به گزارش همشهری آنلاین، کارگردانهای مستند صعود ناامن (Free Solo, ۲۰۱۸) و فیلم نجات (The Rescue, ۲۰۲۱)، جیمی چین و الیزابت چای واشارهی، داستان ماموریت دو دههای ایلان ماسک و مهندسان اسپیس ایکس برای فرستادن فضانوردان ناسا به ایستگاه فضایی بینالمللی و ایجاد انقلاب در سفرهای فضایی را در مستند بازگشت به فضا (Return to Space) روایت کردهاند.
منقد ایندیوایر، این مستند نتفلیکس را مستندی کسلکننده و بیخاصیت و تبلیغاتی میداند. او مینویسد: «این مستند توسط برنده اسکار و سازندگان فیلمهای درخشانی با مضامین اوج و فرودهای اکتشافات انسانی چون «Meru»، «Free Solo» و «The Rescue»، جیمی چین و الیزابت چای واشارهی ساخته شده است. آنها مستند بازگشت به فضا درباره ماموریت ایلان ماسک در مریخ را با حس و حال یک آگهی تجاری برای اسپیس ایکس روایت کردهاند. در حالی که نمیتوانم درباره چگونگی شکلگیری این پروژه یا هدف آن صحبت کنم، این مستند چنان بوی تند محتوای حمایتشده میدهد که دیگر مهم نیست واقعا چه کسی هزینه ساخت آن را تقبل کرده است.
این بدان معنا نیست که چین و وارشاهی، به خواست خودشان به ماسک و یا فضانوردانی نپرداختهاند که جان خود را به خطر انداختند تا اولین پرتاب خدمه اسپیس ایکس به مدار میسر شود. آثار قبلی فیلمسازان، درباره کسانی است که با علاقه فراروان به اکتشاف در غارها و یا کوهنوردان آزاد پرداخته است.
این مستند، ثروتمندترین مرد در تاریخ را از جایی تماشا میکند که درآن فاصله را تنها با سال نوری میتوان اندازهگیری کرد. این دو، به این واقعیت توجه ندارند که ماسک اساسا فقط یک کت و شلوارپوش جسور با جیبهایی بیانتها است. (بیفایده بودن او در اتاق کنترل اسپیس ایکس شاید انسانیترین چیز در مورد او باشد.) اما دوربین آنها تمایل دارد بر بیته بودن جیبهای او تمرکز کند؛ با احترامی که هواداران، برنده یک مسابقه را تمجید میکنند یا موجوداتی فانی، که تماشاگر دزدیدن آتش از خدایان توسط پرومته هستند.
نه آن تمجید را فراموش کنید. بیشتر مثل این است که نشان دهند شرکت ایلان ماسک، با این ایده پیش میرود که ما باید پیشتر از آنکه مردم را به آسمان ببریم، آسمان را به زمین بیاوریم؛ اینکه احتمال مسافرتهای قریبالوقوع به فضا در اذهان تقویت شود. اینکه ناسا بخواهد دوباره همان شور و شوق سال ۱۹۶۹ و سفر به ماه را در مردم دوباره برانگیزد. ماسک همیشه از موهبت برانگیختن تخیل جهان برخوردار بود و این مستند نیز در امتداد این امر است.
بازگشت به فضا در تلاش است تا عظمت کارهایی را که اسپیس ایکس تا به حال انجام داده است، به تصویر بکشد و البته شگفتی آنچه را که در آینده به آن دست خواهد یافت. اما عدم تمرکز در روایت و لحن تبلیغاتی، هیجان محض تماشای فرود یک موشک کلاس اوربیتال برای اولین بار را تقریبا از بین میبرد.
چین و واشارهی البته با وجود این، توانستهاند لحظات مرگ و زندگی را هم در این مستند نمایش دهند؛ دوربینهایشان روی چهرههای عصبی مهندسان اسپیس ایکس در کنترل ماموریت، به شما یادآوری میکند که هر پرتاب چقدر خطرناک است. اما این جذابیت، با نمایش مدیر عامل تسلا به عنوان قهرمانی که این مشارکت تاریخی دولتی-خصوصی را محقق کرده است، متوقف میشود.
این دقیقا همان کاری است که «بازگشت به فضا» در بیشتر زمان پخش خود انجام میدهد. فیلمهای آرشیوی ناسا با کلیپهای دوران داتکام (اواخر دهه ۱۹۹۰) مربوط به فعالیتهای موشکی ایلان ماسک کات میخورد. (همه اینها زیر صدای تازه ضبطشده ماسک لایهبندی شدهاند؛جملاتی مانند «زمین گهواره بشریت است، اما شما نمیتوانید برای همیشه در گهواره بمانید.») شرطبندی همه یا هیچ او در مورد موفقیت اسپیسایکس با تحسینی افسانهای بازگو میشود، در حالی که نیل آرمسترانگ - که در قسمت کوتاهی در یک جلسه کنگره با حمایت مالی عمومی-خصوصی مخالفت میکند - به عنوان دایناسوری نمایش داده میشود که رد پایش در گذشته، هیچ اقتداری در آینده برای او به ارمغان نمیآورد.
شاید ایلان ماسک، که زمانی فکر میکرد فروش شعلهافکنها به قیمت ۵۰۰ دلار از طریق توییتر بامزه است، واقعا تنها فرد دارای ثروت و چشمانداز مورد نیاز برای تقویت مجدد برنامه فضایی آمریکا و نزدیکتر کردن بشریت به تبدیل شدن به گونهای چند سیارهای بود. «بازگشت به فضا» حتی (یا به ویژه) در بیپرواترین وجه تبلیغاتیاش، روشن میکند که کسی باید این کار را انجام دهد. فناوری خودش را اختراع نمیکند و هر لحظه به درجهای غیرقابل درک از پشتکار نیاز دارد تا به چیزی بیشتر تبدیل شود.
اما این مستند بیهدف - که به دلیل جذابیت اصلی موضوعش برانگیزانندهتر شد - به اندازه کافی کار خودش را انجام نمیدهد. هزینه تلاشهای ماسک را زیر سوال نمیبرد، به عواقب وسواس او نمیپردازد (چیزی که نمایش میدهد، چند کارمند خشک و سرد هستند که میگویند چطور شکستهای اسپیس ایکس در موفقیت آن موثرند) و از خود یا از هیچ کس دیگری نمیپرسد که آیا ضرورتا ثروتمندترین افراد، درستترین رهبران برای هدایت ما به دنیایی دیگرند؟
به جای این، با نمایش شخصی در اتاق کنترل اسپیس ایکس در لحظه فرود اژدها (کپسول کرو دراگن متعلق به شرکت اسپیس ایکس) از کلمه جابرونی استفاده میکند؛ انگار نه انگار که کیهان را برای انسانی عادی بازپسمیگیرد. گویی بقیه فیلم حاوی شواهد قانعکنندهای بود که نشان بدهد ایلان ماسک مسابقه رسیدن به مریخ را برای کسی جز خودش به راه انداخته است!
«بازگشت به فضا» در نتفلیکس در حال پخش است.
منبع: ترجمه با اندکی تغییر و تلخیص از ایندیوایر.
نظر شما