فیلم سینمایی «گل به‌ خودی» که به‌عنوان نماینده سینمای کودک به فهرست اکران نوروزی ۱۴۰۱ راه یافت، در جدول گیشه از آخر دوم شد.

فیلم گل به خودی

همشهری آنلاین - مسعود پویا: در اکرانی که همه را ناامید کرد، وضعیت گل به‌خودی قابل پیش‌بینی بود. فیلمی که محصول سال ۹۸ است و ۲ سالی هم به‌دلیل شرایط کرونایی پشت خط اکران مانده بود، به اصرار مدیریت سینما که می‌خواستند فیلم‌های کودک و نوجوان نماینده‌ای در اکران نوروزی داشته باشند، روی پرده آمد که تا امروز و بعد از گذشت بیش از ۳ هفته از نمایش عمومی‌اش، ۱۲ هزار تماشاگر در سراسر کشور داشته است.

کمی بیش از یک درصد کل مخاطبان اکران نوروزی که به‌تازگی از رقم یک میلیون تماشاگر عبور کرده است. البته که گل به‌خودی در اغلب سالن‌ها به‌صورت تک سانس اکران شده است ولی وقتی تعداد سانس‌ها را درکنار تعداد تماشاگران بگذاریم می‌بینیم که به‌طور متوسط در هر نوبت نمایش حدود ۷ نفر به تماشای این فیلم نشسته‌اند. این یعنی گل به‌خودی در جذب مخاطب شکست خورده است.

گل به‌خودیِ سینمای کودک | فیلمی که از سینمای دهه ۶۰ هم عقب‌تر است | کودکان امروز بچه‌های کم‌توقعِ دهه ۶۰ نیستند

چند بچه بی‌سرپرست با همراهی عروسکی به‌نام مشنگ از پرورشگاه می‌گریزند و سراغ دوستشان می‌روند.این خط اصلی داستان گل به‌خودی است. فیلم به ضرب‌ و زور چند ترانه و شخصیت‌های فرعی بی‌ربط و اغلب اضافه قرار است پیش برود که به‌خاطر ضعف در روایت و فیلمنامه‌ای که کشش یک فیلم بلند سینمایی را ندارد و کیفیت پایین اجرا (که در سطحی پایین‌تر از قطعات نمایشی تلویزیونی قرار دارد) نمی‌تواند به هدفش برسد. فیلم شوری را در مخاطبش که قرار بوده کودکان باشند برنمی‌انگیزد، تأثیری نمی‌گذارد و لحظات مفرحی خلق نمی‌کند.

کل تصور سازندگان فیلم از فانتزی کودکانه در کاراکتر عروسکی مشنگ خلاصه شده که با معیارهای ۴ دهه پیش هم کهنه و بی‌رمق است. آن هم برای بچه‌های امروز که به بهترین انیمیشن‌ها و فانتزی‌های کودکانه سینمای جهان دسترسی دارند. نتیجه اینکه گل به‌خودی از مخاطب فرضی‌اش فرسنگ‌ها عقب است. فیلمی زیر استاندارد که در بهترین حالت می‌توانست از شبکه پویا پخش شود روی پرده آمده و نتیجه هم که معلوم است؛ شکست مطلق.

گل به‌خودی اما تصویری از سینمای رها شده کودک و نوجوان را بازتاب می‌دهد. سینمایی که سال‌هاست با همین تولیدات باری به هر جهت، ادامه مسیر داده است. سینمایی که مهم‌ترین علت وجودی‌اش در این سال‌ها برگزاری جشنواره کودک بوده است. اینکه هرسال جشنواره‌ای به‌نام فیلم‌های کودکان و نوجوانان برگزار می‌شود، الزاما به این معناست که ما سینمای کودک و نوجوان هم داریم؟

اگر بنا را بر تولیدات بگذاریم می‌بینیم که به هر حال هرساله چندفیلم کودک و نوجوان برای حضور در جشنواره ساخته می‌شود ولی اگر اکران را مدنظر قراردهیم می‌بینیم یا خبری از فیلم کودک نیست یا اگر هم هست موفقیتی در کار نیست. حساب کلاه‌قرمزی هم که از سینمای کودک جداست و کسی نمی‌تواند اقبال مخاطب به آن را به‌حساب موفقیت این ژانر بگذارد. حال سینمای کودک و نوجوان ایران نزدیک به ۳دهه است که خوب نیست. اینکه فیلمساز مقصر است یا مدیرسینمایی و سیاستگذار هم تفاوتی در ماجرا ایجاد نمی‌کند. این سینمایی است که سینمادار حاضر نیست فیلم‌هایش را اکران عمومی کند و اگر هم تن به این کار بدهد از سرناچاری است.

