بر این اساس، هماکنون شاهد برگزاری همایشها و ایجاد سازمانهایی در راستای گسترش این فهم مشترک و گفتوگو در میان ادیان و فرهنگهای مختلف هستیم. ازاینرو بود که همایش 2روزهای در مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی با عنوان «دین در دنیای جدید» برگزار شد.
در این همایش که با همکاری بنیاد گفت و گوی تمدنها در ژنو، کلوب مادرید و مرکز صلح و حقوق بشر نروژ برپا شد، اندیشمندان، سیاستمداران - بهویژه رؤسایجمهور و نخست وزیران سابق برخی کشورها – حضور بههم رسانده بودند.
مطلبی که از پی میآید، گزارش سخنان افتتاحیه این همایش است که دوشنبه جاری برگزار شد.
نخستین سخنران این همایش، سیدمحمد خاتمی بود که در آغاز با بیان این نکته که پاسخ به 2 پرسش: مراد از دنیای معاصر کدام است؟ و دین چیست؟ شرط داوری در باب وضعیت دین در دنیای معاصر است، گفت: دنیای معاصر عبارت است از دنیای متجدد که قرنهاست انسان غربی در آن بهسر میبرد و انسان غیرغربی نیز متأثر از آن است.
پساتجدد با وجود وارد کردن نقدهای شالودهشکن بر مدرنیته نتوانسته است دنیای دیگری پدید آورد و درست این است که بگوییم دنیای معاصر همان دنیای متجدد است که نسبت به گذشته بیقرارتر و پایههای آن لرزانتر شده است. آنچه در دنیای جدید برجستگی دارد، توجه به انسان و عقل خود بنیاد اوست که بیمدد هیچ امر ماورایی، تنها منبع شناخت و منشأ راهبردی و تدبیر زندگی به حساب میآید.
رئیس بنیاد باران در ادامه در ارتباط با بحرانهای موجود جهان متجدد یادآور شد: امروز بیش از هر زمان تذکر به این حقیقت پدید آمده است که وقتی «خدا» از عرصه ذهن و زندگی بشر دور شد، زندگی، امن و رضایتبخش نخواهد بود؛ ولو اینکه انسان بهلحاظ مادی به دستاوردهای بزرگی برسد.
چنین وضعی اگر ادامه یابد به نیهیلیسم میانجامد یا نیهیلیسم پدید آمده را بیشتر و شدیدتر میکند و درنتیجه بنیاد زندگی بشر در غرب و شرق عالم در توفان ویرانگر نیهیلیسم و پوچانگاری فروخواهد ریخت و همه آثار و مآثر تمدن جدید نیز از میان خواهد رفت. نیهیلیسم همه چیز را به بازی میگیرد و میکوشد از همه چیز بهصورت ابزار استفاده بد کند و در این راه از دستاندازی به ساحت دین و فلسفه و علم و هنر و حتی عنوان انسان و حقوق بشر ابا نمیکند؛ در این زمان است که دین میتواند بهکمک انسان بیاید. چنانکه انسان روزگار ما نیز به این نکته لطیف تفطن یافته است و آثار بازگشت دین را بهوضوح میبینیم.
آنگاه رئیسجمهوری پیشین ایران در باب معنا و مفهوم دین گفت: وقتی به دین از منظر متدینان به ادیان الهی مینگریم، دین عبارت است از آنچه خداوند برای هدایت آدمی و معنا بخشیدن به زندگی او در این جهان و گشودن راه سعادت برین و جاودان فروفرستاده است و جوهر و محتوای همه ادیان وحیانی یکی است. باید با روشنبینی بر این نکته تأکید کرد که وجهه تاریخی دین یعنی آنچه بهنام دین در تاریخ تحقق یافته است، بالضروره با حقیقت دین یکی نیست و شاید یکی از علل برانگیخته شدن پیاپی و مکرر پیامبران برای تذکر به همین معنا و پیراستن حقیقت دین از آرایههایی باشد که به علل مختلف اندام دینها را پوشانده است.
