سالها بعد فیلمهایی ساخته شدند که به شهرهایی که در یک مسیر قرار داشت میپرداخت، از «بجنورد تا قوچان» اثر کیمیاوی و «از اردبیل تا دشت مغان» ساخته منوچهر ژیان که نگاهی توریستی به شهر داشت.
در همین حال هم کامران شیردل در سال 45 فیلم «تهران پایتخت ایران است» را با هدف سیاسی اجتماعی ساخت و وضعیت نابسامان زندگی مردم زاغهنشین تهران را به نمایش گذاشت و حالا چند سالی است که شهرداری تهران میخواهد نگاه سینماگران را به موضوع شهر و مسائل آن معطوف کند.
شهر ما، امروز «شهر جشنوارهها» است و روزی را نمیتوان سراغ داشت که در آن از اعلام فراخوان و زمان داوری و... یک جشنواره خبری نباشد و معمولا این جشنوارهها سوای اینکه یک رویداد فرهنگی و هنری هستند خاصیت و کارکردی درخور ندارند.
در این میان، جشنوارههایی که از عنصر نمایشی و جذابیت بصری برخوردار باشند بیشتر در تیررس بازار تبلیغات و جاذبههای گیرا هستند و در این حیطه جشنوارههایی که غالبا از وجه سینمایی بهره میبرند بیشتر مخاطبان را لااقل از نظر نام و کم و کیف برگزاری جذب میکنند، اما نقش مهم و اثر گذاری نه در سینما و نه در حوزهای که جشنواره برگزار شود ایفا نمیکنند.
در یک نگاه بیحاشیه، در برگزاری یک جشنواره، اجراکنندگان یا موفق میشوند و ادامه میدهند یا توفیق نمییابند و حذف میشوند. در کشور ما مانند دیگر جوامع انبوهی جشنواره متنوع طراحی میشود که گاه موفق و گاه ناموفق و غیرموثر واقع میشوند، گاهی مورد استقبال قرار میگیرند و گاهی هیچ نگاه مساعدی همراهیشان نمیکند.
یکی از جشنوارههای تخصصی که امسال دوره سوم آن برگزار میشود «جشنواره فیلم شهر» است که متولیاش سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران است؛ جشنوارهای که قصد دارد فرهنگ زندگی شهری را با یاریگرفتن از تصویر و قصه بیان کند.
علیرضا رضاداد، دبیر این جشنواره در این راستا میگوید: «تلاش برگزارکنندگان این دوره از جشنواره برداشتن گامهایی برای عملیسازی نتایج موثر و هدفمند است، در این مسیر تلاش خواهیم کرد به یک جشنواره تخصصی نزدیک شویم.»
وی میافزاید: «رویکرد ارتباط میانرشتهای در ایران موضوعی جدید است و اگر به اینها سینما را هم اضافه کنیم موضوع پیچیدهتر خواهد شد. برای این همه موضوعهای مهم و اساسی پشتوانههای پژوهشی زیادی وجود ندارد و مراکز آموزشی و پژوهشی ما هنوز نسبتی با این مفاهیم پیدا نکردهاند.»
دبیر سومین جشنواره فیلم شهر یادآور میشود: «هنرمند فعال در حوزه سینما اگر بخواهد در این حوزهها کاری شایسته انجام دهد، فاقد منابع لازم است و تهیه این منابع ماموریتی است که تحقق آن وظیفه هنرمند نیست. دیگرانی باید کارهایی انجام دهند تا هنرمندان از آنها بهرهمند شوند و رابطه خود را با آن پدیده برقرار و تعریف کنند.»
از این منظر به نظر میرسد جشنواره فیلم شهر بایستی چهار گروه شهروندان، هنرمندان، متخصصان و مدیریت شهری را به هم پیوند دهد، اگر این مهم و این هماهنگی بین این 4 گروه برقرار شود، جشنواره از حالت تشریفات خارج شده و به غایت اصلی خود نزدیک و نزدیکتر میشود.
جشنواره شهر باید از سینمای مستند بهرهمند شود
اصولا سینمایی پایدار است که اساس آن مستند باشد، این را میتوان از تحت تاثیر قراردادن مخاطبان جهانی نسبت به سینمای مستند فهمید. سینمای مستند به جرأت از بعد کیفی برتر از داستانی ارزیابی میشود، سینمایی که با وجوه حقیقی خود جایگاهی کاربردی و موثر دارد.