همین الان اگر فارابی حمایت و مشارکت خود را از تولیدات کودک قطع کند جز یکی دو فیلم از کانون پرورش فکری و تلویزیون، جایی برای تولید محصولات ژانری که در همه جای دنیا پرطرفدار است وجود ندارد. فیلمسازانی هم که روزگاری ستاره‌های این سینما بودند سال‌هاست که در حیطه‌های دیگر به فعالیت می‌پردازند و ظاهرا آنقدر بزرگ شده‌اند که دیگر نمی‌خواهند فیلم کودک بسازند.

اگر در دهه ۵۰، برای بچه‌ها «هفت‌تیرهای چوبی»، «سازدهنی»، «مسافر» و «سه‌ماه‌تعطیلی» به‌همراه چندین وچند محصول دیگر کانون پرورش‌فکری کودکان و نوجوانان ساخته می‌شد، در دهه ۶۰ «شهرموش‌ها»، «گلنار»، «کلید» و «دزد عروسک‌ها» جلوی دوربین می‌رفتندو در دهه ۷۰ کلاه‌قرمزی و پسرخاله حضوری پدیده‌وار داشتند، در سال‌های اخیر از چه فیلم شاخصی می‌توان نام برد که برای کودک یا درباره کودک ساخته شده و تأثیرگذار بوده باشد؟

مهم‌ترین و شاخص‌ترین مثال روز نه فیلمی سینمایی که مجموعه «مهمانی» است که ایرج طهماسب برای شبکه نمایش خانگی ساخته که هم بچه‌ها و هم بزرگسالان با آن ارتباط برقرار کرده‌اند. موفق‌ترین سرگرمی‌ساز عرصه کودک و نوجوان، بار دیگر اهمیت مهارت و شناخت مخاطب و ذوق و سلیقه و «این کاره» بودن را گوشزد می‌کند. اینکه کار در این حوزه تخصص است. تخصصی که خیلی‌ها ندارند؛ تقریباً بیشتر کارگردان‌هایی که به اسم سینمای کودک فیلم ساخته‌اند.

از آخرین فیلم کودک که توانست بچه‌ها را به همراه بزرگسالان‌شان به سالن‌های سینما بکشاند زمان زیادی می‌گذرد. سینمای کودک که روزگاری، هم اقبال عمومی داخلی داشت و هم در دنیا سینمای ایران را با کاراکترهای کنش‌مند و جست‌وجوگر کودکش (از محمدرضانعمت‌زاده در خانه دوست کجاست تا امیروی دونده) می‌شناختند، سال‌هاست با تنفس مصنوعی به حیاتش ادامه می‌دهد.

راه‌حل تنها و تنها در حضور بخش خصوصی خلاصه می‌شود. تا روزی که دولت فیلم کودک بسازد در همچنان بر همین پاشنه خواهد چرخید. هر وقت سینما به جریانی طبیعی و از جنس زندگی تبدیل شد، هر موقع بخش خصوصی امکان اندیشیدن به قابلیت‌ها و ظرفیت‌های مغفول مانده یافت شاید سینمای کودک نیز بتواند جایگاهی برای خود دست و پا کند. اکران چند فیلم کودک و قدری حمایت و انبوهی شعار هم نه مشکلی را حل می‌کند و نه روند و جریانی ایجاد می‌کند.

هروقت سینما از گلخانه خارج شد، آن وقت می‌توان فکر کرد که فیلم کودک را چگونه باید ساخت تا کودکان امروز به تماشایش بنشینند؛ کودکانی که با ما بچه‌های کم‌توقع دهه ۶۰ تفاوت‌های زیادی دارند. وقتی این تفاوت نادیده گرفته می‌شود و محصول نهایی از سینمای دهه ۶۰ هم بسیار عقب‌تر است؛ نتیجه می‌شود گل به‌خودی. فیلمی که از همان ابتدا محکوم به شکست بود و روی پرده آمد تا به‌گفته مدیران سینمایی، فیلم کودک هم نماینده‌ای در اکران نوروزی داشته باشد؛ همین قدر نمادین و بی‌کارکرد.

گل به خودی، فیلمی به کارگردانی احمد تجری، نویسندگی احمد تجری و لاله قهرمانی و به تهیه‌کنندگی علی قائم مقامی محصول سال ۱۳۹۹ است. این فیلم در سال ۱۴۰۰ در سی و نهمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور داشت.

گل به خودی با فضایی موزیکال، قصه آرزوهای چند کودک است که در پرورشگاه زندگی می کنند و به کمک چند عروسک وارد ماجراهایی فانتزی می شوند. 

شقایق فراهانی، علیرضا استادی، نسیم ادبی، ابوالفضل رجبی، رایان سرلک، ستاره حسینی، مهسا ایرانیان، محمدرضا علی‌نیا، ال آی بشارت ، علی برقی، آرینا تجری، پانته‌آ خادمی، غزاله اکرامی و با حضور علی رهبری و آرین بهاری (خوانندگان پازل بند) در این فیلم ایفای نقش کرده‌اند.

کد خبر 669061

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha