قانون مالیات بر ارزش افزوده حتما مثبت است و نخستین تاثیر مثبت اجرای آن، جلوگیری از قاچاق کالاست؛ چرا که مطابق این قانون هر کالایی باید در دفاتر رسمی ثبت شود. دیگر تاثیر مثبت، این است که اجرای این قانون موجب مشخص شدن درآمد و در نتیجه جلوگیری از فرار مالیاتی میشود.
دیگر مزیت این شیوه این است که دولت با اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده، زودتر مالیات خود را دریافت میکند و مالیات مضاعف به مقدار زیادی از بین میرود؛ یعنی وقتی واردکنندهای ماده اولیهای وارد میکند، باید مالیات آن را بپردازد و وقتی تولیدکنندهای این ماده اولیه را از واردکننده خریداری میکند و آن را به محصول مصرفی تبدیل میکند او هم باید مالیات بپردازد و وقتی کارفرمایی این محصول را خریداری کرده و آن را در امور مربوط بهخود به کار میبندد او هم باید مالیات بپردازد و به همین ترتیب امکان دارد گاهی 5 تا 6 صنف مختلف مالیات بپردازند.
این در حالی است که مالیات بر ارزش افزوده در واقع از پرداخت این مالیاتهای مضاعف جلوگیری میکند و باعث شفافسازی امور مالیات میشود. البته نباید از نظر دور داشت که نحوه اجرای مالیات بر ارزش افزوده، با چالشهایی مواجه است.
اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده نیازمند سازوکار و زیرساختهای لازم است و بر این اساس باید تمام معاملات شناسنامهدار شوند تا با صدور فاکتور، نوع، مقدار، قیمت، تاریخ و محل فروش کالا مشخص شود؛ اما هماکنون در کشورمان، تنها فرش و طلا با صدور شناسنامه یا همان فاکتور معامله میشوند که برای اجرای مالیات بر ارزش افزوده، این موضوع باید به سایر کالاها تعمیم داده شود.
فراهم ساختن زیرساختها در نظام بانکی برای اجرای این طرح نیز ضرورتی دیگر است که باید به آن توجه شود؛ اما بدون شفافسازی و فراهم کردن زیرساختهای لازم، با اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده، نوعی هیجان دور از واقعیت اقتصادی بر بازار حاکم میشود. مثلا در اجرای این قانون بهدلیل ناآشنایی تجار و بازرگانان با اثرات مثبت آن و اینکه باید مالیات سال دیگر را امسال بپردازند، باعث میشود تا نوعی هیجان در بازار ایجاد شود و مالیات پرداختی روی قیمت تمامشده محصولات محاسبه شود.
برای جلوگیری از ضرر تولیدکنندگان و صنعت کشور، باید اطلاعرسانی قبل از اجرای این قانون صورت میگرفت. چراکه اجرای این قانون، کار بسیار مشکلی است و برای چیدمان ساز و کار اجرایی آن باید اعتماد طرفین حاصل شود تا آثار مثبت آن مشخص شود.
هماکنون، دنیا به سمت اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده یا مالیات بر مصرف پیش میرود تا افرادی که کمتر مصرف میکنند کمتر مالیات بپردازند که این باعث ارتقای سطح پایه زندگی مردم میشود و بر آن اساس کالای تولیدشده باید مالیات بیشتر و کالاهای در حال تولید مالیات کمتری بپردازند.
باید نظام اداری اجرای این قانون به شکل شفاف و قانونمند فراهم شود تا اطمینان خاطر تمام طرفهای ذیربط حاصل شود و بتوان از اثرات مثبت آن استفاده کرد؛ اما ابتدای اجرای این قانون و بهدلیل ناآشنایی تجار و بازرگانان با اثرات مثبت آن و اینکه باید مالیات سال دیگر را امسال بپردازند باعث شد تا نوعی هیجان در بازار ایجاد شود و مالیات پرداختی روی قیمت تمامشده محصولات محاسبه شود؛ در واقع مالیات سنگینی که باید 2 یا 3سال دیگر پرداخت میشد دیگر پرداخت نمیشد و به لحاظ منطقی نباید احساس میشد که کالا گران شده است؛ ولی با تمام این تفاسیر اجرای این قانون ابتدا باعث هیجان در بازار شد.
