گفته بودند:«برنامههای متعدد فرهنگی» و اصفهان شنیده بود. قرار بود اصفهان به پایتختی برسد و قرار بود شکوه و تمدنش را با خود به میدان بیاورد.
اصفهان پایتخت فرهنگی جهان اسلام شد. یکسال گذشت. زمان پایتختی به پایان رسید. و حالا 2سالی بعد از آن روزها اصفهان، نصف جهان، پایتخت سالهای شکوه معماری ایرانزمین از دی ماه 1384 تا دی ماه 1385 خاطره خوبی ندارد یا شاید من نویسنده اشتباه میکنم.
تنها راه ما شاید دوره کردن خاطرات باشد و شنیدن حرف چند تایی از مسئولان شهری که پایتخت فرهنگی جهان اسلام شده بود.
اصفهان، بستر مناسبی داشت برای پایتخت فرهنگی بودن دنیای اسلام. آثار معماری دورههای مختلف تاریخی که نمودی از شکوفایی سبکهای هنر معماری است. آثاری چون منارجنبان، سی و سه پل، مسجد جامع و صدها اثر دیگر. اما اتفاق همیشه خوشایند نیست. آثار معماری ما در شرایط بدی بود و حتی انتخاب اصفهان کمکی به بهبود شرایط نکرد. هرچند که حاج رسولیها، رئیس شورای شهر اصفهان نگاه دیگری دارد: «ما سالانه 4 تا5 میلیارد تومان برای بخش تاریخی هزینه میکنیم. در تعامل خوبی با سازمان میراث فرهنگی به سر میبریم. مشکلی نیست.»
حاج رسولیها مشکلی نیست را میگوید و از اصفهان نوایی به گوش میرسد. کاشیهای زینت یافته به طرحهای اسلامی- اسلیمی آبی و فیروزهای ترک میخورند. بخش تجاری در دل بافت تاریخی خانه میکند و شاید بحثبرانگیزترین اتفاق سال رد شدن مترو از زیر خاک سست چهار باغ باشد که دراین باره هم حاج رسولیها خوشبین است: «مترو با توجه بهنظر کارشناسان سازمان میراث فرهنگی و شورایعالی ترفیک پیش میرود.»
گذشتن گردشگران از این شهر تاریخی که به سمت پایتختی جهان اسلام هم رسیده است، خود مسئله دیگری است. آماری که ناچیز بودنش گفتنش را سخت میکند. مسئلهای که مسئولان امر میگویند در آینده و با حل مشکل نبود هتل مناسب و هزارو یک زیر ساخت دیگر گردشگری حل میشود!
در آغوش دودها
اصفهان تنها یک شهر تاریخی نیست. این را من نمیگویم. همه آن صنایعی میگویند که دور تا دور شهر لانه کردهاند. همه آن نشانههای شبه مدرن شدن جامعه ایرانی که در کنار یکی از ارزشمندترین المانهای گذشته ما خودنمایی میکنند. هوای آلوده برای نصف جهان هم ارمغان همینهاست. در سالی که اصفهان انتخاب شد تا آنچنان که باید شکوهش را به تماشای دنیا بگذارد، به گزارش سازمان هواشناسی آلودهترین هوای سالهای اخیر را بهخود دید. هوایی که آدمها را خانه نشین میکرد و اگر گردشگری به شهر میآمد، از آمدن پشیمانش.
این شاید تنها نقطهای باشد که در مورد آن حاج رسولیها خوش بینی ذاتیاش را کنار میگذارد و میگوید: «آلودگی هوای اصفهان معضلی است که برای حل آن در حال بررسی هستیم. باید به نوعی هوای خروجی کارخانهها را فیلتر کرد. همچنین از بیشتر شدن صنایع و خودروها جلوگیری کنیم.»
بگذریم که حتی اگر هوای اصفهان را باز پاک ببینیم، هرچند در کل اتفاق مبارکی است، اما در خاطره شهر از روزهای پایتخت فرهنگی بودنش تاثیری ندارد.
برنامههایی که لغو شدند
اصفهان قرار بود محل برگزاری برنامههای متعددی باشد. برنامههایی که با توجه به بستر فرهنگی مناسب شهر به نتیجه خوبی میرسیدند و... اما شرایط، نتیجه را به شکل دیگری رقم زد.
