همشهری آنلاین - وجیهه امیرخانی: گلنوش قهرمانی بازیگر تازه شناخته شده سینما که بیشترین تجربههای خود را روی صحنه تئاتر داشته یکی از بازیگران فیلم سینمایی عنکبوت به کارگردانی ابراهیم ایرجزاد است که به تازگی اکران شده و داستان آن درباره قاتل زنجیرهای زنان خیابانی مشهد است.
گلنوش قهرمانی در این فیلم نقش یکی از زنانی را به عهده دارد که بر اساس پرونده واقعی سعید حنایی قاتل زنجیره ای زنان دهه۷۰-۸۰ مشهد، آخرین حلقه از زنانی است که به دام او میافتد اما موفق به فرار میشود و همین فرار زمینه دستگیری سعید حنایی را فراهم می کند. با قهرمانی بازیگر نقش مژگان در فیلم سینمایی عنکبوت که این روزها در حال اکران است و در رده دوم جدول فروش ایستاده است گپ و گفتی صمیمانه انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
از خودتان و تجربههایی که پیش از عنکبوت داشتید برایمان بگویید؟
من تجربههای متعددی در تئاتر و فیلم تئاتر داشتم اما ورودم به سینما با نقش کوتاهی بود که در فیلم دختر رضا میرکریمی داشتم. بعد از آن به فیلم سینمایی «گلدن تایم» (۱۳۹۷) پیوستم که در اکران آنلاین است و بعد هم «جنایت بی دقت» شهرام مکری و همزمان با آن پروژه عنکبوت شروع شد.
وقتی حضور شما در عنکبوت قطعی شد چقدر از سعید حنایی می دانستید و چطور اتفاقات آن زمان را فراتر از فیلمنامه مرور کردید؟ آیا ابعاد رواشناسانه این ماجرا هم برایتان اهمیت پیدا کرد؟
زمان وقوع حوادث سعید حنایی من کودک بودم و خاطرههای مبهم و کمرنگی از ترس و وحشت خانوادهها حتی پدر و مادر خودم داشتم که درباره آن حرف میزدند و از طریق روزنامه اخبار آن را دنبال میکردند. وقتی عنکبوت قطعی شد شروع کردم به تحقیق درباره سعید حنایی و ابتدا مستند «و عنکبوت آمد» مازیار بهاری را دیدم. مستندی که به نظرم بسیار تکاندهنده است.
به هر حال نقش شما در عنکبوت کمی متفاوت از دیگر کاراکترهایی است که به دام سعید حنایی می افتند شما از دست او فرار می کنید و همین هم آغاز گرفتار شدن او و به نوعی شناخت یک قاتل زنجیره یا و ماندگاری او در تاریخ حوادث ناموسی ایران است.
کاراکتر مژگان که من باید نقش او را ایفا میکردم و در پرونده واقعی سعید حنایی آخرین طعمهای ست که به دام او میافتد هیچ جایی در مستند عنکبوت نداشت. به همین دلیل و با مشورت با آقای ایرجزاد به سراغ مابه ازای بیرونی آن در مستندهای ایرانی و خارجی رفتم. حتی به کمپهای ترک اعتیاد یا مراکزی که زنان آسیب دیده جامعه را میشد از نزدیک دید مراجعه کردم. نوع رفتار، نحوه حرف زدن و همه ویژگیهای زنانی از این طبقه را برای خودم درونی کردم.
راستش من اصلا تلاش نکردم مژگان را به خودم نزدیک کنم باید به مژگان نزدیک میشدم. من همیشه برای درک و دریافتم از نقش، سعی میکنم درباره آن بخوانم و مستند ببینم. نمیخواهم از نمونه بازی های سینمایی موجود الگوبرداری کنم. به نظرم این موضوع برای درآمدن خلاقانه نقش بدون افتادن در دور تکرار مهم و اثرگذار است.
نگران این موضوع نبودید که اگر در این نقش خوب دیده شوید نقش هایی مشابه به شما پیشنهاد داده شود و گرفتار چرخه تکرار و کلیشه خواهید شد؟ به طور کلی پذیرش چنین نقشهایی در سینما دافعه دارد و ممکن است هر بازیگری به راحتی آن را نپذیرد.
