وی که خود را مامور عالیرتبه وزارت اطلاعات معرفی میکرد، با صدور حکم اعدام طعمههایش سناریوی سیاه خود را به اجرا میگذاشت و بعد از شکنجه روحی و جسمی مالباختگان، به بهانه بهتعویق انداختن اجرای این حکم از آنها اخاذی میکرد.
تحقیقات برای دستگیری این مرد از 2 سال قبل و با شکایت چند مالباخته که مدعی بودند مردی به نام قاسم با معرفی خود بهعنوان مامور وزارت اطلاعات و محافظ مقامات عالیرتبه به کلاهبرداری میلیونی از آنها دست زده است، آغاز شد.
آغاز تحقیقات
بهدنبال این شکایات، با دستور قاضی علیزاده - بازپرس شعبه 5 دادسرای شهرری - تحقیقات برای دستگیری مرد کلاهبردار آغاز شد و سرانجام یک ماه قبل، ماموران به سرنخهایی دست یافتند که از ادامه فعالیت مجرمانه متهم در شهرهای شمالی کشور حکایت داشت.
تحقیقات نشان میداد متهم فراری با شناسایی وکیل جوانی به بهانه استخدام وی در وزارت اطلاعات دست به کلاهبرداری 60میلیون تومانی از او زده بود.
وکیل جوان در تشریح ماجرای این کلاهبرداری به ماموران اطلاعات شهرستان نور گفت: 18 ماه قبل با مردی به نام قاسم آشنا شدم.
او با نشان دادن کارتی که نشان میداد مامور حفاظت مقامات عالیرتبه کشور است، خود را مامور وزارت اطلاعات معرفی کرد و مدعی شد میتواند به من سمتی در این وزارتخانه بدهد.
او چندی بعد حکمی به من داد که نشان میداد من مامور ویژه شورای امنیت ملی هستم اما هنوز زمان زیادی نگذشته بود که وی و 4 نفر دیگر که دائما با وی در ارتباط بودند به خانهام آمدند و با نشان دادن حکمی مدعی شدند من جاسوس هستم و دختران را به دوبی قاچاق میکنم، به همین خاطر دادگاه حکم به اعدام من و قطع دست راست و پای چپ همسرم داده است.
پس از این ماجرا او 18 ماه تمام، مرا شکنجه میکرد و در این مدت 60 میلیون تومان برای به تعویق انداختن حکم اعدامم از من گرفت.
با اظهارات این زوج جوان بود که ماموران توانستند مخفیگاه متهم را در مرکز تهران شناسایی و وی را بههمراه 4 همدست اصلیاش دستگیر کنند.
بهدنبال چاپ خبر دستگیری متهم و همدستانش در مطبوعات، صبح دیروز 30 شاکی که هدف کلاهبرداریهای وحشیانه وی قرار گرفته بودند، به شعبه 5 بازپرسی در دادسرای شهر ری رفتند تا ماجرای شکنجههای این مامور قلابی اطلاعات را نزد بازپرس پرونده بازگو کنند.
یکی از آنها که مرد جوانی است در اظهارات خود گفت: یک سال قبل با متهم در یک هیات عزاداری در شهرری آشنا شدم. او خود را مامور وزارت اطلاعات معرفی کرد و با این ادعا که نفوذ زیادی در این سازمان دارد با من ارتباط بیشتری برقرار کرد.
بعد از مدتی با این ادعا که بهخاطر تن صدایم میتوانم به خوبی از افراد خطاکار بازجویی کنم از من خواست در وزارت اطلاعات مشغول به کار شوم.
او بعد از مدتی برایم حکمی آورد که امضای وزیر اطلاعات زیر آن بود و من در این حکم بهعنوان بازجوی وزارت اطلاعات معرفی شده بودم.
بعد از مدتی قاسم از من خواست تا در انجام بازجوییها به وی کمک کنم. به همین خاطر مرا به خانهای در مرکز تهران برد و مدعی شد این خانه، محل بازجویی از افرادی است که علیه امنیت داخلی فعالیت میکنند ، من حتی یک بار از مردی که بعدا متوجه شدم خودش نیز از شاکیان پرونده است بازجویی کردم.
بعد از مدتی قاسم به سراغم آمد و با نشان دادن برگهای به من گفت که به اتهام جاسوسی حکم اعدامم صادر شده است. او سپس مرا بازداشت کرد و به همان خانه شکنجهگاه برد.
قاسم و همدستانش در آنجا مرا بهشدت شکنجه کردند و بعد از چند روز به خانوادهام تلفن کردند و مدعی شدند بهزودی حکم اعدام من اجرا خواهد شد. آنها میگفتند حاضرند برای به تعویق انداختن اجرای حکم پول بگیرند و به این ترتیب 3 میلیون تومان از من اخاذی کردند اما از همان زمان پدرم به خاطر فشارهای روحی سکته کرد و هنوز در بیمارستان است، او حتی باعث شد همسرم هم از من طلاق بگیرد.
تنها بازمانده باند تبهکاری
صبح دیروز بازپرس علیزاده که رسیدگی به این پرونده را بر عهده دارد،گفت: این مرد تبهکار آخرین بازمانده باندی است که در سال 83 با معرفی خود بهعنوان محافظان مقامات عالیرتبه کشور اقدام به کلاهبرداری از افراد مختلف در شهرستانهای کرج و تهران کرده بودند.
اعضای این باند در همان سال توسط پلیس دستگیر شدند و تنها این فرد توانست فرار کند که وی نیز بعد از مدتی دوباره به فعالیتهای تبهکارانه خود ادامه داد تا اینکه توسط پلیس دستگیر شد.