علی قاسمزاده مسئول دبیرخانه ستاد نکوداشت اصفهان - پایتخت فرهنگی جهان اسلام- میگوید: «ابتدای سال پایتختی و در هفتههای آغازین شروع به کار دبیرخانه پایتخت، برآورد هزینهها براساس پیشنهادها، طرحها و ایدههای موجود 100میلیارد تومان بود که پرداخت بخشی از این بودجه بهصورت تسهیلات بانکی و بخشی دیگر بهصورت هزینهها عمرانی مقرر شد.
این بودجه از 100 میلیارد به 3میلیارد تومان رسید. در کمیسیون تلفیق مجلس این 3میلیارد هم حذف شد، اما نهایتا در آخرین دقایق جلسه علنی مجلس در سال 84، 3میلیارد تومان در ردیف بودجههای متفرقه برای پایتخت فرهنگی جهان اسلام تصویب شد.
مدیریت این بودجه خود حکایتی است که چند ماه به درازا کشیده شد و سرانجام داوری و حل آن طی جلسهای بهصورت 60 درصد اصفهان و 40 درصد تهران واگذار شد. از مجموع این 3میلیارد، در 3ماه پایانی سال پایتختی مبلغ یک میلیارد و 270 میلیون تومان بهصورت مشترک میان تهران و اصفهان، به حساب استان واریز شد که دریافت این میزان نیز خود مشکلات جدی و پیچیدهای را به همراه داشت.» و این یکی از گرههای افتاده به کار بود؛ ناهماهنگی بین ارگانهای مختلف که هر یک بخشی از کار را بهعهده داشتند، چندگانگی مدیریتی در فرهنگ و اداره شهر و... همه و همه راهی ساخت که با پیمودن آن انگار که بهجای اعتباری بیشتر بخشیدن به اصفهان از اعتبارش هم خرج شد.
حالا، این روزها اصفهان خاطرات خوبی از سال2006 میلادی ندارد، از زمانی که میشد با خرج و درایتی بیشتر تصویر بهتری خلق کرد.
فرصت از دست رفته
انتخاب شهری بهعنوان پایتخت فرهنگی در درجه نخست تاکیدی بر ساختارهای فرهنگی و پیشینه تاریخی آن شهر است که راهکاری بینالمللی را برای معرفی این شهر فراهم میکند. این گزینش فقط گام نخست است و از این هنگام به بعد این برنامهریزان داخلی هستند که باید در شناسایی و بهره برداری از این گزینش گام بردارند.برای نمونه انتخاب اصفهان بهعنوان پایتخت جهان اسلام به این شهر امکان داد تا حداقل در دنیای اسلام خود را بهعنوان مرکزی با پیشینه چند هزارساله معرفی کند ولی برخلاف تصور ما نتوانستیم آنگونه که دیگران از چنین گزینشهایی بهره بردند استفاده کنیم.
فقط در اصفهان بود که مسافر در مییافت به پایتخت فرهنگی جهان اسلام پا گذارده و در اقدامی بسیار پسندیده رادیو اصفهان در آغاز همه برنامههای خود از اصفهان بهعنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام یاد میکرد. ولی حتی در پرواز با خطوط داخلی به اصفهان، به مسافران اطلاعات لازم داده نمیشد. در فرودگاه نیز اگر مسافر خود میدانست که به پایتخت فرهنگی جهان اسلام پاگذارده با زحمت میتوانست اطلاعات مورد نظر خود را بیابد.
در کمتر رسانهای به این رویداد مهم تاکید میشد و حتی نمایندگیهای ایران در خارج هم نمیتوانستند اطلاعات فراتر از آنچه همواره در مورد ایران در اختیار مسافران و گردشگران قرار میگرفت ارائه کنند. دریغ از تعارف تکهای گز به مسافری که در راه سفر به اصفهان - پایتخت فرهنگی جهان اسلام - بود.
با کاستیهایی که در کشور ما در مقایسه با دیگر کشورهای جهان برای برپایی چنین مراسمی وجود دارد جای تعجب نیست که همسایگان ما با استفاده از هر فرصتی ادعا کنند که مشاهیر ما روزی روزگاری قدم به کشور آنها نیز نهادهاند و به یمن همین موضوع، سال آنها، یادبود آنها یا مراسمی فرهنگی را برایشان تدارک دیدند. فرصتی که درمورد اصفهان از دست رفت شاید تا سالیان دراز دیگر در اختیار ما قرار نگیرد. آیا بهتر نیست از هماکنون برای فرصتهای دیگر برنامهریزی کنیم؟