یعنی همانطور که یک کودک، خواندن و نوشتن را یاد میگیرد، میتواند مطالعه را هم بیاموزد. پس باید روش مطالعه را به او آموخت و او را به خواندن عادت داد.
مدرسه دومین جایگاه تربیتى انسان است که کودک اصول و قواعد خواندن و نوشتن را فرامىگیرد و مىآموزد که بدون کمک والدین و معلمان خود مطالب کتاب را بخواند و بفهمد. کودک بهدلیل همین تحول بزرگى که در خود احساس مىکند، اشتیاق فراوانى به مطالعه دارد و هر لحظه مىخواهد بیشتر با دنیاى پررمز و راز درون کتابها آشنا شود.
براى بسیارى از کودکان، مدرسه اولین مکانى است که آنها را با خواندن و مواد مکتوب آشنا مىکند، زیرا یا بهدلیل بىسوادى پدران و مادران و یا به سبب عدمعادت به مطالعه آنان، کودکان فرصت تجربههاى مفید خواندن در خانوادهها را نمىیابند، لذا مهمترین وظیفه مدرسه طراحى و پیاده کردن برنامهاى آموزشى و پرورشى مدونى است که کودک را متناسب با هر مقطع سنى و هر پایه درسى، بهدنبال کردن علایق خود در کتابهاى غیردرسى تشویق کند. شکلگیرى عادت به مطالعه در مدرسه و گسترش آن به نگاه نظام آموزشى به مقوله آموزش و پرورش بستگى دارد.
نظام آموزش و پرورش در کشورهاى جنوب و از جمله کشور ما، نظامى غیرپویا و تک محور است. نظام تک محور، نظامى است که براساس یک کتاب و یک جزوه درسى شکل مىگیرد و معلم و دانشآموز خود را از هرگونه مراجعه به دیگر منابع اطلاعاتى بىنیاز مىداند؛ نظامى که ساختار متون درسى آن درونزا نیست و همین باعث مىشود که دانشآموز از خواندن آن احساس لذت نکند و از ادامه راه باز ماند. در این نظام نگاه دانشآموز و حتى دانشجو از خواندن رفع تکلیف است، به بیان دیگر در نظام مدارس نگرش به کتاب و مراجعه به آن با انگیزه وظیفهمندى انجام مىشود. بهدلیل عدمپویایى نظام آموزشى، موانع جدى هم بر سرراه این تداوم خواندن ایجاد مىشود؛ زیرا در چنین نظامى معلم و دانش آموز بىنیاز از منابع گسترده علوم و معارف بشرى هستند.
اما در شرایطى که نظام آموزشى، دانشآموز محور باشد و کتاب درسى نقطه شروع فعالیت آموزشى معلم و دانشآموز تلقى شود و هیچ فعالیت آموزشى و پرورشى بدون بهرهگیرى از سایر منابع دانش بشرى امکان پذیر نباشد و بهجاى روشهاى مکانیکى متکى بر حافظه از روشهاى بینشى مبتنى بر تجزیه و تحلیل استفاده شود و ملاک ارزشیابى، پیشرفتهاى فردى دانش آموز باشد، آنگاه کتابخانه با رسالت بارور کردن روند آموزش پا به عرصه وجود مىگذارد، در آن صورت کتابخانه «قلب آموزش و پرورش» تلقى مىشود و همه فعالیتهاى جارى آتى یک مدرسه در کتابخانه آن سازماندهى مى شود و کتابدار و معلم بهطور مشترک برنامههاى آموزشى و پرورشى را با اتکا به منابع موجود ترتیب مىدهند. به این ترتیب است که «کتابخانه مدرسه، دستگاه حرارت مرکزى و روح مدرسه مىشود.»
کتابخانههای مدرسه بهعنوان مکمل برنامههای آموزشی در امر تعلیم و تربیت اهمیت به سزایی دارند. دانشآموز در مدرسه میآموزد که چگونه بخواند ولی کتابخانه به او یاد میدهد خواندن را به حکم نیازهای تربیتی، شخصی و حرفهای دوست بدارد. کتابخانه مدرسه به جامعه مخاطب خود کمک میکند که آموزش بهطور پیوسته ادامه یابد و قدرت مطالعه صحیح و خودآموزی را به دست آورد، زیرا در دنیایی که هرروز مسائل دشوارتر و پیچیدهتری مطرح میشود، ضرورت دارد که افرادش بهویژه از سالهای کودکی و نوجوانی در مسیر صحیح کسب دانش و افزایش دانش و افزایش اطلاعات بهمنظور ایجاد توانایی و امکانات در حل دشواریهای فردی و اجتماعی قرار گیرند.
کتابخانه مدرسه موجب شکوفایی استعداد دانش آموز میشود و او را جستوجوگر بار میآورد، حتی از حد دانایی فراتر رفته و روح علمی را در وی تقویت خواهد کرد. با چنین دیدگاهی، کتابخانه مدرسه یک نمایشگاه و جایی دیدنی نیست و نباید در حد یک گذرگاه و یک ماوای موقتی تلقی شود.مسلما کتابخانه مدرسه نه تنها برای تامین اوقات کلاسهای درس بدون معلم ایجاد نشده است بلکه همراه کلاس درس است و به سرشاری آن کمک میکند.
بدین ترتیب فرهنگ کتابخوانی با وجود مشکلات بیشمار خانوادهها که مهمترین آنها عدمشناخت ارزشهای فرهنگی به ویژه در کشورهای جهان سوم است، به دست مدرسه و کتابخانه مدرسه به وجود میآید و نضج میگیرد. اما این باور فقط درصورت نهادینه شدن آن به بار خواهد نشست؛ یعنی باید در برنامههای آموزشی مدرسهها به مطالعه کتابهای جانبی و استفاده از کتابخانه مدرسه مانند سایر درسها توجه لازم شود و این فکر در دانشآموز تقویت شود که یاد گرفتن فقط به کلاس درس و کتابهای درسی منتهی نمیشود بلکه همه جا و همه چیز میتواند آموزنده باشد.
درنهایت کودک و نوجوان دانشآموز در مییابد که اجتماع و هر آنچه را که جامعه در برمیگیرد منابعی برای کسب آگاهیهای او به شمار میروند. همچنین متوجه میشود که آموزش مداوم نیاز انسان بالنده است و به زمان و مکان مشخصی محدود نمیشود. خواندن کتاب و بهطور کلی بهرهگیری از انواع مواد نوشتاری، دیداری و شنیداری از سادهترین و مهمترین کمکهای آموزشی است که با کمک کتابخانه مدرسه ممکن و میسر میشود.
در واقع با کمک کتابخانه مدرسه توان بهتر خواندن، بیشتر خواندن و برانگیختن ذوق مطالعه در کودکان و نوجوانان پایه گذاری میشود تا ضمن عادت به مطالعه و آموزش درست خواندن، برای استفاده از سایر کتابخانهها در مقاطع مختلف دوران زندگی آماده گردند.
بدین ترتیب کتابخانه مدرسه یکی از مهمترین ابزار پایه برای ایجاد عادت به مطالعه در دوران خردسالی به شمار میرود و از ویژگیهای آن در نظام پیشرفته آموزشی، پیوند دادن کلاس درس و برنامه آموزشی با کتابخانه است.