با اجرای هدایت نشده این قانون، تب و تاب کاذبی که توأم با مشکلات و سردرگمی است گریبان صنعت و تولید کشور را تاحدی گرفت.
شفاف نبودن اجرا
از سوی دیگر، شیوه محاسبه و وصول مالیات بر ارزش افزوده، هنوز کاملا شفاف و مشخص نیست و بحثهای زیادی در مورد شیوه وصول این نوع مالیات وجود دارد. این قانون ذاتا بد نیست؛ اما ابهام عمده ما بر سر شیوههای اجرای آن است.
این نوع مالیات در چند مرحله اخذ میشود. طبق مثالی که برای اخذ مالیات بر ارزش افزوده مطرح میشود، وقتی چوب تبدیل به الوار میشود و سپس با الوار مبل ساخته میشود و مبل در نمایشگاه به فروش میرسد، در هر یک از این ٣ مرحله ارزش افزودهای حاصل میشود که باید مالیات بر ارزش افزوده از آن اخذ شود بهطوری که تمام مالیات از مرحله آخر (فروش مبل به خریدار) گرفته نشود.
باید کارکردی وضع شود که از هر یک از مراحل افزایش ارزش یک کالا، مالیات جداگانه اخذ شود ولی در حال حاضر معلوم نیست که دولت چگونه میخواهد چنین کارکردی را برقرار کند. بحث درباره شیوه اجرای این قانون است که چگونه میخواهند مالیات را در هر یک از این مراحل محاسبه و اخذ کنند؟
مشکلات نظام بانکی
در سیستمهای کنترلی و نظارتی کشور مشکلاتی وجود دارد. کدام سیستم کنترلی یا نظارتی میتواند تضمین دهد که در هریک از مراحل مذکور مالیات اخذ میشود؟
در کشورهای پیشرفته بیشتر معاملات بهصورت نقد انجام نمیشود بلکه از طریق کارتهای اعتباری و با سیستمهای بانکی است؛ بنابراین آنها میتوانند چنین نظارتی را داشته باشند؛ ولی تا هنگامی که اغلب معاملات ما نقدی است و دریافتها و پرداختهای ما ثبت و ضبط نمیشود، معلوم نیست با چه مکانیسمی این کنترلها انجام میشود.
در جوامع پیشرفته غالب دادوستدها از طریق نظام بانکی انجام میشود، به همین دلیل آنجا همه چیز قابل نظارت است. مثلا اگر در یک فروشگاه در آلمان بخواهید برای خرید کالایی ٥٠٠یورو پول نقد بپردازید همه با تعجب نگاه میکنند چون این وجوه در قالب کارتهای اعتباری، چک و ... پرداخت میشود و اگر کسی پول نقد زیادی به همراه داشته باشد میگویند پول او کثیف است؛ چون جای پول تمیز در بانک است.
ابهامهای ناشی از تعویق
به هر حال اشکالات فوق باعث شده که دولت تصمیم به تعویق اجرای قانون مالیات بر ارزش افزوده بگیرد؛ بدیهی است تعویق در اجرای این قانون نیازمند ارائه یک لایحه از سوی دولت به مجلس است.
هماکنون؛ اما بهدلیل آنکه آییننامه اجرایی این قانون ابلاغ نشده است صادرکنندگان هنوز برای پرداخت مالیات بر ارزش افزوده ابهام دارند؛ چراکه مشخص نیست که آیا این مالیات باید پرداخته و سپس بازگردانده شود و یا اینکه بهطور کلی پرداخت آن منتفی است.
از سوی دیگر، دستگاههایی همچون گمرک، بهدلیل ابلاغ قانون مالیات بر ارزش افزوده از سوی مجلس، ملزم به اجرای این قانون هستند و چنانچه دولت بخواهد اصناف یا هر بخش دیگری را از مالیات فعلا معاف کند یا مالیات آنها را به تعویق بیندازد باید مستندات قانونی داشته باشد و آن را به دستگاهها ابلاغ کند.
* عضو هیات نمایندگان اتاق بازرگانی و صنایع و معادن تهران