چهارشنبه ۱ آبان ۱۳۸۷ - ۰۷:۴۹
۰ نفر

محمد حسین عابدی: یکی از موضوعاتی که خوشبختانه در سال‌های اخیر، مورد توجه مؤلفان و ناشران قرار گرفته است، تولید فرهنگ در زمینه‌های مختلف است.

بر همین اساس، علاقه‌مندان علوم مختلف، با شادمانی، شاهد انتشار فرهنگ‌هایی هستند که امکان‌های زیادی را برای مطالعه در موضوع مورد نظر، برایشان فراهم می‌آورد و این در حالی است که تا چند دهه پیش، تعداد فرهنگ‌های منتشر شده در همه زمینه‌ها، چندان ناقابل بود که معمولا کسانی که به‌طور تخصصی در یک زمینه خاص مطالعه می‌کردند اگر این اقبال را داشتند که در زمینه مورد نظرشان، فرهنگی منتشر شده باشد، قطعا برای استفاده از آن فرهنگ، هیچ گزینه دیگری نداشتند و معمولا مجبور به استفاده از تنها فرهنگ موجود بودند؛ هرچند که همین امروز هم، تعداد فرهنگ‌های منتشر شده، به هیچ وجه، تناسبی با نیازها ندارد و هنوز هم، در بسیاری از دانش‌ها و فنون، متأسفانه هیچ فرهنگی منتشر نشده است و بسیاری از فرهنگ‌های در دسترس هم، از کیفیت مطلوب برخوردار نیستند.

پس علاقه‌مندان زبانشناسی، به‌ویژه نشانه شناسی و معناشناسی، باید خیلی خوشحال باشند که به تازگی فرهنگی به نام واژگان نشانه – معناشناسی توسط انتشارات مروارید روانه بازار نشر شده است. این حرکت را باید به فال نیک گرفت و باید امیدوار بود که با افزایش توجه به این حوزه، کتاب‌های دیگری نیز در این زمینه، به کمک علاقه‌مندان بیاید.

البته این کتاب، دارای کاستی‌هایی است که با اندکی توجه می‌شد آنها را برطرف کرد و مجموعه‌ای کامل‌تر و قابل استفاده‌تر را به علاقه‌مندان هدیه کرد. فرهنگ‌نویسی، امروز، نسبت به گذشته، تفاوت‌های بسیاری یافته است و دیگر، آن را بخشی از علم زبان‌شناسی می‌دانند و این موجب شده است که هرآنچه نام فرهنگ بر آن نهاده می‌شود، توقعاتی را برانگیزد؛ به‌ویژه آنکه دارای قید تخصصی نیز باشد. چنین است که فرهنگ‌های معتبر می‌کوشند ابتدا اطلاعاتی را درباره فرهنگ، به مخاطب ارائه دهند؛ از جمله این اطلاعات، تعداد مداخل اصلی و فرعی، عبارات و اصطلاحات و نکات کاربردی است.

البته این در صورتی است که فرهنگ نگاران، شیوه‌ای را انتخاب کنند که قائل به این تعاریف باشد. هر فرهنگ، هر قدر هم که کوچک باشد؛ معمولا باید از یک راهنمای استفاده، بهره ببرد که در آن، اطلاعاتی را درباره نوع، گستره و دامنه برد فرهنگ، مدخل‌ها و انواع آن، سرمدخل‌ها، املاء و تلفظ سرمدخل‌ها و... ارائه دهد. توجه به این نکات، به این دلیل ضروری می‌نماید که فرهنگ‌نویسی چیزی بیش از توضیح در باره یک کلمه و یا آوردن معنی یک کلمه در برابر آن است. فرهنگ‌تخصصی واژگان نشانه – معناشناسی، فاقد هرگونه توضیحی در این زمینه‌هاست.

در فرهنگ بزرگ سخن، در تعریف فرهنگ، می‌خوانیم: «کتابی که واژه‌های یک زبان را همراه با معنی آنها به همان زبان، یا واژه‌های یک زبان را به زبانی دیگر، معمولا به‌ترتیب الفبایی نقل می‌کند و معمولا آگاهی‌هایی درباره تلفظ، هویت دستوری، ریشه کلمه و جز آنها به خواننده می‌دهد». البته در تعدادی از فرهنگ‌ها، همه این موارد ذکر نمی‌شود؛ ولی چه اشکالی داشت که فرهنگ تخصصی واژگان نشانه – معنا شناسی، با توجه به کمبودی که در این زمینه است و اینکه برخی از واژه‌ها دارای دو تلفظ و املای رایج انگلیسی و فرانسوی هستند حداقل، تلفظ واژگان را به خوانندگان خود ارائه می‌داد.