امین تارخ، در این باره میگوید: «سینمای مستند با بهرهگیری از مولفههایی چون نمایش صریح، واقعیت و زبان بیپرده نهتنها گویای آسیبهای شهری و تلاش برای الگوسازی در این حوزه است، بلکه در دیگر حوزهها نیز میتوان از این امکان بهره گرفت.»
وی میافزاید: «فیلم مستند، آفتها و آسیبهای شهری را از وجوه اقتصادی، فرهنگی و زیباشناسی میکاود و خود هم میتواند تحلیلگر باشد و زمینه تحلیل کارشناسانه را فراهم کند، از این رو همه جشنوارهها از جمله فیلم شهر میتوانند از این ظرفیت بهره کافی ببرد.»
مدیریت شهری نمیتواند
ظرفیت سینما را نادیده بگیرد
امروزه تولیدات سینمایی چه با ساختار داستانی و چه با ساختار مستند مفیدترین و موثرترین زبانها بهشمار میآیند و توجهی که مردم نسبت به فیلم و سینما نشان میدهند گواه آن است که سینما دیگر شاخههای هنری را در رقابتی قدرتمند شکست داده است، از اینرو از سینما به عنوان هنری موثر و جریانساز یاد میشود.
مجید سرسنگی، قائم مقام و سرپرست معاونت هنری سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران میگوید: «قطعا نمیتوانیم در تعریف حوزه مدیریت کلانی مثل مدیریت شهری، سینما را نادیده بگیریم و از استفاده بهینه از آن چشمپوشی کنیم. رابطه مدیریت شهری و فیلم و سینما دیگر یک رابطه کارفرما و مستخدم نیست و اینگونه نیست که من به عنوان کارفرما بخواهم در حوزه مدیریت شهری از هنری مثل سینما برای پر کردن خلأهای فرهنگی استفاده کنم، این رابطه باید دوسویه، تعاملی و برابر باشد.»
وی درباره سیاستگذاری جشنواره فیلم شهر میگوید: یکی از سیاستهای جدی جشنواره فیلم شهر این است که به دنبال کارگردانهایی باشیم که معضلات شهری را نشان میدهند. تهران در کنار امتیازات پایتختی خود، معضلاتی هم دارد، برای حل این مشکلات اول باید معضلات تبیین شود و هنرمند آنها را با ریشهیابی از طریق سینما به مخاطب منتقل کند.
سرسنگی در خصوص سفارش ساخت فیلم میافزاید: «شاید عنوان سفارش خیلی جذابیت نداشته باشد. سیاست ما این است که دعوت به همکاری کنیم، ما از آن دست فیلمسازانی که با دقت به موضوع نظر دارند، دعوت میکنیم در حوزه مدیریت آثار خود را عرضه کنند. ما حتما در حوزه معضلات مدیریت شهر تهران، به فیلمسازان به ویژه بخش مستند سفارش کار خواهیم داد. ما هنوز نتوانستهایم از قابلیتهای فیلم مستند به خوبی استفاده کنیم. در مدیریت شهری، مستندسازی ظرفیت بالایی دارد که امیدوارم بتوانیم در سازمان فرهنگی هنری از مستندسازی حمایت کنیم.»
علیرضا سجادپور، دبیر اولین دوره جشنواره در راستای میزان تاثیر کمیت و کیفیت تولید آثار سینمایی با موضوع شهری میگوید: «نباید همه مسائل را به فیلمهای بلند و سینمایی مرتبط بدانیم چون غالب فیلمهای بلند سینمایی نمیتوانند به صورت مستقل به این موضوع بپردازند، پس توجه به مستندسازی، فیلمهای کوتاه و برنامههای تلویزیونی که جنبه اطلاعرسانی و آگاهی در این حیطه را دارند بیشتر میتوانند موثر باشند.»
در یک نگاه کلی، یک هنرمند هنگامی که یک اثر هنری خلق میکند باید بتواند پیامهای مستقیم و غیرمستقیم را در اثر معرفی کند. از این منظر هنرمندان خواستار آنند که مراجعی وجود داشته باشد تا به آنها ایدههایی با منافع مردمی بدهد. از اینرو شهرداری نباید به برگزاری صرف یک جشنواره بسنده کند، بلکه باید با سیاستهایی هدفها و رویکردها را تبیین کند. در همین حال در همه جای دنیا یکی از هدفهای مهم و ضروری شهرداریها علاوه بر ارائه خدمات عمرانی شهری، ارائه خدمات فرهنگی و هنری است. برای دستیابی به چنین نگرش و خواستهای استفاده از هنر تصویری امری اجتنابناپذیر است.
