آیا به ثبات رسیده است که حالا میخواهیم سینما را به ثبات برسانیم. بهتر است واقع بین باشیم.
دستاویزی برای هیاهو
عبدالله اسفندیاری اما میگوید: بعضیها قصد دارند از این افزایش تعداد سیمرغ بهرهبرداریهایی به نفع خود بکنند و هیاهو و جنجال به پا کنند. او میگوید: همه این 40 سیمرغ برای فیلمهای سینمایی نیست، باید دید زیاد و کم شدن این سیمرغها به چه دلیلی صورت میگیرد. اگر تعداد این سیمرغها برای دلخوش کردن سینماگران زیاد میشود این اتفاق خوبی نیست، اما اگر قرار است جوایزی به بعضی بخشها که نیاز دارند اضافه شود هیچ اشکالی ندارد. در دوره آقایسیفالله داد جوایز بخشهای مواد تبلیغی، عکس و پوستر حذف شد که این امر ناراحتی و شکایت اهالی سینما را فراهم کرد و عدهای به این موضوع اعتراض کردند در حالی که این جایزه در دوره آقای جعفریجلوه دوباره اضافه شد.
من هم طرفدار اختصاص جایزه به بهترین عکس، پوستر و مواد تبلیغی بودم؛ چون کیفیت این مواد تبلیغی بعد از انقلاب بسیار رشد کرده و از جنبههای هنری اصلا قابل مقایسه با قبل نیست. اما اگر یک عده از دوستان میخواهند سینما را هم مثل جناحبندیهای سیاسی به جنجال بکشانند این مسئله اصلا به نفع سینمای ما نیست.اسفندیاری اما تعدد جوایز را دلیلی بر پایین آمدن شأن جوایز و جشنواره میداند و میگوید: افزایش بیدلیل خوب نیست اما گاهی عدهای میخواهند از جنجالها سوءاستفاده کنند ولی بهتر است ما واقعیت را بگوییم و ترسی هم نداشته باشیم. من در حال حاضر با اهدای جایزه به فیلمهای بخش خارج مسابقه مخالفم. این جایزه از آن دست جوایزی است که شأن جشنواره و جایزه را دچار خدشه میکند. اگر قرار است به فیلمهایی که به بخش مسابقه راه پیدا نکردهاند جایزه بدهیم؛ یعنی جایزه را پیش پاافتاده کردهایم. پس اصلا بخش مسابقه با خارج از مسابقه چه فرقی میکند.
اسفندیاری در مقابل این سؤال که آیا وقت آن نیست جشنواره بعد از 27 سال برگزاری به ثبات نسبی برسد؛ در مقایسه جشنواره کن با جشنواره فجر، از این جشنواره داخلی دفاع کرده و میگوید: فستیوال کن با قدمت چندین ساله و اعتباری که دارد نیز مثل جشنواره فجر است. یعنی همیشه 90 درصد از مقررات و قوانین جشنواره ثبات دارد و 10 درصد آن قابل تغییر است. یعنی بخشهای اصلی به ثبات رسیدهاند و 10 درصد باقیمانده برای تنوعهای احتمالی و نو کردن جشنواره، همیشه وجود دارد.
هر مدیری دوست دارد این کار را بکند. میتوان گفت جشنواره فجر نیز تا 90 درصد به ثبات رسیده است. این طور نیست که بگوییم 27 سال جشنواره فجر آزمون و خطا بوده است. ما نباید موضوع اصلی را گم کنیم. در جشنواره فجر ما تولیدات یک سال سینمای ایران را در 10 روز به نمایش میگذاریم، در واقع این 10 روزه جشن خرمن سینمای ایران است. ما در این 10 روز یک قضاوت کلی در مورد یک سال سینمای ایران میکنیم، اینکه پیش رفته یا پس رفته و اینکه رویکرد آن بیشتر به سمت چه نوع سینمایی بوده است.
ملودرام، اجتماعی، کمدی یا.... این فرصت خوبی است که این خرمن را در 10 روز ببینیم و یک قضاوت نسبی داشته باشیم. باید قدر این چند روز و این جشنواره را بدانیم و البته مواظب باشیم و آن را تقویت کنیم. مطبوعات هم باید آن را تقویت کنند. جشنواره فجر جشنواره ملی ماست و ویترین سینمای ایران است که پیشروی میهمانان خارجی جشنواره هم گشوده میشود. اولین قدم برای حضور در رقابت های بینالمللی در جشنواره فجر برداشته میشود، پس بهتر است در مورد آن منصفانهتر قضاوت کنیم. اگر اتفاق خوبی میافتد باید آن را تقویت کنیم و اگر اشکالی داشت آن را مورد نقد قرار دهیم.