دین در این لحظه حساس و نفسگیر تاریخی میتواند به کمک انسان بیاید بیآنکه به دستاوردهای مثبت تمدن بشری آسیب برساند، بلکه آمدن و بازگشت آن یک ضرورت تاریخی است که آثار آنرا نیز بهوضوح در شرق و غرب عالم مینگریم. منتهی دین و یقین روشن و ایمان لطیف دینی نیز باید ابتدا خود را از چنگال جزماندیشان متعصب و سنتپرستان ظاهربین و سودانگاران خشونتگرا و نابردبار برهاند و نگرانی انسان بخصوص انسان آزاداندیش و اندیشهور را از دین بهخاطر کارکرد نادرستی که در دورانهای گذشته داشته است مرتفع کند تا انسان دریابد که دین نیز چون خود انسان مظلوم و مورد سوءاستفاده واقع شده است.
واضع نظریه گفتوگوی تمدنها در پایان، غیاب امر قدسی از صحنه زندگی انسان را ازجمله معضلات رنجآور جهان معاصر خواند و بر این نظر بود که امر قدسی باید به متن ذهن و زندگی بشر برگردد ولی «قدسیزدایی» در جهان جدید خود عکسالعملی در برابر سوءاستفاده از امر قدسی برای قدسی کردن همه چیز و همه امور بوده است. حذف قدسیت از زندگی به همان میزان خسارتبار است که قدسی کردن افراطی همه امور.
در این مرحله رسالت دینداران، بهخصوص پیروان ادیان ابراهیمی بسیار سنگین است. توجه به جوهر یگانه دین، بهخصوص با نگاهی که اسلام به دینهای دیگر دارد، راه مطمئن تبدیل تنازع به تفاهم و تقابل به همزیستی است. پیروان ادیان بهویژه رهبران خیراندیش دینی باید با سعهصدر ابتدا شیوه تفاهم در میان خود را بهجد بیازمایند و آنگاه همه جهان را به معنادار کردن زندگی برای افراد و استقرار صلح و امنیت و همزیستی در عرصه اجتماع جهانی فراخوانند.
مبارزه با بنیادگرایی
نخست وزیر سابق نروژ، دومین سخنران افتتاحیه همایش بود که ابتدا با برشمردن موضوعاتی چون: دمکراسی، دین، سیاست، تساهل و جنسیت بهعنوان مهمترین مسائل بشر امروز، در باب اهمیت دین در جهان معاصر چنین گفت: اگر به اروپا بهدقت بنگریم، متوجه میشویم که دین هنوز در آنجا نماینده بعد حیاتی مردم است و در واقع شکل و محتوای حیات اجتماعی آنها را تعیین میکند.
پیشتر این نظر مطرح بود که لازمه مدرنیزاسیون رسیدن به سکولاریسم است. ممکن است در برخی جاها اینگونه باشد؛ اما این روندی اجتنابناپذیر نیست. حتی پلورالیسم و احترام بهگوناگونی عقاید دینی، چالشهایی را ایجاد میکند که باید بر آنها وقوف یابیم و باید بیاموزیم که چگونه با آنها بسازیم. بوندویک در ادامه درباره حقوق بشر و ابتنای آن بر آزادی مذهب سخن گفت: این مهم است که چگونه اکثریت با اقلیت (مذهبی) رفتار کند. اکثریت باید به اعتقادات و نحوه زندگی اقلیت رسمی احترام بگذارد. لذا اکثریت باید حقوق اقلیت را از نظر فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بهرسمیت بشناسد. البته پلورالیسم به این معنا نیست که با عقیدههای مختلف موافقت کنیم، بلکه باید به آنها احترام بگذاریم.
وی آنگاه بنیادگرایی و تروریسم را منحصر به دین خاصی ندانست و در این باره توضیح داد: فشار دائم بر جوامع مسلمان در غرب باعث شده که عملاً در مورد شیوه عملکرد جهان مشکلاتی پدید آید. عناصر افراطی در هر 2طرف قضیه این مسائل را افزایش داده است. امروزه اصل عدالت از جمله مهمترین مسائل در مقابله با بنیادگرایی و تروریسم است. حقوق بشر منحصر به کشور خاصی نیست. باید نسبت به اعمال آن در همه جا حساس باشیم. رهبران مذهبی ما باید با موج اسلامهراسی مقابله کنند. از اینرو معتقدم که افزایش معرفت و دیالوگهای بینادیانی تنها راه برای گسترش همزیستی ادیان و فرهنگهاست.