ایرج تقیپور، دبیر دوره گذشته جشنواره فیلم شهر معتقد است: «اغلب جشنوارههایی که به صورت موضوعی برگزار میشوند میتوانند حداقل توجهها را نسبت به موضوعهای مورد نظرشان برانگیزند. این جشنواره با نظر به موضوعهای شهری میتواند نقطه شروع یا تکمیلکننده جریانی پویا در راستای تولید فیلمهای متناسب با موضوعهای شهری باشد و به تدریج با اعمال برنامهها و راهکارهای کارشناسیشده، در روند فیلمسازی در این زمینه تاثیرگذار باشد.»
برگزاری چنین رویدادهای متقابل در حوزه جامعه این مهم را دربر دارد که یک مدیر در مواجهه با انتقاد هنرمند احساس میکند که نوع مدیریت و حوزه مسئولیتش زیرسؤال رفته است چرا که هنوز فهم ادبیات مشترک بین هنرمند و یک مدیر در جامعه حاصل نشده است، نه هنرمند آگاه است که اگر میخواهد اثری هنری خلق کند چگونه مدیر با اثرش برخورد میکند و نه مدیر میتواند شفاف و صریح انتقادات و توقعاتش را مطرح کند.
سرسنگی میگوید: «ما در حوزه مدیریت شهری باید قدردان فیلمسازانی باشیم که اتفاقا در حوزه معضلات شهری کار میکنند، اما هنرمند به صرف اینکه وظیفه دارد جامعه را نقد کند مجاز نیست ارزشها، هنجارها و سابقه فرهنگی و تمدن یک جامعه را زیرسؤال ببرد.
تعریف فیلم شهری
اساسا در برگزاری جشنوارههای موضوعی چندگانگیها در شناخت موضوع و تم وجود دارد. مثلا آیا در جشنواره پلیس بایستی حتما یک پلیس در یک سکانس دیده شود؟ یا در جشنواره فیلم رضوی باید نمایی از بارگاه امام رضا(ع) به چشم بخورد و یا در جشنواره شهر، باید لوکیشنها در شهر اتفاق بیفتد یا اگر موضوع فیلم در روستا اتفاق میافتد از نگاه مدیران جشنواره قابل پذیرش هست یا خیر؟
رضا داد در این باره میگوید: فرهنگ شهروندی و شهروند فرهنگی نیازمند تفسیر و تأویل است و ابعاد آنها باید از نگاه تخصصی واکاوی شود.
محمدرضا اصلانی، فیلمساز هم میگوید: «فیلم شهری فیلمی است که بتواند این روابط صنعتی شده را در میان افراد و عناصر اجتماعی به تصویر بکشد و از آنجایی که در یک شهر روابطی سازمان یافته و پیچیده حاکم است به همین دلیل باید فیلمهای شهری نیز ساختاری سازمانیافته داشته باشد.»
رخشان بنیاعتماد هم فیلم شهری را اثری میخواند که با شناخت مجموعه شرایط اجتماعی و ویژگیهای خاص یک شهر و با توجه به مسائل فرهنگی، بومی و اجتماعی آن ساخته میشود. در فیلم شهر نشانههای ظاهری ملاک نیست؛ یعنی یک فیلم شهری میتواند اصلا نمادی از شهر را از خود نداشته باشد، ولی بازتاب شرایط، روابط و موقعیت افراد و شهروندان جامعه باشد.
روبرت صافاریان، منتقد سینما میگوید: «تصویر شهر بیش از همه تصویر آدمهایی است که در خیابانها راه میروند و ظاهرا هیچ رابطهای با هم ندارند، اما با هزار رشته به هم پیوند خوردهاند بدون آنکه خود خبر داشته باشند. معجزه زندگی شهری این است که چگونه آدمها که هر کدام به فکر خویش هستند در فضایی مصنوعی در حرکتاند و همه چیز از هم نمیپاشد. شهر مملو از زیباترین چیزهایی است که انسان خلق کرده و سینما میتواند آن را به ما نشان دهد.
احمد میراحسان، دیگر منتقد سینما میگوید: ارتباط شهر و سینما در جهان مدرن تفکیکناپذیر و ذاتی است و واقعیت آن است که فیلمسازان و پژوهشگران مسائل شهری، نیازمند ارتباط دوجانبهاند.