معمولا فرهنگ نویسان ناگزیرند که به‌دلیل بالا بودن تعداد واحدهای واژگانی یک زبان، بنا بر اهداف و مخاطبانی که در نظر گرفته‌اند؛ اقدام به انتخاب و محدود‌سازی‌ طیف واژگان کنند. در فرهنگ‌های تخصصی، توجه به این انتخاب و دقت در آن، بیشتر به چشم می‌آید و
فرهنگ نویسان به‌دلیل آنکه فقط حوزه‌ای تخصصی را در نظر گرفته‌اند؛ می‌کوشند در حد امکان، واژه‌های تخصصی بیشتری را ارائه دهند تا فرهنگ کامل‌تری عرضه شود.

مؤلف، ابتدای کتاب، در «آغاز سخن» آورده است: « در سال‌های اخیر نویسندگان و مترجمان خوب ما کتاب‌هایی برای خوانندگان ایرانی با مضمون‌هایی مرتبط با موضوعات مورد اشاره شده، تالیف و ترجمه کرده‌اند. در اغلب این کتاب‌ها هم صفحات پایانی به واژه‌نامه‌هایی فارسی – انگلیسی، انگلیسی – فارسی، فارسی – فرانسه و فرانسه – فارسی اختصاص یافته است که در نوع خود می‌تواند مفید باشد؛ اما با مقایسه این فهرست‌ها، متوجه می‌شویم که تقریبا در همه آنها واژگان مشترکی ارائه شده است و جای خالی بسیاری از واژگان و تعاریف مهم خالی است. همین نیاز، به‌خصوص برای مخاطبان ویژه، یعنی دانشجویان، مدرسان و محققان، توجیه رویکرد این مجموعه است».

بنابراین، با توجه به اشاره فوق و درک نیاز روزافزون مخاطبان، انتظار می‌رفت که فرهنگ تخصصی واژگان نشانه – معنا شناسی، خود، حداقل از، در دسترس بودن واژه نامه‌های مذکور، نهایت استفاده را ببرد و علاوه بر آوردن واژگان جدید، واژه‌های مندرج در پایان آن کتاب‌های تخصصی را، درج می‌کرد تا هم، توضیحات بیشتری را ارائه دهد و هم اینکه، مجموعه خود را کامل‌تر کند و به این وسیله، مخاطب، از مراجعه به همان تعداد انگشت شمار واژه نامه‌های مندرج در پایان کتاب‌ها نیز، بی‌نیاز شود؛ اما چنین نیست و با مراجعه به آن کتاب‌ها(که کتب تخصصی همین حوزه هستند)، تعداد زیادی از واژگان را می‌یابیم که در فرهنگ تخصصی واژگان نشانه – معنا‌شناسی، هیچ اشاره‌ای به آنها نشده است. هرچند که اغلب واژه نامه‌های موجود در پایان کتاب‌ها، انگلیسی- فارسی است اما مؤلف می‌توانست معادل فرانسوی آن واژگان را در کتاب خود ذکر کند.

 نکته دیگر اینکه، این فرهنگ تخصصی، ترکیب «نشانه – معنا شناسی» را برای عنوان خود، انتخاب کرده است؛ بنابراین حداقل انتظار، این است که در توضیح خود این واژگان، یعنی نشانه شناسی و معنا شناسی، سنگ تمام گذاشته شود ولی چنین نیست.   علاوه بر آن، توضیحات برخی از واژگان نیز مبهم است و به نظر می‌رسد که جملات و یا کلماتی از وسط یک متن، بدون ارجاع به قبل و بعد از آن، انتخاب و ذکر شده است.

به همه اینها اضافه کنید جای خالی واژگانی را که به‌دلیل اهمیت و کثرت استفاده در حوزه‌های نشانه و معنا شناسی، حتما باید در این فرهنگ تخصصی جای می‌گرفتند و چنین نشده است.

به هرحال مثلی است معروف، که دیکته نانوشته، بی‌غلط است. نفس نوشتن، و نفس انجام کار، خود بسیار، مهم است؛ به‌ویژه در زمینه‌هایی که دیگران، کمتر به آن رغبت نشان می‌دهند. فرهنگ تخصصی واژگان نشانه – معنا شناسی، گام مهمی است که برداشته شده است و جای امیدواری است که در این زمینه، قدم‌های دیگری نیز برداشته شود تا پاسخگوی بخشی از نیازهای مخاطبان و علاقه‌مندان این حوزه باشد.

کد خبر 66412

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز