اتحادیه اروپا برای وارد شدن به نزاعی در حد درگیری اسرائیل و فلسطینیها باید بهطور کامل و به شکلی شفاف، از شیوههای گذشته خود در این عرصه، ازجمله فرمانبرداری کامل از ایالات متحده و اتخاذ مواضع موافق با اسرائیل و همچنین امتناع از پذیرفتن این حقیقت که فلسطینیها به اندازه اسرائیلیها از حق و حقوقی برخوردارند و نیاز به امنیت دارند، دست بردارد.
به بیان دیگر، اروپا باید مانند یک مجموعه سیاسی به واقع مستقل عمل کند و از پیگیری خطمشی زیانبار حمایتکردن از اسرائیل و در نظر گرفتن حقوق فلسطینیها – در بهترین حالت– بهعنوان مردمی که دچار مشکلات اقتصادی هستند، چشم بپوشد.
طرحهای توسعهای اتحادیه اروپا در قلمروی فلسطین پرشمار و گسترده است، اما در حالی که اروپا در قبال فلسطینیان تا حدی از خود سخاوت و بلند نظری نشان داده، هیچ گاه نقشی را به اهمیت نقش ایالات متحده در منطقه ایفا نکرده است. این وضعیت تا حدی به این خاطر است که اسرائیل عمدتا خواهان دخالت ایالات متحده در منطقه بوده و به دلایل و عناوین مختلف تمایلی برای نقشآفرینی اروپا در منطقه ندارد.
تلآویو ادعا میکند که اروپا موضعی ملایم در قبال تروریسم دارد و اینکه اروپاییها مستعد تمایلات ضدسامی هستند.البته اسرائیل به این موضوع اشاره میکند که اروپاییها بیشتر به ایده گفتوگو با فلسطینیان – حتی با گروههایی که تروریست خوانده میشوند – گرایش دارند. نتایج نظرسنجیها در بیشتر کشورهای اروپایی نیز از دیرباز حاکی از همدردی و حمایت ساکنان این قاره از فلسطینیها بوده است و بر این اساس آنها اسرائیل را خطری برای صلح جهانی میدانند. از نظر دولتمردان اسرائیل این مواضع به معنای گرایشهای ضدسامی اروپاییهاست.
به این ترتیب ماهیت و گستردگی هر نوع نقشی که اروپا در خاور میانه ایفا میکند، توسط
ایالات متحده و اسرائیل تعیین میشود. اگر اتحادیه اروپا یا یکی از کشورهای عضو آن بهخود جرات دهد و نقش تعیینشده خود را نپذیرد، بلافاصله فریاد اسرائیلیها بلند خواهد شد و اتحادیه اروپا بهراحتی عقبنشینی میکند. وقتی اسرائیل چند طرح را در غزه و کرانه غربی که تماما یا تاحد قابل توجهی با سرمایهگذاری اروپا راهاندازی شده بودند – شامل نیروگاه برق غزه – بمباران کرد، اتحادیه اروپا سوای صدور چند بیانیه شدیداللحن و بیحاصل نتوانست واکنشی در خور از خود نشان دهد.
حتی اینک و در حالی که غزه به خاطر انتخاب حماس، مورد اقدامات تنبیهی اسرائیل و دیگران قرار گرفته و در حالی که اتحادیه اروپا شاهد رویدادن فاجعهای انسانی در این منطقه است، کشورهای عضو این اتحادیه همچنان مهمترین شرکای تجاری اسرائیل محسوب میشوند.
اما آیا اتحادیه اروپا آمادگی آن را دارد تا نفوذ آمریکا را در منطقه که احتمالا در ماهها و سالهای آینده رو به کاهش خواهد گذاشت، به چالش بطلبد؟ و چرا اینک توجه رسانههای گروهی – بهخصوص در اسرائیل – تماما به افزایش نقش اتحادیه اروپا در خاورمیانه معطوف شده است؟
علائم و شواهد متعددی وجود دارد دال بر آنکه حضور اتحادیه اروپا در خاور میانه دستخوش تغییر و تحولی آشکار شده است. از ماه مارس گذشته به این سو، بسیاری از سران کشورهای عضو اتحادیه اروپا از جمله آنگلا مرکل، صدر اعظم آلمان، نیکلاس سارکوزی رئیسجمهور فرانسه و گوردون براون، نخست وزیر بریتانیا در قالب سفرهایی بسیار قابل توجه و تاریخی رهسپار اسرائیل شدهاند.