دور از استاندارد
محمدعلی باشه آهنگر در مورد تغییر تعداد سیمرغهای جشنواره فجر معتقد است: ابتدا باید به سراغ دوستانی که این مقررات را وضع کردهاند برویم و بپرسیم چرا این اتفاق افتاده است شاید آنها دلیل قانعکنندهای داشته باشند. او میگوید: باید بپرسیم که چرا جشنواره ما به سمت یک جشنواره استاندارد حرکت نمیکند. تعداد جوایز در جشنوارههای استاندارد مشخص است و کم و زیاد نمیشود. ممکن است این جشنوارهها به فراخور در سالهای مختلف بخشهایی را به سایر بخشهای ثابت خود اضافه کنند اما هیچ وقت در یک سال تعداد جوایز دو برابر نمیشود. بهنظر میآید بخشی از این تصمیمگیری به خاطر برخی اتفاقات ناخوشایند سال گذشته بوده است.
احتمالا دلآزاریهایی که در سال گذشته به وجود آمد، باعث شده عدهای ناراضی باشند و به همین دلیل تعداد جوایز امسال بیشتر شده است. بهعنوان مثال من هم از مخالفان حذف جایزه صداگذاری بودم، در هیچ جشنوارهای هم این جایزه حذف نشده است. یا حذف سیمرغ مواد تبلیغی، عکس و پوستر باعث دلسردی دوستانی شده بود که در این بخشها فعال هستند. اصلا حذف این جوایز باعث شده بود در بخش پوستر کیفیت کارها افت کند. اما در نهایت باید ببینیم چه بخشهایی اضافه شده است. خوب است ارزش جایزهها را با افزایش تعداد آنها از بین نبریم.
آهنگر، اهدای سیمرغ به فیلمهای خارج از بخش مسابقه را یک اقدام نوآورانه دانسته و میگوید: این هم یک نوآوری است. در سالهای اول برگزاری جشنواره همه فیلمها میتوانستند در بخش رقابتی جشنواره شرکت کنند و همه مورد قضاوت قرار میگرفتند. آن موقع تب و تابی که برای رساندن فیلم به جشنواره وجود داشت آن قدر همهگیر بود که یک شور و شوق دیدنی بر فضا حاکم میشد. آن شور باعث میشد همه سعی کنند فیلم خود را به جشنواره برسانند. حالا با اضافه شدن این جایزه ما برمیگردیم به همان سالها. هر چند که بهنظر نمیرسد اضافه شدن این جایزه کار خوبی باشد و قطعا مورد نقادی قرار میگیرد. ضمن اینکه این جایزه برای آن هنرمندی که فیلمش برای بخش مسابقه پذیرفته نشده نیز حلاوتی نخواهد داشت.
سیمرغ یا 40 مرغ
تهماسب صلحجو نیز معتقد است: در درجه اول باید بهدنبال دلایل این اتفاق بگردیم که چرا تعداد سیمرغها به 40 رسیده است و به قولی سیمرغ به 40 مرغ تبدیل شده است. او میگوید: شاید استثنائا در این دوره به خاطر سیامین سالگرد پیروزی انقلاب این تصمیم گرفته شده است. اگر دلیل منطقی پشت این مسئله نباشد این تصمیمگیری با عقل جور در نمیآید. سینمایی که نمیتواند سالی 40 فیلم اکران کند چطور میتواند 40 سیمرغ بدهد؟ با این اتفاق خودبهخود ارزش و اعتبار معنوی این جایزه مخدوش میشود و اگر قرار باشد این تعداد جایزه ادامه پیدا کند خوشایند نیست. اما استثنا را همیشه میتوان پذیرفت. باید دید به چه مناسبتی چه کسانی جایزه میگیرند.
اتفاقی نظیر این در جشن منتقدان سینما نیز افتاد. یعنی از دستاندرکاران سینما به خاطر 30سال حضور تقدیر شد. اگر قرار است به انگیزه سیامین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی از برخی دستاندرکاران سینما تقدیر شود؛ این اتفاق خوبی است، اما اگر تبدیل به یک جریان شود قابل بررسی است. بهتر بود دستاندرکاران این امر دلیل این تغییرات را اعلام میکردند تا بتوانیم به راحتی قضاوت کنیم.
تداوم آزمون و خطا
جواد طوسی اما معتقد است: مهمترین عاملی که جشنواره فیلم فجر را در معرض نوعی آسیبشناسی اجتنابناپذیر قرار میدهد، تداوم آزمون و خطا در سیاستگذاریهای اجرایی آن بعد از این قدمت طولانی از برگزاری چنین جشنوارهای است.