بله واقعا این ترس برایم وجود داشت. مژگان کاراکتر حساسی بود و به این احتمال فکر میکردم که اگر شبیه فلان کارکتر سینمایی بشوم ممکن است دیگر نتوانم خلاقیتی در نقش ها داشته باشم. اینکه اگر حد و مرز چنین کاراکتر حساسی کنترل نشود چه تبعاتی در پیشنهادات بعدی خواهم داشت. اما آدم تجربهگرایی هم هستم و از جایی به بعد با این ترس کنار آمدم و هیجان بازی در این نقش برایم لذتبخش شد.
بازی حسی شما در این نقش به طور قابل توجهی همدلی برانگیز و باورپذیر شده است با اینکه با تجربه تئاتر آمده اید اما نه در بیان و نه اکت هیچ اغراق و گل درشتی در بازی شما دیده نمی شود چطور به این دریافت از نقش رسیدید؟
درباره کاراکتر مژگان به نظرم بخش مهمی از آن به دلیل تیم آقای ایرجزاد و خود ایشان بود. مدل کارگردانی آقای ایرجزاد طوری بود که خیلی اجازه نمیداد از چارچوب و ساختاری که از قبل برای کاراکتر مژگان مشخص و ترسیم کرده بودیم عدول شود. همینطور کمک و حضور آقای تنبانده هم به عنوان پارتنر به شدت موثر بود. به هر حال در عنکبوت من به عنوان بازیگر کمتجربهتر نقش مقابل آقای تنابنده را داشتم و نوع بازی و انرژی ایشان برای من بسیار همراه و کمککننده بود.
از تجربه بازی در عنکبوت و همکاری با آقای ایرج زاد بگویید؟ خاطره خوش یا سکانس به یادماندنی از عنکبوت هست که بخواهید برای ما مرور کنید؟
عنکبوت یکی از شانسهای بازیگری من بوده و مژگان یکی سختترین نقشهایی که تا کنون تجربه کردم. قدردان اعتماد آقای ابراهیم ایرجزاد هستم برای سپردن این نقش و هم کمک و همراهی که در طول مسیر دریغ نکردند. به هر حال سپردن این نقش ریسک بالایی داشت. بازی در کنار همه تیم عنکبوت از نقاط عطف و طلایی مسیر حرفهای من است.
یکی از به یادماندنیترین سکانسهای من در عنکبوت سکانس فرار من از دست سعید حنایی بود. من باید شیشه را با دست میشکستم و از شیشه فرار میکردم. پروسه شکستن شیشه و امکان بازسازی دوباره آن بسیار زمانبر بود به همین دلیل امکان برداشت چندباره این سکانس وجود نداشت. آقای ایرجزاد به من گفت که ما بیش از دو برداشت نمیتوانیم داشته باشیم اگر بار اول خوب نبود قبل از شکستن شیشه کات میدهم که بتوانیم دوباره برداشت داشته باشیم.
من همان برداشت اول به خودم گفتم یک بار انجام بده و درست انجام بده. تیم کارگردانی آقای کلاری و آقای تنابنده همه پشت مانیتور بودند من و فیلمبردار در فضای مورد نظر بودیم. لحظهای که دستم را بردم سمت شیشه به هیچچیزی جز فرار نمیکردم. گلنوش نبودم مژگانی بودم که از دست قاتل حرفهای مثل سعید حنایی در حال فرار است و با تمام وجود باید جانم را نجات میدادم. با خودم گفتم همین حالا آقای ایرجزاد کات میدهد و میگوید شیشه را نشکن. اما این طور نشد من شیشه را شکستم و همه چیز رضایتبخش شد. احساس دلچسبی بود هم خودم و همه تیم راضی بودند و خب آخرین روز کاری من در پروژه عنکبوت هم بود و خاطره به یاد ماندنی شد برایم.
شما همزمان جنایت بی دقت شهرام مکری را هم در پرده سینما دارید تداخل زمانی در زمان فیلمبرداری این دو فیلم ایجاد نشد؟
من پس از «گلدن تایم» به «جنایت بیدقت» شهرام مکری پیوستم و بلافاصله بعد از پایان فیلمبرداری جنایت بیدقت، عنکبوت کلید خورد. تداخل زمانی خوشبختانه ایجاد نشد.
نظر شما