درک تفاوتها یک وظیفه اخلاقی است
خانم مری رابینسون از اعضای کلوب مادرید که تاکنون نقش مهمی در همفکری میان نمایندگان ادیان مختلف جهان و گسترش گفتوگوهای بین ادیانی داشته است، ابتدای سخنانش در معرفی مرکز یادشده گفت: ما سازمان مستقلی هستیم که سعی داریم روابط بینالمللی را از طریق گفتوگو بین فرهنگها و ادیان گوناگون تقویت کنیم. رهبران بیش از 50 کشور دنیا در این کلوب عضو هستند. هدف اصلی ما، راهبری دمکراتیک و مدیریت درست تنوع فرهنگی و دینی است.
ما با تأکید بر حقوق بشر و ارزشها و کرامات مشترک بشری در این مسیر گام نهادهایم. او در ادامه افزود: اکنون زمان آن رسیده که با یکدیگر بیشتر گفتوگو کنیم و با عزم راسختری حرکت کنیم و تفاوتهای دینی را مورد اغماض قرار دهیم. از اینرو باید تنوعهای مذهبی و فرهنگی موجود در جوامع را درک کنیم. این یک وظیفه اخلاقی است.
رئیس جمهور سابق ایرلند در پایان درخصوص وظیفه رهبران مذهبی جهان اظهار داشت: رهبران مذهبی باید نفرت و تندرویها را به نفع صلح کنار بزنند. آنها باید حساسیتهای فرهنگی و مذهبی را در نظر آورند. به هر حال، از مذهب میتوان سوءاستفاده کرد ولی باید از ارزشهای مذهبی در جهت تفاهم و صلح بیشتر استفاده کرد. دنیای امروز ما بیش از هر زمان به صلح نیاز دارد. قبل از آنکه رهبران مذهبی جهان گرد هم آیند، باید بیندیشند که چه سیاستها و ارزشهایی باید در دیالوگ میان ادیان مدنظر قرار گیرند.
برخی دینداران متهمان اصلیاند نه ادیان
امروزه در دنیایی زندگی میکنیم که بهواسطه مهاجرتهای بینالمللی، تعداد زیادی از مردم برخاسته از فرهنگها و مذاهب مختلف در کنار هم قرار گرفتهاند و این امر سوءتفاهمها و برخورد تمدنها را بیشتر کرده است.
دبیرکل سابق سازمان ملل پس از این مقدمه درباره نقش کلیدی دین در این وضعیت گفت: خیلیها دین را عامل هر معضلی میدانند. من بارها گفتهام که اگر هم معضلی در این بین باشد، معضل معتقدان است نه اعتقادات. هیچگاه تورات، انجیل و قرآن به یک فرد افراطی نمیگویند که یک کار مجرمانه و خشونتآمیز انجام دهد. دین هیچگاه به سیاستمداران نمیگوید که حرفهایی را برای کسب رأی بیشتر بزنند.
کوفیعنان در باب نقش خطیر رهبران مذهبی جوامع معتقد بود که صدا و حرف سیاستمداران و رهبران مذهبی در حکم بدنه اصلی جوامع، باید همواره شنیده شود. آنها باید افراط و تبعیضها را محکوم کنند. کشتن ولو یک نفر باید محکوم شود؛ چرا که کشتار جمعی از یک نفر آغاز میشود. آنها باید فرصتهایی را برای جوانان ایجاد کنند تا گزینههای متفاوتی را در برابر خشونت و افراطگرایی ببینند. در عینحال باید در پی تقویت آزادی بیان بود. این را دوستان ما در رسانههای جمعی باید بیشتر توجه داشته باشند. حتی کلمات میتوانند خشونت، نفرت، صلح و آزادی را تقویت و یا زایل کنند. آزادی بیان مهم است؛ اما خود آن مسئولیتهای خطیری بهدنبال میآورد که باید به آنها توجه داشت.
معنویت؛ تصویر دنیای آینده
سخنران بعدی همایش، رومانو پرودی، نخست وزیر سابق ایتالیا بود. او درباره برجستگی نقش دین در دنیای پس از جنگ سرد گفت: نقش دین از آن زمان تا به امروز زیاد شده است. البته دین ابزار سلطه نیز بوده است، اما باید دانست که این سلطه و ترس ناشی از آن ساخته دست برخی از افراطگرایان مذهبی است. در واقع افراطگرایان هستند که قرائتهای خودخواسته از قرآن، انجیل و تورات فراهم میآورند و به توجیه خشونتطلبی میپردازند و الا هر دین و مذهبی عدم خشونت را ترویج میکند.