او میگوید: در شرایطی که سینمای ایران در نگاهی واقع بینانه کماکان در کانون بحران جدی به سر میبرد مشخص نیست که براساس چه ضوابطی این ضرورت در جهت رشد کمی جشنواره فیلم فجر و افزایش جوایز بخش مسابقه آن اعمال شده است. در صورتی که با توجه به وضعیت نابسامان حاکم بر سینمای داخلی ما اقتضا میکند که چنین جشنوارهای بهطور مقطعی تا عبور از بحران و رسیدن به شرایط مطلوب به محدود کردن برنامههای اجرایی خود که میتواند قابل تعمیم به جوایز در نظر گرفته شده برای بخش مسابقه باشد اقدام کند. مرور فیلمهای بخش مسابقه چند سال اخیر نشان میدهد که ما با وجود حرف و حدیثهای خوشبینانه از هرگونه تریبون دولتی نتوانستهایم شاهد رشد کیفی در سقف تولید سالانه خود باشیم.
ارزیابی هر جشنوارهای چه داخلی و چه جهانی نشان میدهد که در وهله اول باید به تعداد مناسب فیلم قابل عرضه برای بخشهای اصلی آن که از شرایط کیفی و ارزشی لازم برخوردار باشند، داشته باشیم.در صورتی که با تعداد 4 و 5 فیلم قابل بحث (آن هم نه کاملا ایدهآل و درخشان) نمیتوان جشنوارهای با یک قدمت 27ساله برگزار کرد.
براساس وضعیت موجود که ظاهرا شامل حال این دوره از جشنواره فیلم فجر نیز خواهد بود، افزایش جوایز بخش مسابقه جشنواره چه توجیه منطقی دارد؟ آیا ما میخواهیم در چنین کانون بحران، به همدیگر مدال بدهیم؟ بارها در حوزههای نقادانه عنوان شده که میتوان تا رسیدن به شرایط متعادل و یا مطلوب، حتی موقتا از برگزاری جشنواره فیلم فجر خودداری کرد. ولی گویا همچنان تصمیمگیریهای اصلی و خارج از هر گونه نگاه کارشناسانه و یا تعامل با حوزههای دیگر فرهنگی و مطبوعاتی پشت درهای بسته صورت میگیرد. جدا از مورد یاد شده، در نظر گرفتن سقف زمانی برای ارائه فیلمهای بخش مسابقه نیز در جای خود میتواند از جنبههای مختلفی قابل بحث و تامل باشد.
این منتقد همچنین دلایل مختلفی را دخیل در کم ارزشی بسیاری از فیلمهای ساخته شده از جنبههای کیفی، حرفهای، مضمونی و ساختاری دانسته و میگوید: با این وضعیت اگر بخواهیم براساس توجیهات فردی و شخصی و سلیقهای خود چراغ جشنواره فیلم فجر را روشن نگه داریم و آبروداری کنیم، آیا همه فیلمها (به ویژه آن تعداد محدود فیلمهایی که قرار است به بخش مسابقه جشنواره رونقی بدهند) میتوانند تا زمان ضربالاجل اعلام شده تمام مراحل فنی خود را طی کنند؟ اگر بخواهیم با کنار گذاشتن اینگونه فیلمها که عمدتا در دقیقه 90 آماده میشوند، به همان تعداد فیلمهای متوسط و ضعیف دلخوش کنیم و در برنامه، بخش مسابقه را برای خالی نبودن عریضه با آنها پر کنیم، این جشنواره در بیستوهفتمین سال برپایی خود چه شأن و منزلت و اعتباری خواهد داشت؟
قاعدتا در نگاهی منصفانه و واقعبینانه نباید سیاستگذاران اصلی جشنواره فیلم فجر صرفا به بیلان کار و حضور باری به هر جهت چنین جشنوارهای اکتفا کنند. انتقادپذیری و استقبال برای پاسخگویی به نگاههای نقادانه و دلسوزانه اولین گام در جهت پوست انداختن دوباره چنین جشنوارهای میتواند باشد. موارد دیگر از جمله دو مرحلهای کردن جشنواره از حیث برگزاری جداگانه بخشهای مسابقه داخلی و بینالمللی نیز بحث جداگانهای را میطلبد.
کافی است تا نتیجه عملی و اجرایی این تجربه خام را در دوره گذشته ارزیابی کنیم و کمی تا قسمتی به سازهای مخالف شنیده شده در سال گذشته که تعدادشان نیز کم نبود، عنایت داشته باشیم. اگر بپذیریم جشنواره فیلم فجر تنها رویداد فرهنگی این سرزمین به شمار میآید، نباید خودمان آگاهانه در جهت آسیبپذیری هر چه بیشتر آن و مخدوش شدن تصویر نوستالژیک آن برای مخاطبین مختلف پیشقدم شویم. جشنواره فیلم فجر در شرایط کنونی نیاز به تحول و آسیبشناسی جدی و عمیق دارد. شناخت و درک صحیح این واقعیت، با افزایش سیمرغها هیچ سنخیت منطقی ندارد و ایجاد چنین رفرمهایی که با قواعد و فرمولهای جشنوارههای دیگر نیز همخوانی ندارد، به منزله پاک کردن صورت مسئله است.