علاوه بر این رهبران، بسیاری از مقامات عالی رتبه کشورهای اروپایی نیز راهی اسرائیل شدهاند که اهمیت آنها بهنوعی کمتر از اهمیت سفر رهبران این کشورها به منطقه نبوده است، از جمله سفر اخیر برنار کوشنر، وزیر خارجه فرانسه به تلآویو. تعداد بیانیههای اتحادیه اروپا درباره منازعه اسرائیل و فلسطینیان و ماهیت این بیانیهها همگی از تمایل اروپاییها به حضور فعال در این زمینه حکایت میکنند. پس مشکل چیست؟بعضی مقامات اروپایی از سفر خود به اسرائیل، بهعنوان فرصتی برای سرزنش فلسطینیها به خاطر بالا گرفتن خشونت و تروریسم بهره گرفتهاند. بعضی از آنها نیز حتی نتوانستهاند کوچکترین حرفی در مخالفت با اسرائیل – رژیمی که دهههاست به اشغال ظالمانه قلمروی فلسطینیان ادامه داده و سوابق بسیار سیاهی در نقض قوانین بینالمللی دارد – به زبان آورند.
همان طور که گفته شد، تردیدی نیست که اروپا در ماههای اخیر در برخورد با فلسطینیها با احتیاط و دقت بیشتری عمل میکند و این ملاحظه کاری به خاطر طرحهای توسعهای این اتحادیه در سرزمینهای اشغالی نیست. اروپا بر خلاف ایالات متحده کمتر از موضع یک قدرت متکبر و پر نخوت که فهرستی بلندبالا را از خواستهها و توقعات غیرقابل تحقق دارد، با فلسطینیها برخورد کرده است.
رویکرد اساسا اشتباه ایالات متحده در قبال خاورمیانه و بهخصوص در قبال مسئله فلسطین، موجب بروز خصومت و دشمنی شدید و بیاعتمادی مردم منطقه نسبت به واشنگتن شده و در نهایت موقعیت آمریکا را در کل منطقه تضعیف خواهد کرد؛ روندی که از هم اینک آغاز شده است.از سوی دیگر اروپا هنوز از فرصتی مناسب در منطقه برخوردار است. هرچند سارکوزی در سفر اخیر خود به تلآویو، خود را دوست واقعی اسرائیل خواند، وی همچنین این جرات را بهخود داد تا از خطمشی این کشور در زمینه اسکان شهرکنشینان، آن هم در کنست، مجلس اسرائیل، انتقاد کند.
اگرچه اتحادیه اروپا پیش از این، از اقدام ایالات متحده و اسرائیل در منزوی و در نهایت نابود کردن دمکراسی نوپای فلسطینیان پیروی کرده است، بهنظر میرسد برخی کشورهای اروپایی از شرکت دادن حماس و دعوت از برخی مقامات این جنبش برای حضور در گفتوگوهای غیررسمی خود با رهبران فلسطینی حمایت میکنند.
براساس اخبار منتشر شده در ماه آوریل، سوئیس در آن زمان از اسماعیل هنیه، نخست وزیر دولت جدید و یکپارچه فلسطین برای حضور در این کشور در نخستین سفر رسمی وی به اروپا دعوت کرده بود. بهنظر میرسد که نروژ و سایر کشورهای اروپایی نیز در آن زمان در پی یافتن راههای مختلفی برای گفتوگو با فلسطینیان بودند.
برنار کوشنر وزیر خارجه فرانسه در دیدار اخیر خود از اسرائیل در روز 5 اکتبر در کنفرانسی مطبوعاتی در بیتالمقدس با لحنی بسیار محتاطانه گفت: بهصورت رسمی ما هیچگونه تماسی با حماس نداریم، اما بهصورت غیررسمی سازمانهای بینالمللی فعال در نوار غزه – بهخصوص سازمانهای غیردولتی فرانسوی – اطلاعاتی را در اختیار ما قرار میدهند. این صحبت کوشنر نشانه تمایل فرانسه برای گفتوگوی غیرمستقیم با حماس – که سیاست منزوی کردن آن منجر به بروز فاجعهای انسانی برای ساکنان غزه شده است – تلقی میشود.
آشکار است که اتحادیه اروپا تلاش میکند تا نقشی بزرگتر را در منطقه ایفا کند، اما اینکه تلاش اروپاییها در این زمینه چگونه خواهد بود، چندان مشخص نیست. پاسخ به این پرسش قطعا به مشخص شدن جهتگیری و میزان حضور اتحادیه اروپا در خاورمیانه کمک خواهد کرد.
چنانچه اتحادیه اروپا میخواهد در خاورمیانه غیبت قابل انتظار ایالات متحده را – در پی بحران اقتصادی این کشور در داخل و جنگهای بیپایان آن در خارج – جبران کند، نباید چندان توقع تغییر را در اوضاع و احوال منطقه داشت. اما اگر اروپا مصمم است تا بهعنوان قدرتی مستقل – جدا از آمریکای بیاعتبار شده – برای رفع بحران و منازعه وارد عمل شود، در آن صورت داستان به کلی متفاوت خواهد بود.
آسیا تایمز- 20 اکتبر 2008