آنگاه وی با بیان این نکته که صلح بین ملتها حاصل نمیشود، مگر صلح مذاهب ایجاد شود، افزود: تمام مذاهب از هر سنخی به همزیستی احترام میگذارند و صداقت و کرامات انسانی را گسترش میدهند؛ اما با وجود این ارزشهای مشترک، متاسفانه امروزه شاهد رشد و گسترش خشونت دینی در جهان هستیم و این واقعیت تلخی است. در برخی از جاهای دنیا، اقلیتهای دینی از اعمال خشونت نسبت به خود هراس دارند. باید به تفاوتها احترام بگذاریم، اکنون زمان آن فرارسیده که ظرفیتی را در جوامع ایجاد کنیم که نقطه مشترک همه ادیان است. اگر دیالوگ بین ادیان نباشد، صلحی نخواهد بود.
او با تاکید بر آموزش ارزشهای مشترک ادیان به نسلهای آینده و واردکردن آنها در نظامهای آموزشی کشورها گفت: ما در جوامع مختلف باید نقش دین را در کمک به روندهای سیاسی مورد توجه قرار دهیم.
پرودی در پایان درباره نسبت دین و سیاست در جوامع امروز اظهار داشت: ارتباط میان سیاست و مذهب، بهگونهای باید باشد که از روندهای خشونتآمیز جلوگیری شود. باید به دیگران هم اجازه زندگی بدهیم. این اصل باید درمیان مردم و بهویژه جوانان گسترش یابد. باید حقوق اقلیتهای مذهبی رعایت شود. بنیادگرایی باید کشف ارزشها باشد نه اعمال خشونت به دیگران نیز امروزه این واقعیت بیشتر از گذشته آشکار شده که بدون معنویت نمیتوان زیست؛ این تصویر دنیای آینده ماست. باید فلسفهای براساس مشترکات دینی و فرهنگی پی بریزیم و آن را به دستهای از معادلات سیاسی برگردانیم. بدین طریق میتوان به درک متقابل بین ملتها و فرهنگهای گوناگون امید بست.
دگر نوازی
هنگامی که رئیس جمهور پرتغال بودم، همواره تاکید میکردم که بزرگترین ثروت یک کشور – جدای از منابع مادی – مردمانش هستند. اکنون که به عنوان نماینده عالی ائتلاف تمدنی سازمان ملل در اینجا سخن میگویم، باز تاکید میکنم که مدنیت، بنیان راستین جوامع را شکل میدهد و نقش مهمی در ارتباط بین مردم ایفا میکند.
رئیسجمهور پیشین پرتغال پس از بیان این مقدمه در توضیح مدنیت گفت: به نظرم مدنیت بیان محکمی از اشتراکات بین جوامع است. از این رو فضیلتهای مدنی هسته اصلی حقوق بشر را تشکیل میدهند. پیش از همه، مدنیت با شأنیت زندگی مرتبط است و این مسئله برای جهانشمولی حقوق بشر اهمیت دارد. او درباره اهمیت ائتلاف تمدنها در جلوگیری از گسلهای بین فرهنگی اظهار داشت: اگر تفاوتهای فرهنگی و دینی مابین جوامع اهمیت نداشتند، این ائتلاف دلیل وجودی خود را از دست میداد.
هدف از این برنامه، ایجاد همبستگی میان مردم است تا بر پایه ارزشهای مشترک زندگی کنند. به همین دلیل، امروزه دگرنوازی به عنوان بیانی از مدنیت عام اهمیت وافری پیدا کرده است. دگرنوازی نماینده یک امر جهانشمول در دنیای چندفرهنگی است. دگرنوازی به ما میگوید که بشر بنیان مشترکی دارد. صلح وقتی رخ میدهد که این بنیانها را بازشناسیم و تفاوتها را پذیرا گردیم و به دیگران احترام نهیم.
از این رو امروزه از یک طرف نیاز به یک استراتژی جهانی داریم تا تفاوتهای فرهنگی و دینی را بهخوبی سامان دهیم و دوم، در ایجاد صلح براساس این تفاوتها بکوشیم.او در پایان با طرح این پرسشها که آیا دین میتواند نقش خوبی در ایجاد سیاست خوب داشته باشد و چه ارتباطی میان مذهب و روشهای دمکراتیک وجود دارد؟ از نقش گفتوگوهای بین ادیانی در گسترش صلح و نیز ایجاد امنیت مشارکتی در میان ملتهای جهان سخن به میان آورد.